متولد 1364
آژاکس دومین جنگجوی توانا پس از آشیل است اما منلوس و آگاممنون برای تحقیر او جوشن آشیل را به اودیسئوس میدهند. آژاکس از این بیاحترامی آنها خشمگین شده و سوگند یاد میکند تا از فرماندهان یونانی و اودیسئوس انتقام بگیرد. ایزدبانو آتنا بر آژاکس ظاهر شده و او را چنان طلسم مینماید که گلهای گوسفند را همچون یونانیان دیده و برای گرفتن انتقامش شروع به کشتن آنها میکند. پس از آنکه به خود میآید درمییابد که چه کار ابلهانهای انجام داده و دچار شرم بسیار میشود. همسرش تکمسا، از او میخواهد تا به خاطر او و فرزندش در خانه بماند و آنها را تنها نگذارد. آژاکس تظاهر به قبول حرف همسرش مینماید اما میگوید که برای تطهیر خود باید از خانه خارج شده و شمشیری را که هکتور به او داده به خاک سپارد. آژاکس میرود و شمشیر را در حالیکه تیغهاش رو به بیرون قرار دارد در خاک کرده و با انداختن خود بر روی آن خودکشی مینماید. تئوسر، برادر آژاکس میخواهد که او را به خاک بسپارد. ملنوس و آگاممنون با این کار مخالفت مینمایند اما اودیسه دخالت کرده و سرانجام او را به خاک میسپارند.
باشگاه آژاکس آمستردام :
باشگاه آژاکس یک باشگاه در شهر آمستردام هلند است که در 18 مارس سال 1900 میلادی تاسیس شده است و اولین باشگاه رسمی در این شهر بوده است .
یکی از مطرح ترین و بهترین باشگاه های فوتبال جهان است که عناوین و افتخارات زیادی را در طول تاریخ و سالیان دراز کسب کرده است .
آرم باشگاه آژاکس آمستردام :
با تاسیس این باشگاه و در سال 1900 آرم این باشگاه تصویری ساده از عکس یک بازیکن این تیم بود . در سال 1928 طرح جدید لوگوی این باشگاه با تصویری از یکی از اساطیر بزرگ یونانی انتشار یافت و حدود 65 سال این لوگو بی تغییر ماند و در سال 1990 طراحی آرم آژاکس آمستردام اندکی تغییر کرد .
در آرم آژاکس و تشکیل دهنده سر منقش در آرم 11 خط استفاده شده است که به معنی 11 بازیکن حاضر در زمین فوتبال می باشد .
رنگ لوگوی آژاکس آمستردام :
ارم آزاکس از سه رنگ قرمز و سفید و سیاه تشکیل شده است که رنگ قرمز در آرم آژاکس نشان دهنده شور و شوق، نشاط و انرژی است در حالی که رنگ سیاه و سفید نشان ظرافت و همچنین قدرت و پیروزی و برتری است .
باشگاه اول: آژاکس
باشگاه دوم: بارسلونا
تیم ملی: هلند و کاتالونیا
یک طرفدار اولترای آژاکس و هلند و توتال فوتبال
«به جهان نشان می دهم که می توان شبیه یک رهبر در زمین فوتبال بود اما خوش هم گذراند. شب زنده داری کرد، و تا جایی که دلت می خواهد، سیگار کشید، می توان خندید و لحظات فوق العاده داشت. من از زمانی می آیم که ثابت کرد فوتبال زیبا بسیار سرگرم کننده است، و علاوه بر آن، می توان با آن عناوین را بدست آورد».
یوهان کرایف
«وقتی توپ را در اختیار داری، گل نمی خوری. وقتی توپ را نداری، حریفت را پرس کن.» مالکیت و پرس، دو کلمه ای بود که کرایف وارد دایره لغات نوکمپ و آژاکس کرد؛ کلماتی که ذهنیت بارسلونا، آژاکس و هلند را تاسیس/تغییر داد البته به همراه رینوس میشل افسانه ای
به قول پپ گواردیولا: «یوهان بزرگ معبد مقدس را ساخت و شغل ما حفظ آن است.»
آن زمان همه تیم ها 2-5-3 و 2-4-4 بازی می کردند. در خاطرات بازیکنان تیم هست که در اولین جلسه تمرینی، کرایف با یک تخته سیاه به رختکن رفت و با گچ سه مدافع، چهار هافبک و سه مهاجم کشید. مرد هلندی به همین راحتی سیستم 3-4-3 را ابداع کرد؛ سیستمی که در فلسفه اش مالکیت بالای توپ بود و این فلسفه تا امروز هم در باشگاه کاتالانی پابرجا مانده است؛ مدلی از بازی که خودش اعتقاد داشت باید شبیه یک نمایش زیبا باشد.
-ما غیبتِ «توتال فوتبالِ» حقیقی را امروزه به شدت احساس میکنیم، غیبتی که البته ممکن است درست همانند حضورش در آن سال های شورشی دهه های 60 و 70 میلادی، «هیجانانگیز» و «رازآلود» باشد. علاقه کلی ما به فوتبال در احساساتیترین و فیزیکیترین زمان حیات این ورزش چیزیست که ما را همچنان در قله نگه داشته، قلهای که همراه است با افزایش انتظارات، انتظاراتی از جنس دیدن اثرانگشتی از «توتال فوتبال» و «هیجانات ناب تماشای یک فوتبال زیبا»
البته از سال 2018 و با ورود توتال فوتبالری جدید و نو گرا به نام اریک تن هاگ شاهد بازگشت توتال فوتبال کلاسیک هلندی هستیم، امروزه آژاکس جذاب تن هاگ شاید تنها تیمی باشد که دوباره خاطره توتال فوتبال را زنده کرده است حتی بیش از سیتی پپ
طرفدار:
رینوس میشل
یوهان کرویف
لوییز فن خال
فرانک رایکارد
پپ گواردیولا
اریک تن هاگ
مارچلو بیلسا
مائوریتزیو ساری
رونالد کومان
دکتر سوکراتس
تله سانتانا
-هوادار متعصب و افراطی فلسفه و سبک و شیوه «توتال فوتبال»
من در این صفحه بیش از آن که یک شخص حقیقی باشم یک موضع مجازی ام، بولتنی مجازی برای دفاع از سبک خاصی از فوتبال، برای دفاع از باشگاه های سیاسی ای که دوست شان دارمt باشگاه هایی که با قسمی سیاست رهایی بخش و مردمی و فوتبالی جمعی و زیبا پیوند خورده اند که ریشه هایش حتی به مجارستان پوشکاش هم می رسد.
و برای دفاع از آرمان گمشده بارسا و یاداوری «آن» بارسایی که می شناختم و در 1994 عاشقش شدم، عشقی که همواره با لذت توام بود و گاهی اندوه شکست ها و سرانجام با ورود رایکارد و پپ حس «حکومت بر جهان» با وفاداری سرسختانه به آرمان های سیاسی و فوتبالی باشگاه.اما سرانجام با خروج لاپورتا و تو گویی به شکلی نمادین با درج تبلیغات بر روی پیراهن و عزل کرایف از ریاست افتخاری باشگاه آرمان بارسا گم شد و بارسلونای قلب من گروگان مشتی مدیر سودجو و بی کفایت شد.
اما صبر خواهم کرد و ایمان دارم روزی دوباره بارسلونا احیا خواهد شد...
در ضمن من متعلق به کمپین #بارتومئو بیرون هستم و طرفدار سرسخت بازگشت خوان لاپورتا