شاید اگر کمی در اینترنت در مورد این دوچرخه که در جزیره واشون در واشنگتون دیده می شود، جست و جو کنید، به یک داستان بربخورید که به این شرح است:
در سال ۱۹۱۴ و در زمان جنگ جهانی اول، پسری که میخواست به جنگ برود، دوچرخه اش را به این درخت بسته و دیگر برنگشته است.
این داستان، بارها و بارها در اینترنت پخش شده است، افسانه فردی که به جنگ رفته، دوچرخه اش را جایی در جنگل رها کرده و هرگز بازنگشته است. پس پدر و مادر او، دوچرخه را به عنوان یادبودی در آنجا رها کردند تا برای همیشه خاطره ای از او به جای بماند. اما این داستان حقیقت ندارد و دلایل زیادی هستند که آن را رد خواهند کرد.
اولین دلیل محکم و ساده یک مسئله تاریخی ساده است که در تیتر این داستان افسانه ای دیده می شود: آمریکا از سال ۱۹۱۴ به جنگ جهانی اول وارد نشد بلکه از سال ۱۹۱۷ در این جنگ حضور یافت. آن ها همچنین هرگز پسربچه ها (مخصوصا یک پسر ۱۰ ساله) را به جنگ نفرستاند.
دلیل بعدی این است که به نظر نمی رسد این دوچرخه مربوط به اوایل قرن ۲۰ باشد. پس بیاییم کمی فراتر رفته و به داستان واقعی آن برسیم و حقیقتش را کشف کنیم.
داستان واقعی درخت دوچرخه
حالا که می خواهیم به داستان واقعی پشت پرده این دوچرخه عجیب و غریب پی ببریم، لازم نیست که به سال ۱۹۱۴ برگردیم. بلکه به نظر می رسد که داستان مربوط به دهه ۱۹۵۰ است. شاید بپرسید که این تاریخ از کجا نشأت می گیرد که آن هم ساده است. از ظاهر و نوع دوچرخه می توان دریافت که این دوچرخه از انواعی بوده که در دهه ۱۹۵۰ تولید می شده است و در حقیقت طبق روزنامه سیتل تایمز، متعلق به کودک ۸ ساله ای به نام دان پاز (Don Puz) بوده است.
دان پاز، معاون کلانتر بازنشسته، که در حال حاضر در کن ویک (شهری در ایالت واشنگتن) زندگی می کند، داستان چگونگی به وجود آمدن این درخت دوچرخه را بازگو می کند. او می گویند تنها دوچرخه ای که او سوار می شده حالا جایی ثابت مانده است. دون پاز در این جزیره بزرگ شد و تا سال ۱۹۹۲ در آنجا زندگی می کرد. او گفته است که پدرش در سال ۱۹۵۴ در یک آتش سوزی که در خانه رخ داده، جان خود را از دست داده است و از آن پس مادرش با ۵ کودک تنها مانده است.
مردم جزیره دست در دست هم دادند و لوازم گوناگونی را به این خانواده اهدا کردند تا بتوانند زندگی عادی خود را از سر بگیرند.
درخت دوچرخه
در میان این لوازم هدیه شده، یک دوچرخه هم وجود داشت که به دان جوان داده شد. دان می گوید: «من هیچوقت دوچرخه را دوست نداشتم، در واقع این یک سه چرخه بود که تنها دو چرخ داشت. این دوچرخه لاستیک های سفت و سختی و یک فرمان باریک داشت». پاز اضافه که کرد که به مرور زمان خانواده ما به طرف جایی رفت که شبیه به یک باتلاق بود. او و دوستانش عاشق بازی کردن در این منطقه و بازی با قورباغه ها وبدند. آن ها در حوضچه های گلی بازی می کردند و آنجا را بسیار دوست داشتنی می نامیدند. اما در اواسط دهه ۱۹۵۰، او فراموشش می کند که دوچرخه اش را از میان باتلاق ها بردارد و بعد از آن هم برای برداشتن آن رغبت نمی کند و هرگز دوچرخه را از آنجا تکان نمی دهد.
سپس در سال ۱۹۹۵، زمانی که دان به جزیره می آید تا خواهرش را ببینید، خواهرش او را به جاذبه ای در جزیره می برد. با دیدن این درخت دوچره اولین حرفی که دان زده این است: «این دوچرخه منه». دان می گوید که هنوز هم به این دوچرخه علاقه ای ندارد و فکر می کند که دوچرخه هم او را دوست ندارد.
دوچرخه ای داخل درخت
او اعتقاد دارد که دیگر صاحب این دوچرخه نیست زیرا آن را سال های پیش در این منطقه رها کرده است و می گویند که به نظر من حالا صاحب واقعی آن، درخت است.
در حال حاضر این درخت دوچرخه به یک جاذبه گردشگری واقعی تبدیل شده است و برخی از توریست ها حاضرند که برای تکه های کوچکی از آن، هزینه ای پرداخت کرده و به عنوان سوغاتی آن را به خانه برگردانند. مردم محلی تلاش می کنند که آن را با جایگزین کردن تکه های دزدیده شده زنده نگه دارند اما واقعیت این است که این کار روز به روز سخت و سخت تر می شود و نمی توان قطعه های مناسبی برای جایگزین کردن پیدا کرد.
گم شدن فرمان دوچرخه
البته این که دوچرخه چطور با درخت رشد کرده است کمی رازآلود باقی مانده است. الیزابت ون وکنبرگ (Elizabeth Van Volkenburgh) پرفسوری از دانشگاه زیست شناسی واشنگتن، می گوید: «این دوچرخه برای درخت نوجوانی مثل این بسیار سنگین بوده است و احتمالا زمانی که درخت بیشتر رشد کرده، شخصی دوچرخه را از درخت آویزان کرده است».
یک سخنران از پارک ملی Trossachs National Park می گوید: « این افرای بالغ (Acer pseudoplatanus) میراث فرهنگی و تاریخی قابل توجهی دارد که در سطح محلی، منطقه ای و ملی شناخته شده است». به هر حال این درخت دوچرخه با اینکه کمی از بین رفته، اما هنوز هم جزو جالب ترین اتفاق هایی است که در این جزیره افتاده و مردم را هنوز هم به خود جذب می کند.