من اول یه گرگ بودم که یه انقلابی منو تو قفس انداخت که بقیه رو چنگ نزنم قفس رو برد سمت جلسه ای که هر شب با رفقای انقلابیش داشت بعد شروع کرد به چرت و پرت گفتن و ساندیس خوردن
چند سال گذشت و من هم تو قفس بودم وقتی اهلیم کردن بالاخره منو آزاد کردن و بهم گفتن میتونی بری بعدم یه سینه آویز که روش نوشته بود "انقلابی" بهم دادن
من که جو گرفته بودم و تحت تاثیر اون جلسات بی ارزش قرار گرفته بودم تصمیم گرفتم از هم نوعای خودم دفاع کنم
من از اون جلسات کسل کننده چیزی نفهمیدم ولی از اون به بعد اسم خودم رو گذاشتم
"حاج گرگ انقلابی"
مدافع تمام گرگ های سرزمینم
"جامعه ای که گرگ ها رو جنس دوم میدونند"
"جامعه ای که ارزش گرگ رو با حیوان برابری میکنند"
"جامعه ای که حق های ساده و اولیه گرگ ها از اونها سلب شده"
"جامعه ای که گرگ ها رو موجودی میدونه که فقط بدرد شکار کردن و گوشت خوردن میخوره"
"جامعه ای که یه گرگ رو به جرم گرگ بودن از حقوقش محروم میکنه"
"جامعه ای که گرگ ها رو دستگاه آدم کشی میبینه"
"جامعه ای که به گرگ ها فقط نگاه وحشی گری داره"
"برای رسیدن به اهداف و برابری برای گرگ ها باید مبارزه کرد"
من مبارز این راهم
هر چی میخواید بهم بگید نمیتونین من رو از هدفم برگردونید
"به امید روزی که آفتاب سفید بختی بر سر تک تک گرگ های کشورم بتابه"
گرگ صالح گرگی است از گرگ های بهشت:)
⭐کاربر فوق ویژه به همراه چندی طرفدار گل مثل این
https://www.tarafdari.com/user/708352