مطلب ارسالی کاربران
درخشش ابدی
درخشش ابدی
زمانی را به یاد دارم که پوستر تو را به دیوار اتاق چسبانده بودم، و عاشق تو بودم، عاشق آن دریبلهای معروف زیدانیات، آن دربیلهایی که آن قدر تکرارشان کردی که حتی آن دربیل نیز اسمش را از تو دارد. عاشق بازی بینظیر تو بودم، با آن استوپهای کم نظیرت، که کمتر کسی جز تنی چند قادر به انجام آنها هستند، هرگز یادم نمیرود چگونه توپ را در هوا کنترل میکردی، چگونه به توپ ضربه میزدی، تو بهترین بودی، کاری که تو در دنیای فوتبال کردی نابخشودنی است. بازی فوتبال را دچار دگرگونی کردی و در تمام عمر بازگریت درخشیدی، همواره جادوی تو را با توپ میدیدم و چشمانم خیره میماند. تو به مانند قهرمانهای تنها فیلمهای وسترن به مبارزه با حریفان میپرداختی و یکی پس از دیگری آنها را از پیش رو برمیداشتی و به پیروزی میرسیدی. حتی ضربهی سرت به سینه ماتراتزی از تو اسطورهای دیگر ساخت و هرگز و هرگز به وجههات خدشهای وارد نکرد، چون همگان می دانستند مردی آرام چون تو هرگز این گونه برانگیخته نمیشود مگر اینکه...
وقتی سکان هدایت رئال مادرید در دستانت قرار گرفت، همه با دیده تردید به تو مینگریستند و با خود میگفتند، آه او بازیکن خیلی خوبی بود ولی آیا کمی زود و بد موقع نیست که هدایت چنین تیمی را به او بدهید. تو آن تیم برآشفته بنیتز را به گونهای سامان دادی، که همه انگشت به دهان ماندند، رئال مادرید قهرمان لیگ قهرمانان شد. بار دیگر همگان دیدند مردی که زمانی در زمان بازیگریاش دلربایی میکرد این بار در کسوت مربیگری با همان استایل گیرای همیشگیش اما این بار در کنار زمین نگاهها را به خود خیره کرده، نگاههایی برتافته از حیرت مثل زمانی که به تیم الجزایر دعوت نشدی تا برای فرانسه افتخار آفرینی کنی و دنیای فوتبال را متحول کنی، اما این بار در رئال و به عنوان سرمربی. فتح یک قله دیگر در انتظارت بود، سال دوم مربی گریت در رئال مادرید موفق به فتح لالیگا شدی و مهمتر از آن لیگ قهرمانان را دبل کردی، کاری که هیچ کس موفق به انجام آن نشده بود، تو دوبار پیاپی لیگ قهرمانان را فتح کردی، کاری که هیچ مربی موفق به کسب آن نشده است، کاری کردی تا اسمت در تاریخ ثبت شود. سال آخری که کسی از آن خبر نداشت فرا رسید.
بازی فصل، رئال مادرید – پی اس جی
یا باید فصل همین جا برای رئال مادرید و تو به پایان می رسید یا نقطه عطف بازگشت میشد. زمانی که امسال به پیسیجی برخورد کردی همگان گفتند رئال مادرید حذف میشود، اما تو از این مسابقه نیز سربلند بیرون آمدی، بازی را به راحتی بردی وصعود کردی، بردی که از آنچه دیده میشد آسان تر بود زیرا تو سرمربی رئال مادرید بودی. بازی بعدی یوونتوس بود جایی که به نظر میرسید رئال مادرید با پیروزی سه بر صفر در بازی رفت و همچنین در زمین حریف کار را تمام کرده است، ولی در بازی برگشت و در عدم حضور مرد شماره یک درون زمین رئال مادرید یعنی سرخیو راموس، دروازه رئال مادرید سه بار فرو ریخت و بازی تا آستانه وقتهای اضافه پیش رفتی ولی پنالتی دقایق پایانی از راه رسید و صعود کردید. اما سختترین بازی فصل لیگ قهرمانان اروپایت فرا رسید، سختتر از این جهت که یوپ هاینکس افسانهای، افسار بایرن مونیخ را دست داشت، و مهم تر از آن این بازی قرار بود سد راه تاریخ سازی دیگری از رئال مادرید شود، بایرن مونیخ چند مصدوم داشت و یک محروم کلیدی، داوید آلابا که جانشنش رافینیا پاس عالی را در میانه میدان به آسنسیو داد و او بازی را 2 بر یک کرد، در بازی برگشت نیز بازی با تساوی دو بر دو پایان یافت تا رئالمادرید به فینال راه یابد، این دیدار نیز اتفاقات عجیب و غریب کم نداشت، یکی از مهمترین هایشان پاس رو به عقب تولیسو در حالی که توسط بازیکنان رئال مادرید محاصره بود، و اولریش دروازهبان بایرن که نمی دانست توپ را با دست بگیرد یا با پا و کریم بنزما ناآماده که به موقع آماده شده، دروازه را گشود. فشار حدود 20 دقیقه پایاننی بایرن مونیخ و استقامت رئال نشانهای بود برای اینکه رئال مادرید همیشه رئال مادرید است و زیدان باید فاتح باشد به هر رویه.
رئال مادرید – لیورپول
رئال مادرید قهرمان لیگ یک فرانسه، سری آ و بوندسلیگا را از پیش روی برداشته بود و به فینال رسیده بود، همه چیز گواهی میداد رئال مادرید قهرمان میشود و با مصدومیت صلاح در اواسط نیمه اول دیگر همه چیز تمام شد و در نهایت رئال مادرید با نتیجه سه بر یک پیروز شد و به آنچه شایستهاش بود دست یافت، یعنی قهرمانی لیگ قهرمانان آن هم برای بار سوم. این بازی فقط یک نقش اول و قهرمان داشت و او زیدان بود. قبل از بازی با خودم گفتم خدایا اگر رئال مادرید قهرمان شد، زیدان تیم را ترک کند زیرا مردی است که دلم نمیخواهد شکستش را ببینم. چند روز بعد تیتری را دیدم با عنوان، فوری: زیدان از سرمربی گری رئال مادرید استعفا داد، با دیدن این خبر، شوکه شدم، باورم نمیشد، دقیقا به مانند یک فیلم سینمایی تمام عیار که قهرمان داستان پس از پشت سر گذاشتن تمام مصائب مسیرش را ادامه میدهد، اما در جهتی کاملا متفاوت. چه خوش استعفایی، بهترین استعفا عالم و دنیا، بهترین تصمیم ممکن را گرفتی. همان چیزی شد که باید میشد، تو به مانند نقاشی که دو سال و نیم از عمرت را برای یک نقاشی صرف کردی و بعد از به ثمر رسیدن نقاشیات، برای اینکه پرترهای که کشیده آسیبی نبیند آن را در گوشهای گذاشته و دیگر به آن دست نمیزنی تا ماندگار شود. با بردن بار سوم لیگ قهرمانان در تاریخ جاودانه شدی و با رفتنت از رئال مادرید در تاریخ باشگاه تا ابد ماندگار، زبانم قاصر است، از یافتن کلامی برای توصیف آنچه اکنون در رئال مادرید به آن تبدیل شدهای. برای ماندگار شدن در تاریخ رئال مادرید زدن همان یک گل زیبا در فینال سال 2002 برابر بایرن لورکوزن کفایت میکرد، دیگر نیازی نبود کاری کنی تا برای رئال مادرید به یک نماد تبدیل شوی، هر چه لازم بود را داشتی، اما تو بیشتر از اینها بودی همیشه این ایمان در نگاهت موج میزد، همواره این پتانسیل را داشتی، رئال مادرید را در سمت سرمربی با سه قهرمانی پیاپی در لیگ قهرمانان و بدون هیچگونه حذف شدنی در این جام کارت را در این تیم به پایان رساندی. جاودانه بودی، جاودانهتر شدی، چه زمانی بهتر از حالا، حالا که جام در دستانت است، نه جام لیگ قهرمانان بلکه جام جاودانگی. یادم میآید در یکی از بازیهایت با بارسلونا در حالی که بازی یک یک بود و رئال مادرید یک یار کمتر داشت با هفت، هشت نفر در دقیقه نود و اندی به سمت دروازه حریف یورش برده بودید و پرس میکردید، توپ بازگشت و وارد دروازه رئال مادرید شد، درست است بارسلونا بازی را برد ولی این فقط یک روی قصه بود، روی دیگر متعلق به تو بود به تو که نشان دادی دلت میخواهد بازی رو به جلویی را انجام بدهی، بازیهایی در خور رئال مادرید، همان گونه همواره دفاعهای کناری رئال مادرید در محوطه جریمه حریف حضور داشتند. درست است که همیشه اینگونه بازی نمیکردی ولی همواره خواستت این بود، زیبا بازی کنی به مانند زمانی که زیبا به توپ ضربه مینواختی. همان قدر که در دوران بازیگریت چشمنواز به توپ ضربه مینواختی در دوران مربیگریت نیز ضرباتت را با طمانینه نواختی، نشان دادی، واقعا نوازنده قهاری هستی، تمام ضرباتت سر زنگ و به موقع، حتی استعفا دادنت، این ضربه آخر را آنقدر به موقع نواختی که دنیا در حیرت ماند، دنیا شوکه شد وقتی خبر استعفایت را شنید نه اخراجت را. تو به بهترین شکل ممکن عشقت را به معشوقت نشان دادی، برای درخشش ابدی یک عشق، قطعهای نواختی برای ابدیت.
و.م