طرفداری- جواد نکونام، سرمربی نساجی مازندران یک روزگاری در لالیگای اسپانیا و اوساسونا بازی کرده است خاطرات خوب و زیادی از این لیگ دارد و در مصاحبه ای درخصوص مسائل مختلف خودش و البته دوران حضورش در لالیگا صحبت کرده است.
مصاحبه خبر ورزشی را می خوانید با نکونام:
* آقای نکونام کمتر از ۴ ماه دیگر تا شروع مراسم بهترینهای جهان باقی مانده است. به نظر شما چه کسی بهترین بازیکن جهان میشود؟ اصلاً از نظر شما چه کسی بهترین بود؟!
از من هم درباره انتخاب بهترین بازیکن جهان سؤال کردند که رأیم را به آقای فتاحی گفتم تا در اختیار کارلوس کیروش قرار گیرد.
*رأی شما محرمانه است یا میتوانید...
محرمانه است. من جایی نگفتم. البته به من نگفتند میتوانی در رسانهها بگویی یا نه ولی تا الان رأی مخفی مانده است. ولی فکر میکنم از بین مودریچ و امباپه یکی بهترین بازیکن جهان شود. البته با توجه به عملکرد جام جهانی و اینکه مودریچ توانسته لیگ قهرمانان اروپا را هم ببرد، تصور میکنم او شانس اول گرفتن این جایزه است.
*اگر به کل سال نگاه کنی چطور؟
باز هم مودریچ. او قهرمان اروپا شده است. با تیم ملی کرواسی هم که به فینال رسید. سال فوتبالی خوبی برای او بوده است.
*در مراسم بهترینهای اروپا که رونالدو قهر کرد و رفت. شاید اعتقاد داشت باید کل سال را لحاظ کنند.
ببینید رونالدو در جام جهانی چیز زیادی به دست نیاورد. مودریچ ولی هم در تیم ملی موفق بود و هم باشگاه. با اینکه طرفدار بارسلونا هستم ولی دوست دارم مودریچ بهترین بازیکن جهان شود.
*و بهترین مربی سال؟ شاید دشان. درست است؟
زیدان هم میتواند باشد. دشان هم جام بسیار بزرگی را به دست آورد. جام جهانی و چمپیونزلیگ دو فاکتور مهم هستند. این دو مربی این جامها را بردهاند.
*رأی شما دشان بود؟
(خنده!) قرار شد نگویم دیگر.
*نظرتان درباره انتقال رونالدو به یووه چیست؟ سه بازی بدون گل! رفتن او جذابیت را از لالیگا برد؟
لالیگا همیشه جذابیت دارد. رونالدو و مسیها در لالیگا بودهاند. البته نه دقیقاً در سطح آنها ولی بازیکنان بزرگ همواره در لالیگا حضور داشتهاند. رونالدو به تازگی از رئال مادرید رفته است ولی کمی زمان میبرد تا تیم به غیبت او عادت کند. بالاخره رئال مادرید همیشه مدعی بوده است ولی دیگر شاهد رقابت مسی و رونالدو در لالیگا نخواهیم بود.
*پس از نظر شما سطح رقابتها پایین نمیرود؟
اصلاً. هنوز هم لالیگا بهترین لیگ دنیاست.
*خیلیها میگویند بهترین لیگ دنیا لیگ برتر است.
لیگ برتر فوق العاده است ولی من یک سؤال از شما دارم. آخرین جام بینالمللی که انگلیس برده، کی بوده است؟ منچستر آخرین بار قهرمان جام یوفا شده است.
*دلیلش چیست؟
شما به پیشرفت فوتبال اسپانیا نگاه کنید. تیم ملی اسپانیا بعد از موفقیتهایی که باشگاههای این کشور داشتند، اسپانیا قدرت گرفت. سلطه قطعی این کشور از زمانی شروع شد که قهرمان جام جهانی شدند و توانستند قهرمان جام ملتهای اروپا هم شوند. بازیکنان بزرگی به این لیگ رفتند. قهرمانیهای رئال و بارسا در چمپیونز لیگ، قدرتنمایی اتلتیکو، قهرمانی سویا در جام یوفا، همه اینها باعث شد تا قدرت آنها بیشتر و بیشتر شود و کشورشان به قهرمانی برسد. تیمهای انگلیسی هم باید جامهای مختلفی به دست بیاورند تا بتوانند به دوران اوج خود بازگردند. ولی من هم منکر این نیستم که واقعاً بازیهای انگلیس جذابیت زیادی دارد.
*فکر میکنی دوران مسی هم در بارسا به پایان رسیده و باید به لیگ دیگری برود؟
نه، اصلاً موافق نیستم. به نظرم باید بماند. اول از همه من بارسا را دوست دارم و دوست دارم مسی در این تیم بماند. او یک وزنه سنگین در لالیگاست. سطح مسی هنوز بالاست. باید در لالیگا بماند. بارسلونا هنوز بین ۵ تیم اول جهان است. بین تاپ هاست و مسی باید در تیمی در سطح بارسا بازی کند.
*میشود گفت: بازیکنانی که دوست دارند فوتبال زیبا انجام دهند، باید به اسپانیا بروند؟ شاید نمونه رونالدو و یووه نمونه زنده این مثال باشد. البته خدا داند، شاید رونالدو در یووه هم یک ابرستاره شود. ایرانیها هم همیشه میگویند فوتبال زیبا را باید در اسپانیا بازی کرد.
سبک فوتبالها فرق دارد. در اسپانیا از تیم اول تا تیم آخر، همه فوتبال بازی میکنند. شما بازی بارسا و اوئسکا را دیدید؟ اوئسکا با اینکه ۸ گل خورد ولی دفاع نمیکرد. زیر توپ نمیزد. خبری از وقت تلف کردن نبود. در ایتالیا ولی سیستم دفاعی است. در آلمان نظم و انضباط سر جای خودش است. انگلیسیها بازی مستقیم میکنند و مدام توپ در هجده قدم است. یکی، دو تیم در این کشور هستند که به خواسته مربیانشان تغییر سیستم دادهاند ولی سبک فوتبال انگلیس همین است.
*با توجه به این حرفها وقتی رونالدو به یووه رفت، تعجب نکردی؟
قبلاً مشابه این اتفاق افتاد. رونالدو از اسپانیا به ایتالیا رفت و دیدید چه مصدومیتی برای او اتفاق افتاد و آخر سر فوتبالش تمام شد.
*حالا شما مسی را دوست دارید یا مارادونا را؟ البته منتقدان مسی میگویند مارادونا یکتنه ناپولی را قهرمان کرد.
مارادونا در زمانی به ایتالیا رفت که میلان و اینتر قهرمان چمپیونزلیگ بودند. فوتبال ایتالیا آن موقع اینقدر تدافعی نبود.
*ولی همان موقع هم میگفتند کاتاناچیو.
اما در همان فوتبال یکی مثل مارادونا بود که میتوانست بازی کند. میتوانست ریزهکاریهایش را انجام دهد. الان بازیکنان تکنیکی جهان کجا هستند؟ خب معلوم است لالیگا.
*حالا انتخاب شما ماردوناست یا مسی؟
من زیاد بازیهای مارادونا را ندیدم که بخواهم در این باره نظر بدهم ولی خیلیها وقتی از او صحبت میکنند، میفهمید یک اعجوبه بوده است. من ولی مقابل مسی بازی کردهام و حداقل ۱۰، ۱۲ بار جلوی مسی به میدان رفتهام. بازیهای او را از نزدیک دیدم و دیدم چهکار میکند. قطعاً مسی فوق العاده بوده است.
*برای ما افتخار است که میگوییم در عصر مسی و رونالدو زندگی میکنیم ولی افتخار بزرگتری برای شماست که مقابل هر دوی آنها بازی کرده اید.
من در عصری به لالیگا رفتم که چهرههای بزرگی در آنجا بازی میکردند. بعد از جام جهانی ۲۰۰۶ به اوساسونا رفتم و آنجا بازی مقابل چهرهای، چون رونالدینیو را تجربه کردم. دیوید بکام در رئال بود. روبینیو هم حضور داشت. گوتی... عجب بازیکن خوبی بود. چه بازیکنان بزرگی در آن دوره در رئال حضور داشتند. اینستا، ژاوی و پویول هم در بارسا بودند. این بازیکنان واقعاً در تاریخ تکرار نمیشوند. بازی مقابل چنین بزرگانی برای من افتخار بزرگی بود. خیلی خوشحالم در دوران بازیگریام شانس بازی مقابل آنها را به دست آوردم. تازه اینها بازیکنانی بودند که در رئال و بارسا حضور داشتند. من مقابل ستارههایی، چون آگوئر، کوستا، سیلوا، پدرو و... هم بازی کردم. راستی کاسیاس را یادم رفت. فابرگاس هم بود. اینها تاپهای دنیا بودند و خوشحالم شانس این را به دست آوردم تا جلوی چنین بزرگانی بازی کنم.
* شما مقابل این همه ستاره بازی کردید. کدام بازیکن متواضع بود یا به قول خودمان خاکیتر؟
متواضع... ببینید اینیستا بازیکنی بود که در همه استادیومها تشویق میشد. او واقعاً فروتن بود و مردم در همه جای جهان به این بازیکن علاقه داشتند.
* در برخورد با خود شما منظورمان است.
ژاوی. من بارها و بارها مقابل او بازی کردم، همین طور مسی. قبل و بعد از بازی و خیلی وقتها در حین مسابقه با هم حرف میزدیم. آنها میدانستند من کاپیتان تیم ملی ایران بودم. در آن سالها هر دو در بهترین شرایط ممکن خودشان بودند و خلاصه من هم در مراسم بهترینها معمولاً به اینها رأی میدادم.
* یعنی در جریان بودند.
بله، من و ژاوی اولین بار سر آرای بهترینها با هم دوست شدیم. یادم هست بارسا به پمپلونا آمده بود. در زمین مسابقه او از من به خاطر رأیم تشکر کرد. پس از آن ما تبدیل به دوستان نزدیکی شدیم. همیشه این ارتباط نزدیک بین ما وجود داشت ولی در جواب سؤال قبلیتان باید بگویم من عاشق پویول بودم. همیشه پویول را دوست داشتم. همین الان دنبال یک پویول در زمین میگردم. یکسری چیزها در زمین مسابقه از او دیدم که واقعاً فوق العاده بود.
* یک فیلم یک دقیقهای از او منتشر شد و ایرانیها دیدند چقدر با بقیه فرق داشت. اصلاً دنبال حواشی و یا خراب کردن تیم مقابل نبود.
اینکه بخشی از کارهای کوچکی بود که پویول در زمین مسابقه انجام میداد. من در زمین مسابقه خیلی وقتها رفتار او را زیر نظر داشتم. میدیدم که چطور با بازیکنان رفتار میکرد. چنین بازیکنی در زمین مسابقه میتواند الگوی شما باشد. واقعاً اگر یک پویول در تیمتان باشد، دیگر خیال تان راحت خواهد بود.
* چون خیلی به پویول علاقه دارید، با او لباس هم عوض کردید؟
در اسپانیا معمولاً این طور نبود که شما لباس خود را با بازیکنان حریف رودررو عوض کنید. شما اگر لباس بازیکنی را میخواستید به سرپرست تیم میگفتید. او لباس شما را میگرفت و بعد لباس بازیکنان حریف را میآورد، بعد هر کس هر لباسی را دوست داشت انتخاب میکرد. گاهی وقتها هم این طور بود که در زمین مسابقه با هم صحبت میکردیم و بعد از بازی در راهروی رختکن لباسمان را عوض میکردیم. من لباس پویول را دارم. لباس خیلی از بزرگان فوتبال را دارم، از رونالدو بگیرید تا کاکا و مسی و پیکه و گوتی و...
* تا به حال به این فکر کرده اید به بهترین بازیکن فصل نساجی یکی از پیراهنها را بدهید؟
اگر بازیکنی از تیمم لژیونر شود این کار را میکنم، نه اصلاً هر بازیکنی که آقای گل شود، هر پیراهنی را که دوست دارد به او میدهم، حتی پیراهن پویول و ژاوی را. فقط لازم است بگوید کدام را دوست دارد. من پیراهن زلاتان را هم دارم. این پیراهنها برایم ارزشمند است ولی دوست دارم آنها را با بهانههای مختلف به بازیکنانم بدهم.
*عکسی از شما در آرشیو مانده که حتی به عنوان کاپیتان اوساسونا کنار پویول ایستاده اید البته یادمان هست آن بازی را باختید.
بازی حذفی بود. این مسابقه در زمین بارسا برگزار شد که یک بر صفر باختیم. دیدار رفت را هم در خانه خودمان دو بر یک باخته بودیم.
* چه چیزی از او در ذهن شما مانده است؟ خاطرهای، حرفی...
اینکه با تمام وجود در زمین مسابقه بازی میکرد. انگار هر مسابقه، آخرین بازی عمر او بود. در زمین مسابقه خیلی به بازیکنان انگیزه میداد. باید در زمین ریز میشدید و یکسری از کارها و رفتارهای او را متوجه میشدید. من خودم زمانی که کاپیتان شدم، از پویول خیلی چیزها یاد گرفتم و در واقع از او الگو برداری هم کردم. این مسئله خیلی به من کمک کرد.
* در طرف مقابل پهپه آن زمان در قلب خط دفاعی رئال بازی میکرد و بارساییها خیلی از او خوششان نمیآید. البته در جام جهانی پهپه بعد از بازی ایران و پرتغال وقتی به سمت مرتضی رفت و آن طور دلداریاش داد، شاید نظر خیلی از بارساییها درباره اش عوض شد، درست است؟
در زمین مسابقه واقعاً شرایط فرق دارد. شما با یک بازیکن ممکن است دعوا کنید و برای هم کریخوانی انجام دهید، حتی شاید رفتارهایی با هم داشته باشید که عجیب باشد ولی قلب و درون انسان مهم است. خیلی وقتها در فوتبال حرفهای بازیکن شاید خوشقلب باشد ولی در زمین دعوا کند و درگیر شود. فکر میکنم نباید فقط با رفتار داخل زمین درباره بازیکنان قضاوت کرد، چون خارج از زمین ممکن است انسانهای متفاوتی باشند.
* شما جزو بازیکنانی بودید که در بخش اعظمی از فوتبال تان نه حمایت استقلالیها را داشتید نه پرسپولیسیها را ولی سالهای سال در تیم ملی جنگیدید. این را گفتیم که به بحث سردار آزمون برسیم. او به خاطر انتقادها در فضای مجازی از تیم ملی کنار کشید. فکر نمیکنید باید مبارزه کند؟
من نمیدانم چه اتفاقی افتاد که سردار تصمیم گرفت از تیم ملی خداحافظی کند، چون روی این مسائل ریز نشدم ولی این تصمیم شخصی خودش بود. درباره تیم ملی باید بگویم بازیکنان چه یک روز در تیم ملی باشند و چه تا آخر عمرشان، باید قدر پیراهن تیم ملی را بدانند، حتی اگر یک روز پیراهن ایران را بپوشید افتخار بزرگی است. این چیزی است که من خودم با قلب و روحم آن را درک کردم. الان حتی در خانه با افتخار لباس تیم ملی کشورم را میپوشم. برای کشورم خیلی زحمت کشیدم و قدرش را میدانم و این را هم میدانم که تیم ملی خیلی چیزها به من داده است.
* پس به نظرتان سردار باید برگردد؟
فقط این را میدانم که بازیکنان باید قدر لباس تیم ملی را بدانند. تیم ملی متعلق به یک نفر نیست، بلکه متعلق به یک کشور است. پیراهن ایران خیلی ارزشمند است و باید قدرش را دانست.
* شبی که شما از تیم ملی خداحافظی کردید خیلی خاص بود. یادمان هست وقتی بعد از این خداحافظی با چند بازیکن تیم ملی صحبت میکردیم میگفتند کاش نکونام بازگردد. خیلی ناراحت بودند. با خود شما تماس گرفتند؟
خیلی از بازیکنان تیم ملی با من تماس گرفتند و گفتند برگرد ولی من تصمیم خودم را گرفته بودم، کسی هم از این تصمیم خبر نداشت، حتی خانوادهام که همواره پشتیبانم بودهاند خبر نداشتند. خودم این تصمیم را گرفتم. واقعاً دو، سه روز اول خیلی به من سخت گذشت و خیلی ناراحت بودم ولی به خودم میگفتم سر موقع این کار را کردم و نگذاشتم شرایط سختتر شود. واقعاً سخت گذشت، حتی در اوساسونا هم باورشان نمیشد من این کار را کردهام. در آن دوران در این تیم خوب بازی میکردم ولی به نظر خودم بهترین زمان بود.
* چه اتفاقی میافتد که بازیکنان بعد از بازی ترکمنستان که مساوی شد، با شما تماس میگیرند و میگویند برگرد به تیم ملی؟ دلیلش چه بود؟
دلیلش خیلی چیزهاست. من سالها در تیم ملی بودم و با بازیکنان رابطه خیلی نزدیکی داشتم. بیشتر از اینکه کاپیتان تیم باشم دوست و رفیقشان بودم. دلیلش را میدانم که چرا زنگ زدند ولی نمیشود گفت. همین حالا خیلی از بازیکنان تیم ملی با من در تماس هستند. ما دوست و رفیق هستیم ولی نمیشود یکسری چیزها را بازگو کرد.
* رضا گوچی هم بعد از جام جهانی از تیم ملی کنار رفت. او به شما خیلی علاقه داشت و ظاهراً هنوز در ارتباط هستید. با رضا بعد از خداحافظی اش حرف زدید؟
بله من با رضا صحبت کردم. ما بعد از جام جهانی با هم حرف زدیم. واقعاً بابت خداحافظی او ناراحت شدم. رضا هم پسر فوق العادهای است و هم یک بازیکن دوستداشتنی. من سبک بازی رضا را واقعاً دوست دارم. برایم سخت بود که تیم ملی را بدون رضا تصور کنم. دیگر صحبت خاصی نکردیم، چون خداحافظی او یک چیز خصوصی بود و من وارد جزئیاتش نشدم که چرا این کار را کرد. رضا بازیکنی بود که به تیم ملی کشورمان خدمت کرد. او گلهایی به یادماندنی برای تیم ملی زد. بازیهای او را فراموش نمیکنیم ولی تصمیم گرفت نباشد و به هر حال باید به این تصمیم رضا احترام گذاشت.
* دوم شهریور سالگرد اولین بازی ملی رسمیتان برای ایران بود. البته اگر اشتباه نکنیم چند بازی غیررسمی هم کردید.
بله، زمان مرحوم منصورخان پورحیدری که خدا او را رحمت کند، برای تیم ملی بازی دوستانه انجام دادم.
* میگویند آن زمان خیلی بحث قرمز و آبی در تیم ملی بود.
شدید. یادم هست یک اردو به آمریکا رفتیم. من اولین بازی دوستانهام را آنجا انجام دادم. مثلاً اگر ۲۰ بازیکن در اردو بودند، ۸ بازیکن استقلالی بودند و ۸ تا پرسپولیسی. یکی من بودم و سه تا هم لژیونر. شرایط این شکلی بود. یادم هست با تیم ملی رفتیم دانمارک. فقط دو نفر غیراستقلالی و پرسپولیسی بودند و یا رفتیم ژاپن که آنجا هم فقط سه نفر بودند که استقلالی و پرسپولیسی به حساب نمیآمدند. ببینید من قشنگ یادم هست. میدیدم بازیکنان کجا مینشینند. بعد که یک صندلی خالی میشد من میرفتم و آنجا مینشستم. در سفر ما به آمریکا هم همین بود. یادم هست لژیونرها هم یا استقلالی بودند یا پرسپولیسی.
* خیلی قصهها از آن دوران تعریف میکنند.
اصلاً جو آن موقع با الان فرق میکرد ولی این را بگویم که در زمین واقعاً رفاقت و صمیمیت بود، حتی بیشتر از همین حالا.
* از اولین بازی رسمیتان چه چیزی به یاد میآورید؟ یعنی همان بازی عربستان.
هفته قبل از آن در اردوی اسلواکی با تیم ملی این کشور بازی دوستانه کردیم. این اولین مسابقهای بود که برای ایران بازی کردم. در آن بازی خیلی خوب بودم. یادم هست در آسانسور با بلاژ و یک پسرش بودم که او به من گفت: برای بازی با عربستان آماده باش، چون در ترکیب ثابت تیم هستی. باورم نمیشد. من فقط یک بازی برای تیم ملی او کرده بودم. ولی دیدم در طول هفته در تیم فیکس تیم ملی هستم و بعد در زمین مسابقه هم قرار گرفتم. او به من گفت: دیدم خوب بازی میکنی و به همین خاطر در ترکیب ثابت قرار گرفتی.
* آن زمان رسانهها هم خیلی حامی بازیکنان استقلال و پرسپولیس بودند.
بله، کلاً فوتبال ما استقلال و پرسپولیس بود.
* این مسئله شما را اذیت نکرد؟
این صحبتها همیشه بوده. وقتی در پاس هم بازی میکردم میگفتند استقلالیها و پرسپولیسیها از دستم ناراحت میشوند. من همیشه بازیام را میکردم. سالهای سال هم در تیم ملی بودم، با اینکه در استقلال و پرسپولیس حضور نداشتم. البته یک سال و نیم در استقلال بودم و همزمان در تیم ملی هم حضور داشتم ولی از پاس توانستم به پیراهن ملی برسم.
* چرا شماره ۶ تیم ملی را به تن کردید؟
شماره ۶ را رحیم میرآخوری در تیم ملی جوانان به من داد. گفت: تو باید این شماره را بپوشی. پیش از آن شماره ۹ میپوشیدم. بعد از آن آقای میرآخوری به من گفت: وقتی این شماره را میپوشی باید بازیکن خیلی خوبی باشی. چند وقت بعد، آقای پرویز ابوطالب که فوتبالم را مدیون ایشان هستم یک مصاحبه کرد و گفت: بهترین شماره ۶ ایران جواد نکونام است. همان موقع تیم ملی جوانان بودم.