

از روي تو دل كندنم آموخت زمانه
اين ديده از آن روست كه خونابه فشان است
دردا و دريغا كه در اين بازي خونين
بازيچه ي ايام دل آدميان است
اي كوه تو فرياد من امروز شنيدي
دردي ست درين سينه كه همزاد جهان است
آخرین حضور ۱ ساعت 17 دقیقه قبل
عضویت از 4 سال 11 ماه قبل