پرهام .یه بار توریسته میره اصفهان سوار خط واحد میشه.یه دفعه بغل دستیش حالش بد میشه استفراغ میکنه.طرف تا میخواد بالا بیاره یه نایلون از جیبش در میاره میگیره جلوی دهنش. توریسته میگه بابا دم این اصفهانیها گرم چقدر تمیز و باکلاسن.اون بنده خدا که استفراغ کرده بود کارش که تموم میشه سریع سر پلاستیکو گره میزنند پائینشو سوراخ میکنه دستش رو از شیشه میبره بیرون.توریسته تعجب میکنه میگه آقا چرا این کارو میکنی. اصفهانیها میگه آخه میخوام برنجاشو ببرم برا مرغام