از وینستون چرچیل(1965-1874)، نخستوزیر سرشناس انگلیس که در مرز 90 سالگی همچنان سرحال بود، راز سرزنده بودنش را پرسیدند. پاسخش این بود: «ورزش! من در زندگیام هیچگاه ورزش نکردم!»
به گزارش جام نیوز، راز موفقیت علی فتحاللهزاده هم میتواند شفافیت باشد. سخت میتوانی از کارهایش سر دربیاوری، از ادعاهایی که میکند، آمار و ارقامی که میدهد. مدیرعامل باشگاه استقلال سالها با همین روش مدیریت کرده. ادعاهایی که خدا میداند چقدر مستند است، استناد به سندهایی که اعتبار برخی از آنها، محل سوال است.
سالها بود دنبال فرصتی بودیم تا از (دکتر) علی فتحاللهزاده، درباره دکترایش بپرسیم. درباره آن 9 جلد کتابی که اسمش به عنوان مولف (در یک مورد مترجم) پای آنها خورده. در مورد خیلی از آنها تردید داشتیم. حالا دیگر تردیدی نداریم!
* از همين روزهاي بعد از مديريتتان بپرسيم. ما که فکر ميکنيم خودتان خيلي دوست داشتيد در تيم بمانيد. همين يک ماه گذشته از جلدهاي روزنامهتان ميشد حدس زد دوست نداريد برويد. بار قبل، زمان آقاي عباسي و آن سفرتان به ترکيه هم طوري بود که نشان ميداد شما ميخواهيد بمانيد. راستش الان اگر بگوييد از رفتن راضي هستيد، باورش برايمان سخت است.
- ببينيد، من ميخواهم بگويم وظيفه رسانهها اين است که پشتپردهها را برملا کنند تا برخي از واقعيتها رو شود. نبايد به خواننده واقعيتها را نگفت. مثلا همان سفر ما به ترکيه زمان آقاي عباسي را ميشد غير از روايت من از خود آقاي عباسي هم حقيقت داستان را پرسيد تا واقعيتها منتشر شود. من با قاطعيت ميگويم که اصلا نقشي در رفتنم نداشتم. آقاي وزير خواست من و رويانيان به آن سفر برويم. حميد سجادي و رويانيان ميتوانند شهادت بدهند که حتي يک کلمه از وزير نخواستم تا باعث ماندنم در تيم شود.
* رويانيان ميگفت وساطت کرده تا شما و وزير را در آن سفر آشتي دهد.
- يا شوخي کرده يا خواسته خودش را مهم جلوه دهد! (ميخندد) من آنجا هيچ حرفي نزدم که وزير نگهم دارد. من هيچوقت براي ماندن التماس نميکنم اما يک عدهاي به تعمد سعي ميکنند نشان دهند من براي ماندن التماس ميکنم.
* التماس نميکنيد اما رسانه شما يعني استقلال جوان شما را به عنوان بهترين گزينه مديريت مطرح ميکرد.
- الان آن را هم ميگويم اما آنجا يک مصاحبهاي را آقاي وزير ديد که يکي از معاونانش انجام داده بود، معاوني که در هياتمديره ما حضور داشت. او گفته بود فتحاللهزاده را تا يک ساعت ديگر برکنار ميکنيم. وزير از اين حرف ناراحت شدند چون قرار نبود در نبود ما در ايران تصميمي بگيرند. اين مساله باعث شد با آقاي ساور تماس بگيرد و من ماندني شوم.
* اينبار چطور؟ اين تيترهاي روزنامهتان نشان ميدهد که ميخواستيد بمانيد.
- ببينيد من از 2 ماه قبل که تيمم صدر جدول بود گفتم ميروم اما نتيجه بد تيم معادلات را به هم ريخت. مدام روزنامهها مينوشتند چون حاجي ميدانسته قرار است برود، تيم را به هم ريخته. براي همين گفتم ميمانم و فرار نميکنم. براي ماندنم هم پيشنهاد شفافي به وزير دادم. گفتم کل هزينههاي تيم با من اما خودم بايد 4 نفر از 7 نفر اعضاي هياتمديره را بچينم.
* يعني چقدر؟
- اگر 30 ميليارد بود، 30 ميلياردش را ميدادم، اگر 40 ميليارد بود، 40 ميلياردش را ميدادم. تازه 10 ميليارد از بدهيهاي قبلي را هم کم ميکردم.
* با اين حرفتان تلويحا گفته بوديد هياتمديرهتان با شما همراه نبوده است.
- نه اتفاقا همراه بودند. اينها خيلي پيچيده است بايد برايتان توضيح بدهم. ما يک هياتمديره خوب و همراه داشتيم اما ميگفتند قرار نيست که هياتمديره پول بياورد. من 10 سال است که ميگويم آدمهاي هياتمديره بايد پول در بياورند وگرنه بايد پولش را "دولت ها" بدهند. در همه اين سالها دوستان، افرادي را به هياتمديره ميآوردند که بايد به جاي حضورشان، سهم تيمداري ميپرداختند سهم آنها هم 50 درصد هزينهها بود اما زير حرفشان زدند.
* ولي شما الان کلک ميزنيد. آن موقع گفته بوديد سال اول 50-50، سال دوم 60-40 و سال سوم 70-30 هزينهها را تقبل مي کنيد و در نهايت تيم را به سمت خودکفايي مي بريد.
- نه من اين حرف را نزدم. برويد يک سند بياوريد که اين را گفتهام.
* ولي همينالان با يک جستجوي ساده در اينترنت ميتوان پيدايش کرد. اينجا اينترنت داريد؟
- حاجيجان اين يکي از آن سوءبرداشتهاست. بگذار تا درستش را برايت توضيح بدهم! من گفتم 5 سال استقلال را بدهيد به من. من گفتم مجمع تيم را بدهيد به من. مديرعاملبودن که مهم نيست.
*شما گفتيد کمپ 150 ميليارد ميارزد، ميتوانيد اين کمپ را بفروشيد و در کيلومتر 18 جاده کرج با پولش يک ورزشگاه 40 هزارنفره بسازيد.
- همين برداشتهاي اشتباه است که مشکل ايجاد ميکند. برداشتهاي ناقصي که از حرفهاي من ميکنيد.
* چرا همه از حرفهاي شما برداشت ناقص ميکنند؟ شايد شما طوري حرف ميزنيد که اين برداشتها اتفاق ميافتد.
- نه عزيز من شما فقط چند نفريد که به عمد اين برداشتها را از حرفهاي من ميکنيد. ميخواهيد براي مردم اين ذهنيت را ايجاد کنيد وگرنه غير يک روزنامه پرتيراژ و سايتش و يک روزنامه دولتي ديگر جايي اين اتفاقها نميافتد.
* يادتان رفته وقتي فايل صوتيتان درباره آقاي عباسي را منتشر کردند؟ قبلش ميگفتيد اين حرف را نزدهايد.
- من نگفتم که نگفتهام! من گفتم اينطوري نگفتهام. نبايد همه حرفم را منتشر ميکردند. يک سوتفاهم بود که حل شد. من فقط اينها را ميگويم که نگوييد فتحاللهزاده سرش کلاه رفت. با اينکه ميدانم الان روبروي کسي نشستهام که تعمدا به من ضربه ميزند اما باز هم حاضرم با شما مصاحبه کنم. من گفتم قيمت زمين کمپ 150 ميليارد تومان است. نگفتم که دارم کمپ را ميفروشم.
* اين 150 ميليارد براي وقتي است که کمپ تبديل به برجسازي شود؟
- نه براي همين فعاليت ورزشي، کمپ را به من بفروشند، حاضرم 150 ميليارد آن را بخرم. اين کمپ 35 هزارمتر است. کلي ارزش دارد. شوخي نيست. الان 350 متر زمينش معارض دارد، اصلا اين حرف قابل طرح هم هست که مدام از معارض زمين ميگويند؟
* ظاهرا آقاي قلعهنويي هفته پيش که با افشارزاده رفته بودند کمپ، از امکانات انتقاد کردهبودند.
- اجازه دارم يک چيزي نشانتان بدهم. من يک جلد را امروز در روزنامهاي دولتي ديدم که غصه خوردم. روزنامه ورزشي دولت عکس آقاي قلعهنويي و افشارزاده را در خاکوخول زده و گفته اين کمپ امکانات ندارد اما واقعيت کمپ ما اين است؟ من عکسهاي کمپ را نشانتان ميدهم تا ببينيد بخش رختکنها چقدر خوب است. (عکسهايي از کمپ نشان ميدهد و توضيح ميدهد که برخلاف ادعاي آن روزنامه، رختکن تر و تميز است و حتي کمد بازيکنها هم مانند رختکنهاي خارجي با کارت الکترونيکي باز ميشود.)
* البته اين روزنامه حرف سرمربي تيمتان را منتشر کرده است.
- من واقعا نميدانم اميرخان اين حرف را زده يا نه. اگر اين حرف را هم گفته باشند، نبايد چنين عکسي برايش منتشر ميشد. من ميگويم اگر قرار است کسي را بزنيم، خوب بزنيم. ما کلي کمپ ساختهايم...
* شما غير از کمپ در ديگر شاخصهاي مديريتيتان خيلي هم موفق نبوديد. اين ادبيات مصاحبهها، پرداختهاي سرسامآور و گران کردن بازيکنان ...
- من بازيکنان را گران نکردم.
* چرا ديگر، همين امسال شما گرانترين خريد رسمي ليگ را داشتيد.
- خودتان ميگوييد رسمي اما همين مجله خودتان مگر رو نکرد که گرانترين قرارداد ليگ قرارداد خلعتبري است؟
* سال قبلش که جواد نکونام گرانترين بازيکن بود؟
- سال قبلش هم ما کمتر از 2 ميليارد براي نکونام داديم اما 2 بازيکن بيشتر از او گرفته بودند. من اسمشان را ميدانم اما به شما نميگويم. شما برويد ببينيد تيمهاي ديگر چقدر هزينه کردند. من يک سئوال دارم. قبول داريد که بايد استقلال و پرسپوليس بيشتر از سپاهان يا تراکتور هزينه کنند؟
* نه. ما اعتقاد داريم بايد به اندازهاي که پول در ميآورند، هزينه کنند.
- خيليخب پس زير اين نميزنيد؟ درآمد سپاهان چقدر است که 35 ميليارد هزينه ميکند.
* الان سپاهان چقدر بدهي دارد؟
- خب دولت پول اين تيم را داده است. براي ما را هم بدهد.
* شما رفتيد يک توافقي کرديد و گفتيد 50 درصد.
- ولي همان 50 درصد را هم ندادند.
* خب سال اول ندادند، شما چرا براي سال دوم يا سوم هم هزينه کرديد؟ شما که ميدانستيد پولي از طرف دولت گيرتان نميآيد؟
- هيات مديرهام گفته پول را ميگيرد. من براساس حرف آنها هزينه کردم. (اين جمله را ميگويد، به سمت اسنادش ميرود تا مصوبه هياتمديره را بياورد.)
* همان اعضاي هياتمديره هم زدند زيرش.
- من امضايشان را دارم. الان نشانتان ميدهم. ما 23 ميليارد بودجه بستيم. من 50 درصد سهم خودم را درآوردم.
* آقاي فتحالله زاده! شما دکتراي روزنامه نگاري داريد. ميشود براي ما ارزشهاي خبري را اسم ببريد؟ اين ديگر از ابتداييترين درسهاي روزنامهنگاري است، حتما شما هم خواندهايد.
- من خواندهام. شما خواندهايد از شما چند تا سئوال بپرسم جواب ميدهيد؟
* بله ما آمادهايم. بپرسيد؟
- نه نميپرسم. شما نميتوانيد جواب بدهيد. شما که از رانت استفاده کردهايد و گفتهايد روزنامهنگاريد، استادهايتان هم نمره دادهاند.
* يک سوال ديگر، شما مي دانيد سافتنيوز (خبر نويسي نرم) يعني چي؟
- مگر شما الان همه چيز را ميدانيد؟
* من خواندهام و ميدانم سافت نيوز يعني چي اما شما ...
- خب شما داريد کار مستمر روزنامهنگاري ميکنيد.
* ما همين حالا در دفتر رسانهاي شما هستيم. شما همين الان مديرمسئول 3 تا نشريه هستيد!
- ببينيد من هم دارم و روزنامهها را هم ميخوانم اما مدل ما با شما فرق ميکند.
* پس قبول مي کنيد درسي که خواندهايد خيلي به درد کارتان نخورده و بيشتر به خاطر پزي بوده که برايتان داشته؟
- نه، اين چه حرفي است؟ من در زمان خودش براي اين مدرک کار و تلاش کردم. رفتم روزنامه تحليل کردم.
* الان آقاي فتحاللهزاده شما به اين شيوه مديريتي وزارت ورزش براي استقلال و پرسپوليس اعتقاد داري؟
- من از خودم دفاع نميکنم، من از مديريت فوتبال دارم دفاع ميکنم. ما مستاجريم. 5 سال پيش هم گفتم اختيار تيمداري به مديران بدهند تا خودشان درآمدزايي کنند. امسال ميگويم اگر مسيرم ادامه داشت اصلا نياز به پول دولتي نداشتم. فقط از همين موبايلهاي هواداران من سال بعد 5 ميليارد پول در ميآوردم.
* ولي با اين نگاه 10 ميليارد هم دوباره بدهي ايجاد ميشد؟
- بله اين اشکال نگاه مديريتي به فوتبال ماست. اين را نميخواهم بنويسيد (او حکايتي تعريف ميکند درباره رسانهها و حمايت از بازيکنسالاري) الان آقاي افشارزاده نميتواند تيم را ضعيف تر از تراکتور و سپاهان ببندد چون هوادار و رسانهها پدرش را در ميآورند. يا بايد ول کند برود يا بايد بجنگد. وقتي مطبوعات از بازيکنسالاري حمايت ميکنند، چه بايد کرد؟ رفتن من مشکل را حل ميکند يا مدير بعدي هم همين مشکل را دارد؟ من را سر آقاي قلعهنويي چقدر کوبيدند؟ تيمي که 5 مليپوش دارد حتما قوي است. اين همه بازيکن من گرفته بودم. مدام ميگويند قراردادهايت بد بوده که بازيکنان رفتند. من قرارداد نکونام را طوري نبستم که برود ولي وقتي شرايط طوري بود که بايد برود چه بايد ميکردم؟ وقتي مربي بازيکن را نميخواهد تقصير من است.
* فرهاد مجيدي چطور؟
- فرهاد مجيدي هم همين طور.
* امسال با مربي مشکل داشت، سالي که مظلومي مربي بود چرا ول کرد رفت ؟
- سالي که مظلومي بود آمدند توافق کردند. گفت من نمي توانم کار کنم، بچه ام اينجوري است ...
* فکر نمي کنيد به شما دروغ گفت؟
- دروغ گفت ولي ما بنا را بر صداقت گذاشتيم. مهم اين است که ما برخلاف چيزي که مي گويم قرارداد را محکم بسته بوديم.
* به هرحال شما مدير باشگاه هستيد و بايد مدافع حقوق باشگاه باشيد.
- الان من يک سوال دارم. به نظر شما اگر من باشگاه خصوصي داشتم چکار مي کردم؟ ضبط را خاموش کن تا بگويم...
* ولي شما يک موقع اينقدر اين بازيکنها را بزرگ ميکنيد که نميشود کنترلش کرد. مثل کاري که کفاشيان با کيروش کرد و الان ديگر حريفش نميشود.
- بله قبول دارم اما جو طوري نيست که من يا يکي مثل من حريفش شود.
* شما يکبار گفته بوديد مربي اگر مربي باشد با استقلال دو جام ميگيرد، مظلومي يک جام. الان تيم امسال قلعهنويي بايد چند جام ميگرفت؟
- تيم ما امسال ميتوانست اقلا دو جام بگيرد. من آن روز هم نميخواستم مظلومي را تضعيف کنم چون مدير بايد از سرمربي تيمش حمايت کند. من اين همه جام آوردم کسي اسمم را نياورد ولي امسال بيچارهام کردند. من همه تلاشم را ميکنم اما بالاخره يکسري شرايط هم هست.
* البته اينبار قلعهنويي هم خيلي ضربه خورد.
- نه به اندازه من. حتي منتقدان قلعهنويي هم بي خيال او شدند و من را زدند.
* ولي مشکل شما اين بود که امسال اختيار تيم خيلي هم دست خودتان نبود.
- اين ضبط را خاموش کن تا برايت بگويم (او نميخواهد به اين سئوال جواب بدهد فقط ميگويد امسال شرايط بدتر هم ميشود.)
* يعني شما هم مي گوييد استقلال دست هاي پشت پرده داشت؟
- بله داشت. من هم قربانياش شدم.
* ميخواهيم يک سئوال هم درباره نقش پسرهاي اعضاي هياتمديره در تيمتان بپرسيم؟
- من جوابي برايتان ندارم. سئوال بعدي لطفا.
* پسر خودتان چطور؟
- آن بيچاره که تمام نقشي که دارد اين است که بيايد بگويد حاجيجان اين پول خسرو حيدري را بده! او هم جوان بود و خيلي دوست داشت در سفرها همراه تيم باشد اما هيچ وقت نگذاشتم وارد محدوده تيم شود.
* ولي ماشاءالله باقي اعضاي هياتمديره اين محدوديت را نداشتند.
- سئوال سياسي نپرس لطفا (خنده جمعي براي پايان يک گفتوگوي 2 ساعته).