مطلب ارسالی کاربران
پایان محاصره تبریز
109 سال پیش، امروز یعنی 9 اردیبهشت 1288 محاصره تبریز پس از 11 ماه به دست نیروهای محمدعلی شاه شکسته شد .
به همین مناسبت میخوام چند خط در این باره بنویسم (البته از کتب تاریخی نه از خودم ) .
احمد کسروی در کتاب تاریخ مشروطه مینویسد :" همین که محمدعلی میرزا در تهران مجلس را برانداخت، با دستور او در شهرها حکمرانان دست گشادند و انجمن ها را بستند و قانون را از میان برداشتند، به آزادیخواهان آزار رسانیدند، دوباره چو بو فلک را کار انداختند، دستگاه خودکامگی درچیدند، در هیچ شهری ایستادگی از آزادیخواهان دیده نشد، مگر در رشت که اندک جنگی نیز رفت ... سه تن کشته گردیدند و چهارده تن زخمی شدند ... پس از دو روز ایستادگی بازارها باز شده آرامش برپا گردید ... اسپهان و شیراز که با انگیزش ظل السلطان آن تلگراف ها را میفرستادند و آن نویدها را میدادند کمترین ایستادگی از خود ننمودند ."
اما به گفته رحیم نامور در کتاب "برخی ملاحظات پیرامون تاریخ انقلاب مشروطیت" در سراسر ایران انجمن ها که مایه اصلی نگرانی و خشم شاه و متحدین خارجی اش بودند به دست دربار و دولت منحل و صدها گردانندگان آنها به زندان کشیده شده بودند . در تبریز اما جای آن سازمان های پراکنده و بدون انضباط فاقد رهبری یک سازمان متشکل و منظم (مرکز غیبی تبریز و انجمن ایالتی) و یک رهبری آبدیده و نیرومند (علی مسیو) با پشتوانه مقتدری که عبارت بود از 40 هزار فدایی ورزیده و سلحشور گرفته بود .
"تبریز دلاویز در این وقعه ی بحران / بر خود نپسندید که چون سایر بلدان
گیلان و عراق و طبرستان و خراسان / شیراز و صفاهان و لرستان و خوزستان
گردد به لباسی که سزا نیس نمایان / زان بهر نجات همه ی مردم ایران
مروطه پرست آمد و مشروطه نگهدار
تبریز خیالات شه پر ز حیل را / فهمید و به یاری طلبید عزّوجل را
آنگاه خبر داد سفیران دول را / ما نیز شریکیم حقوقات ملل را
فرمان نبریم این سپه دزد و دغل را / منت نکشیم این دو سه تن کور و کچل را
با بودن سردار وفادار چو ستّار"
اشعار فوق را درآن زمان محمداسماعیل عطاءالله زاده مازندرانی در تعریف تبریز و تبریزیان به شکل مسمط سروده در عشق آباد سروده بود که در کتاب حسین فرزاد چاپ شده است .
به گفته احمد کسروی در کتاب تاریخ مشروطه ظاهرا در ابتدا تبریز میخواست سپاهی به تهران بفرستد که رشیدالملک را به سرداری آن برگزیدند ... ستارخان و باقرخان و محمدقلی خان آقبلاغی هم از دیگر فرماندهان آن بودند در روز 27 خرداد در باسمنج که دوفرسخی تبریز است لشکرگاه زدند که دیگر مجاهدین نیز به آنان بپیوندند.
اما روز جمعه 29 خرداد مجلس بزرگی از مخالفین مشروطیت در منزل مجتهد تشکیل میشود . مجتهد اظهار میدارد در این مدت برای ما ثابت شد که مشروطه با شرع اسلام سازش ندارد (!) ، اکنون که شاه برای کندن اساس آن برخاسته ما هم باید به شاه خود مساعدت و یاری نماییم .
هنگامیکه این مخالفت بزرگ در تبریز از سوی مخالفین مشروطه دیده میشود انجمن ایالتی آذربایجان بنا به راهنمایی زنده یاد علی مسیو نامه ای بدین مضمون به سپاه بیرون از شهر مینویسد و اردوی اعزامی را به تبریز فرا میخواند : " ... کار شهر وارونه شد. باران بلا باریدن گرفت وچنین شهر منظم را که در عرض سه ماه با بلد های متمدنه هم عیار بوده پر آشوب نمودند. خودتان را به زودی برسانید." (رحیم رییس نیا - دو مبارز جنبش مشروطه)
با بازگشت این اردو به شهر، جنگ های 11 ماهه ی تبریز آغاز میشود ... کوشنگان مرکز غیبی تبریز که خود را برای همچو روزی آماده کرده بودند با تشکیلات سیاسی-نظامی خود توانستند پوزه استبداد را به خاک مالیده و فرشته آزادی را نجات دهند .
راهشان جاوید باد. زنده باد آزادی.