طرفداری- وقتی صحبت در مورد بارسلونا [ فراتر از یک باشگاه] می شود، نمی شود از بعضی چیزها چشم پوشی کرد. تهدید بلوگرانا به از دست دادن شش امتیاز- سه امتیاز به خاطر عدم شرکت در بازی و سه امتیاز دیگر به عنوان جریمه- کافی بود تا این تیم راضی شود در حالی که بیرون از ورزشگاه، رای دهندگان به رفراندوم استقلال کاتالونیا با خشونت ماموران دولت مرکزی اسپانیا رو به رو می شدند، پشت درهای بسته نیوکمپ مقابل لاس پالماس بازی کند.
تصمیم باشگاه در این مورد به خصوص، مهم بود. بارسا یک نماد قدرتمند بین المللی و هویت کاتالونیا محسوب می شود. امتناع از بازی در مقابل لاس پالماس، می توانست به آتش جنبش استقلال کاتالونیا بیفزاید. اما آن ها در لیگی رقابت می کنند که طی سه فصل اخیر، قهرمان به ترتیب با دو امتیاز، یک امتیاز و سه امتیاز مشخص شده است. پس آن ها تصمیم گرفتند به رقابت با رئال مادرید ادامه دهند و تصمیم صحیح را بگیرند. آبی و اناری ها به جرارد پیکه، مردی که همیشه از عشق خود به کاتالونیا گفته است، اجازه دادند به اردوی تیم ملی اسپانیا ملحق شود. این تصمیم، انتخاب یک راه ساده بود.
در عین حال، رای دهندگان به مثال حضور باشگاه های ولزی در لیگ جزیره اشاره کرده و خروج بارسلونا را امری ضروری نمی دانستند. بعضی ها هم به کلی خواستار جدایی از اسپانیا و حضور این تیم در لیگ کوچکی بودند که از تیم های این ایالت تشکیل شده است. لیگی متشکل از بارسلونا، خیرونا، خیمناستیک و ییدا اسپورتیو!
جدایی ورزش از سیاست؟ نخندانید. سیاست همیشه در تمام سطوح ورزش نفوذ کرده است. مسابقات Giro d’Italia، سال بعد در رژیم صهیونیستی برگزار خواهد شد. این تصمیم عجیب تر از برگزاری تور دو فرانس در یورکشایر است. آخرین بار که به این مسابقات نگاه می کردم، با گذاشتن دیوار، مانع حضور مردم کانتی دورهام و لانکشایر می شدند. یا اصلا یک مثال ساده تر؛ قطر. آن ها میزبان جام جهانی 2022 هستند اما اتفاقات خوبی در آن کشور رخ نمی دهد. باز هم این هفته، رفتارهای بی رحمانه آن ها با کارگرهای مهاجر، توسط حقوق بشر افشا شد. آیا فکر می کنید سرمایه گذاری گسترده قطری ها در فوتبال، به خاطر عشق خالص آن ها به این ورزش است؟
روزهای آتی به ما خواهد گفت آیا بارسلونا در حل بحران های منطقه ای، نقشی بزرگتر خواهد داشت و یا بازی یکشنبه شب، به جرگه بازی هایی خواهد پیوست که تاریخ را عوض کردند؟ پدیده ای که اولین بار در سال 1969 با درگیری بین السالوادور و هندوراس آغاز و به عنوان «جنگ فوتبالی» در همه جای جهان شناخته شد. تنش ها با مهاجرت صدها هزار نفر از صلح طلبان السالوادور به هندوراس افزایش یافت. کشوری که یک پنجم همسایه اش مساحت داشت اما 40 درصد جمعیت بیشتری را در خود جای داده بود. بالاخره دولت هندوراس برای جلوگیری از فعالیت کارگران و کشاورزان السالوادوری در خاک این کشور، آن ها را اخراج کردند که این تصمیم، جرقه جنگ و درگیری را زد و مصاف واقعی این دو کشور، در مرحله مقدماتی جام جهانی 1970 رخ داد.
اولین بازی در پایتخت هندوراس، تگوسیگالپا برگزار شد. جایی که بازیکنان السالوادور در حالتی از خواب بیدار شدند که پنجره هتل شکست شده بود. تیم میزبان با یک گل، حریف را شکست داد. اتفاقی که باعث شد یک دختره 18 ساله السالوادوری، اسلحه پدرش را از روی میز برداشته و با شلیک گلوله به سر خود، خودکشی کند. آملیا بولیانوس، پس ار تشییع جنازه دولتی، به خاک سپرده شد. تابوت او بر دوش رئیس جمهور این کشور و بازیکنان تیم ملی فوتبال بود.
وقتی که هندوراس برای برگزاری بازی برگشت به السالوادور رفت، با تخم مرغ های گندیده و موش های مرده از آن ها استقبال شد. مردم السالوادور دائم در حال پرت آشغال به پنجره هتل آن ها بودند. نوبت به بازی رسیده بود. دو تیم به استادیوم فلور بلانکا رسیدند. در میانه راه، مردم عصبانی در حالی که عکس آملیا را در دست داشتند، با بازیکنان هندوراسی درگیر می شدند. این بازی با پیروزی 3-0 السالوادور به پایان رسید تا یک بازی دیگر در زمین بی طرفِ مکزیکو سیتی برگزار شود. السالوادور با نتیجه 3-2 پیروز این دیدار شد و گل سوم را هم پیپو رودریگز، یک شهروند معمولی به ثمر رسید. چند ساعت بعد السالوادور، روابط دیپلماتیک خود را با هندوراس قطع کرد تا تنش میان دو کشور، بیش از این افزایش نیابد.
دو هفته بعد، ارتش و نیروی هوایی السالوادور، حمله ای را آغاز کردند که خیلی زود با پاسخ هندوراس همراه بود. جنگ آغاز شد و بیش از 100 ساعت طول کشید که در این مدت، 3 هزار غیرنظامی کشته شدند. ایالات متحده آمریکا، هردو طرف را به آتش بس فراخواند. السالوادور، هائیتی را در پلی آف شکست داد تا به جام جهانی برود اما در آنجا هرسه بازی خود را واگذار کرد تا این گونه رویای آن ها به پایان برسد.
بیست سال بعد، ستاره سرخ بلگراد برای بازی با دینامو زاگرب در لیگ اتحاد جماهیر شوروی، به کرواسی سفر کرد. این بازی با حضور پر رنگ ملی گرایان کروات و صرب همراه بود. در طول بازی درگیری میان طرفداران دو تیم ادامه داشت و سه هزار هوادار به حدی تنش آفریدند که بازی در آستانه لغو شدن بود. در این بازی بود که زوانمیر بوبان، اسطوره معروف کروات ها یک پلیس را مورد ضرب و شتم قرار داد که بعد ها با عدم حضور در جام جهانی 1990، برایش گران تمام شد. او در طول سال های 1991 تا 1995 به قهرمان ملی تبدیل شده بود. در آن زمان با درخشش در میلان، بخشی از دستمزدش را به کشورش می فرستاد تا به جنگ مقابل صرب ها، کمک کند.
مثال بارسلونا تا جنبش اعتراضی در NFL به ترامپ، نشان داد ورزش نمی تواند خود را از تنش و استرس های دنیای سیاست دور کند. از تحریم های ضد آپارتاید دهه 1960 تا تظاهرات به برگزاری مسابقات جایزه بزرگ در بحرین، همه محل خوبی برای نشان دادن اعتراض ها بودند و کسانی که به این نوع اعتراض ها، شکایت دارند، قطعا در طرف خوب ماجرا نیستند.
به قلم Richard Williams از سایت گاردین