با حال خوب وارد شوید
یک ماه تعلیق خود خواسته
عزیزنامه
قسمت اول(۹۹۱۱۲۹)
جرات کن هدف هات رو واضح و شفاف بنویس. بیارشون روی کاغذ. با «احساس لیاقت» بنویس و بگرد الگو هایی رو نشون ذهنت بده که به اون هدف تو رسیدن.
ببین و تشقویق شون کن و در راستای هدفت حرکت کن. اصلا قرار نیست قدم های بزرگ برداری، به هیچ عنوان! کوچیک حرکت کن اما با ایمان و توکل
وقتی که با ایمان و توکل حرکت میکنی. ایمان و توکل واقعیها ، نه ادا !! خودت میفهمی. اونوقته که جان جانان یکی یکی درا رو برات باز میکنه
میگی چی شد!؟ قدم هام چرا یهو بزرگ شد!؟ آره، همون جایی که تو ایمان و توکل داشتی؛ کار خودشو کرد
اونجایی که «احساس لیاقت» واقعی داشتی. آره همین کافی بود واسه ش
جان جانان یکی یکی دست ها رو میفرسته که واسه تو کار انجام بدن. آره! هشت میلیارد دست داره. اون زورش میرسه. اون از دستش بر میاد
امان از روزی که هدف نداشته باشی! کِی هدف نداری؟ زمانی که احساس لیاقت نکنی! زمانی که عزت نفس نداشته باشی! آره اون موقع هدف نداری
و فاجعه اش اینجاست که ابزاری میشی برای رسیدن خواسته های، افرادی که هدف های واضح و شفاف داشتند
ابزار نشو! هر روز با صدای بلند تکرار کن: «من محکوم به خوشبختی هستم». آره تو لایقشی
مراقب سرزمین وجودت باش. هر آت و آشغالی رو نبین
تو همون دفتر خوشگل عیار داری که بار ها گفتم تهیه اش کن، دفتر شکر گزاری با یه خودکار خوشگل عیار دار؛ همین الان برو خواسته هات رو بنویس، هرچیزی که مد نظرته. از چیز کوچیک بگیر تا چیز بزرگ
بهت قول میدم خیلی زبل باشی بیشتر از هشتاد تا نمیتونی بنویسی، زورت نمیرسه. اینو واسه این گفتم که بدونی هنوز نمیدونی چی میخوای :)
اما تو برو بنویس. هر روز اضافه کن به خواسته هات. غرق شون شو. اونوقته که چشم به هم میزنی میبینی یکی یکی خواسته هات دارن واست دالی میکنن :)
آره اون موقع است که سر و کله شون پیدا میشه
الهی شکرت
سهیل سنگرزاده ۲۹ بهمن ۱۳۹۹ هجری شمسی