مطلب ارسالی کاربران
جامعه مجسمه ساز ، مجسمه شکن ( برای کیمیای سرزمین ایران ، کیمیا علیزاده )
جامعه ایران ما به طرز عجیب و غریبی قهرمان ساز است و به همان شدت در عین ساختن مجسمه قهرمانان ، در حال تیشه زدن بر پیکره مجسمه های ساخته شده و تراشیده شده است . حرف امروز و دیروز نیست حرف سال هاست . حرف ساختن قهرمانان چند روزه و بعد بی محلی ها به آن ها ، حرف این روز ها نیست که تا بوده در فرهنگ ورزشی ما پهلوان زنده را عشق بوده و هست . هنوز صحبت های فونی زاده مدافع سال های نه چندان دور فوتبال در برنامه نود را خوب به خاطر دارم که گفت ما سی سالمون شد از تیم ملی خطمون زدن به خاطر تهمت های واهی و بعد گفتن سنت بالاست و بعد راحت ترد شدیم از ورزش و جامعه ، خوب ما هم جوان بودیم و مثل الان پول نمی گرفتیم ، پامون سر خورد و افتادیم تو دام اعتیاد ! خداروشکر که امثال فونی زاده ها دوباره رو پا شدن و خداروشکر که حداقل ورزشکاران الان مثل دهه 60 و 70 دغدغه مالی ندارن وگرنه کسی چه می دانست اگر دهه های قبل بود ، بعد از بی مهری های صورت گرفته با پرافتخارترین کشتی گیر فرنگی ایران بعد از المپیک ریو چه بر سر حمید سوریان می آمد . آری صحبت از حمید سوریان این پسر نجیب ایرانی بیهوده نیست که اگر بگویم تنش پر است از ضربات چاقوی رفیقان و نارفیقان . همان هایی که بعد از هر قهرمانی برای او خیابان را آذین می بستن و همان مسئولان که با او عکس های یادگاری می گرفتن اما بعد از شکست او ، هیچ کس حتی جواب سلام او را هم به درستی نداد و خیلی راحت از تریبون رسانه ملی او را کشتی گیری تمام شده خواندند. کم نداریم مثل حمید سوریان ها . اما صحبت امروز صحبت حمید سوریان نیست ، صحبت از دختری است که همان قدر که او را تا اوج بالا می بریم با همان سرعت هم او را به زمین می کوبیم ، در آینده ای نزدیک که این را نه من بلکه تاریخ گواه می دهد .
کیمیا علیزاده بانوی تکواندوکار ایرانی که صف شکن بود و اولین مدال تاریخ زنان ما را در آوردگاه المپیک کسب کرد . و بعد از آن هم در همین روزهای گذشته در مسابقات جهانی برای ما مدال نقره ای دیگر به ارمغان آورد که اگر همین جوسازی ها نبود چه بسا او امروز طلا را در گردن داشت . گفتم جوسازی ها ، لابد الان دلواپسان همیشه در صحنه می گویند کدام جوسازی ها . پس تاریخ را ورق می زنیم و برگردیم به بعد از المپیک 2014 و دیدار رئیس جمهور با مدال آوران کاروان ایران . همان دیداری که هنوز که هنوز است عکسهایش به عنوان برگ افتخار کیمیا علیزاده دست به دست می شود . اما آیا به راستی این چنین است ؟ کسانی که کتونی های رنگی کیمیا علیزاده را پلکان و سکویی برای خود کردند و از آن بالا رفتند تا برای خود تریبون بسازند . اما آیا مشاور دلسوزی پیدا نشد که به این دختر شایسته ایران زمین مشاوره دهد و بگوید یه قهرمان و یک ابرقهرمان چون او می تواند با رفتار و نوع پوشش جنتلمنانه و بزرگ منشانه همچون سایر قهرمانان جهان ورزش ، خودش اعتبار خودش رو دو چندان کند تا به جای اینکه در محافل و فضاهای مجازی مورد استقبال همسالان خود قرار گیرد . صحبت از کتونی ها رنگی علیزاده نیست ، صحبت از حامیان اوست که خود در هر مجلسی به رنگ همان مجلس در می آیند اما خود را حامی حرکات و رفتاری چون کیمیا نشان می دهند . تاریخ را سریع ورق می زنیم و به حمایت ها و دعوت های کیمیا به هر نوع همایش و برنامه تلویزیونی باربط و بی ربط به یک بانوی ورزشکار نمی پردازیم ، می آییم به همین حوالی و این روز ها ، از بعد از کسب مدال نقره او . همه در فضای مجازی در حال فرستادن سیل تبریکات به مردم شریف ایران هستن با این مضمون : که دختر بی باک این سرزمین با وجود انواع مصدومیت ها مدال خوش رنگ نقره را به گردن آویخت ! با عکس هایی از دست و پای کبود ( که صحت عکس ها هنوز تائید نشده ) . خوده علیزاده هم خوب می داند که اگر چند بار دیگر همین روند ادامه پیدا کند پس به راحتی هر چه تمام تر در باور این مردم حذف خواهد شد و این موج خاموش می شود که هرگز مدال نقره خوش رنگ تر از طلا نبوده و نیست . ای کاش کسی پیدا شود و در این سیل تبریکات به این دختر تکواندوکار ایرانی از سر دلسوزی بگوید تو می توانستی برنده طلا شوی اگر در همان راند اول بعد از اختلاف امتیاز ایجاد شده با حریفت ، خود را نمی باختی ! تو می توانستی طلا را به گردن بیندازی اگر به جای نگاه ملتمسانه به مربی خود بعد از هر ضربه و هول دادن رقیب ، به او حمله ور میشدی و بدون امید به مربی که خودش اضطراب تمام وجودش را گرفته بود مبارزه می کردی ! ای کاش مربی پخته تر را می پذیرفتی و خواستار ادامه روند همکاری خود با مربی تمام دوران ورزشی خود نمیشدی که بدون شک هر مربی چیز جدیدی برای آموختن به تو دختر مبارز در چنته خواهد داشت . و هزاران ای کاش دیگر .
کیمیای نایاب سرزمین ایران برای موفقیت باید رد بشوی ، رد بشوی از این مردمان مجسمه ساز که روزی خودشان مجسمه تو را سرنگون خواهند کرد . مردمانی که حتی نقاشی تو رو در بین هم به اشتراک می گذارند نه برای وجود تو بلکه برای سرپوش گذاشتن بر ضعف های خود این کار را می کنند و با نوشتن مطالبی از این دست که کیمیا علیزاده در تنهایی خودش هنوز نقاشی می کشد در عین حمایت در حال کوچک کردن تو هستن ، که یکی نیست به این جماعت بگوید مگر علیزاده نمی تواند جوانی کند و در عین جوانی در ورزش بزرگی . که این مردم از تو در عین بزرگی در ورزش ، کوچک بودن در زندگی اجتماعی را می خواهند تا بشوی وسیله ای برای جولان دادن هم سالانت با بیان این دست مطالب که او از نسل ماست ، او با رفتار خود نشان دهنده افکار و عقاید و طرز فکر ماست ! که تو بدون شک با حمایت های به جا و درس های خانواده بسیار فاصله داری از هم نسلانی که جولانگاهشان فضای مجازی است و عقده گشایی هایشان در سایت ها و خیابان ها و .... اما تو جولانگاهت آوردگاه های جهانیست ، جایی که پرچم ایران را به اهتزار در می آوری پس تو بسیار فاصله داری از این ها . کیمیای علیزاده عزیز به این تبریک ها دلخوش مباش و بجنگ برای خودت تا روزی که توسط همین ماها مجسمه ات چون سوریان ها و دبیرها و جدیدی ها و ساعی ها و رضازاده ها و هزاران قهرمان دیگر که روزی بر شانه ها بودند و الان مورد تمسخر در فضاهای مجازی ، بر زمین افتاد ، تو با مدال های رنگارنگ جهانی و المپیکی خودت پیش خودت کیف کنی و به ریش همه ما بخندی .