میلان با باخت سنگین به لاتزیو در شوک فرو رفت آن هم بعد از بازار تابستانی داغ و ۶ برد پیاپی و این شوک نه به خاطر باخت و ۴ گل خورده بلکه به خاطر بازی ضعیف فردی و تیمی بازیکنان میلان و کوچینگ نامناسب مونته لا است ولی باخت پلی برای پیروزی است و این باخت ۵ درس مهم برای میلان داشت که باید سر لوحه کار مونته لا و باشگاه و بازیکنان تیم و مدیران باشد
۱.این باخت هواداران میلان را که در ابرها سیر میکردند به زمین دعوت کرد .بعد از رویا بافی هواداران میلان و اعتقاد به اینکه این تیم امسال معجزه میکند و حتی قهرمان خواهد شد این باخت به هواداران میلان نشان داد که این تیم برای هماهنگی و خلق معجزه نیاز به زمان دارد و نباید با فشار بیش از حد به تیم و سرمربی اوضاع را بدتر کرد نمونه آن اینتر فصل پیش ،پس هوادران باید صبر کنند و حمایت کنند و فشار را از بازیکنان با توقع بی جا بردارند
۲.این باخت نشان داد که بازی با سیستم ۴۳۳ مناسب این مجموعه از بازیکنان نیست برای اینکه با این سیستم بازی کنند و موفق شوند نیاز به وینگر های بهتر از بورینی است وینگری که سرعت و دید مناسب داشته باشد و در مواقع لزوم بتواند به عنوان مهاجم دوم عمل کند و شم گلزنی بالایی داشته باشد شاید آندره سیلوا این خصوصیت را داشته باشد نیاز به یک وینگر چپ متفاوت تر از سوسو با خصوصیاتی متفاوت هم برای مواقعی که بازی به گره میخورد الزامی است
با این بازیکنان سیستم های ۳۵۲ و ۴۳۱۲ و ۳۴۱۲ مناسبتر هستند
۳.مونته لا باید سریعتر ترکیب و سیستم اصلی خود را مشخص کند تا هماهنگی صورت گیرد ضمنا باید ۱۰ بازیکن اصلی ثابت ترکیب را برای خود مشخص کند و ۵ بازیکن را نیز با توجه به نوع حریف مشخص کند یعنی به ۱۵ تا ۱۸ بازیکن ثابت اعتماد کند و از بقیه بازیکنان برای بازی های کم اهمیت استفاد کند و باید بداند که کالابریا یا بورینی بازیکنان بازی های بزرگ نیستند باید نقش و اهمیت هر بازیکن زودتر مشخص شود بازی های بزرگ بازی است که اهمیت آن در ریزترین موارد مشخص میشود و اعتماد بیش از حد به جوانان گاهی نتیجه معکوس دارد در بازی با لاتزیو شاید بهتر بود مونته لا به جای کالابریا از آباته و به جای کوترونه از کالینیچ استفاده میکرد و سیلوا را نیز دور از ترکیب نگه نمیداشت
۴.میلان مونته لا بسیار به بازی از کناره ها وابسته است در حالی که نوع بازیکنان میلان بازی از عمق را بهتر درک میکنند باید بازی از عمق پلن A میلان باشد و بازی از کناره ها پلن B تیم باشد هاکان .بیلیا و کسیه بازیکنانی هستد که توانایی حرکت در عمق دفاع حریف و ارسال پاس های عمقی و قدرت شوت زنی بالایی دارند و باید از این خصیصه بهتر استفاده شود همان طور که در بازی با لاتزیو با ورود هاکان و بازی در نقش هافبک هجومی روند بازی میلان بهتر شد ضمنا سوسو وینگر میلان نیز در حرکت در عمق و ارسال پاس یا شوت زنی تبحر دارد مونته لا در بازی با لاتزیو به کناره ها اعتماد کرد و اینزاگی با سیستم ۳۴۲۱ کناره ها را بست و وقتی هاکان به بازی آمد و سوسو در عمق کار کرد وضعیت تیم بهتر شد
۵. درس پنجم در باره مونته لا است شاید مونته لا مناسب پروژه جاه طلبانه مالکان چینی میلان نباشد البته اگر از ۴ مورد بالا درس نگیرید که مهمترین آن ها اعتماد به ترکیبی ثابت و ایجاد هر چه سریعتر هماهنگی باشد ضمنا کالچیو یعنی فوتبال ایتالیایی ودر فوتبال ایتالیایی دفاع بسیار مهم است حال آن که مونته لا که در دوران فوتبال خود مهاجمی خطرناک بود در دوران مربیگری خود در همه تیم ها هیچ وقت آمار دفاعی مناسبی نداشته است شاید این حرف که هافبک ها و مدافعان مربیان بهتری میشوند درست باشد برای تقویت دفاع میلان حضور مربی در کنار مونته لا مانند کاستاکورتا یا کالادزه یا استام ضروری به نظر میرسد و شاید هم با همین کادر موفق شود ولی حرف آخر اینکه اگر مونته لا دوباره و دوباره به این اشتباهات تاکتیکی و کوچینگ و چینش اشتباه بازیکنان اصرار کند مدیران میلان نیاز به یافتن گزینه مناسب تری برای جاه طلبی خود باشند
این مطلب رو چند وقت پیش منتشر کردم جهت یادآوری دوباره منتشر کردم کلا مونته لا حد مربی گریش در همین حده هر مربی باید از سکوی پرتابی که دستش میاد باید استفاده کنه و مونته لا چه در رم و چه فیورنتینا و چه میلان این فصل از سکوی پرتابی که در اختیارش هست استفاده نکرده و نشون داده حدش در همین حده