Pinturicchio De...خلاصه ش اینه
داره از وسط ماجرا دعوای رختکن رو روایت میکنه
...
اون (آلوز) بس نکرد ... رفت بالا وایساد آهنگ سامبا رو روشن کرد تا آخرین حد صدا که پرده ی گوشمون میخواست پاره بشه و بی خیال شروع کرد رقصیدن
من فکر کردم به سرش زده ندیده ش گرفتم و رفتم سمت کمد خودم ولی بونوچی نه ... برای اون (بونو) سی ال یه وسواس دایمی و آرزوی دست نیافتنی {دغدغه دایمی} بود رفت سمت آلوز و گفت اگه ظرف سه ثانیه خاموشش نکنی پاتو قلم می کنم ولی آلوز خاموش نکرد و گفت اگه من این فینال رو هم ببازم سه تا مدال دیگه cl تو کمدم دارم ولی بونوچی یکیش رو هم نداره
مانژو میگه همه از حرف آلوز جا خوردن " من هم cl قهرمان شدم,ولی نمیتونم اینجوری از شکست حرف بزنم "
بونوچی گردن (خرخره) آلوز رو گرفت و نزدیک بود بزندش .. آلگری جداشون کرد و گفت (مانژو میگه الگری به عنوان بزرگتر واقعی تیم گفت) :مهم نیست کی شروع کردبعد از این بازی هر دو اخراجید