ادل این اهنگ را با همکاری گرگ کوستین نوشته و از ملودی اهنگ "phantom of opera" برای نوشتن ان کمک گرفته.
ادل زمانی این اهنگ را می نویسد که از کنار پارکی در جنوب لندن عبور می کرده ، جایی که در انجا بزرگ شده .
زمانی که از کنار این پارک عبور می کرد به یاد اوردن دوران کودکی اش باعث میشود اشک از چشمانش سرازیر شود و همین موضوع الهام بخش ادل می شود و او را به نوشتن اهنگی در باره ی ان دوران و قبل از به شهرت رسیدنش وادار میکند .
I only wanted to have fun
Learning to fly, learning to run
I let my heart decide the way
فقط می خواستم خوش بگذرانم
پرواز کردن را بیاموزم، دویدن را بیاموزم
اجازه می دادم قلبم مسیرم را مشخص کند
( قسمت اول آهنگ نقطه شروع داستان است، زمانی که ادل جوان بوده و زیاد اهمیتی به کارها و عواقبش نمی کرده تنها آن کاری را انجام میداده که برایش جالب بوده. )
When I was young
Deep down I must have always known
That this would be inevitable
To earn my stripes I’d have to pay and bare my soul
وقتی جوان بودم
در عمقم باید همیشه می دانستم
که این می تواند اجتناب ناپذیر باشد
برای بدست آوردن درجه ام ( شهرتم ) باید تقاص بدهم و روحم را عریان کنم ( بها دادنش برای رسیدن به اینجا اجتناب ناپذیر بوده )
( می داند که بزرگ شدن و قرار گرفتن در مسیری که حالا در آن است لاجرم نیازمند پرداخت بهایی سنگین است. ” To earn one’s stripes ” یک استعاره نظامی است – وقتی یک درجه جدید می گیرید خطی روی لباس نظامی اضافه می شود – بدان معنا که تنها با سخت تلاش کردن و فداکاری می توان چیزی بدست آورد. ادل نیز برای اینکه خواننده و ترانه سرای موفقی شود مجبور شده خوده درونش را در معرض دید دیگران قرار دهد، خود را آسیب پذیر کند و معصومیت کودکیش را از دست بدهد. )
I know I’m not the only one
Who regrets the things they’ve done
Sometimes I just feel it’s only me
Who can’t stand the reflection that they see
می دانم که تنها نیستم ( تنها فرد نیستم )
که برای چیزهایی که انجام داده افسوس می خورد
گاهی فکر می کنم که فقط خودم هستم
که نمی تواند بازتاب آنچه می بیند را تحمل کند
( به این حقیقت کنایه آمیز اشاره دارد که پس از گذراندن دوران کودکی چقد با آنچه بودیم فرق می کنیم. به زندگی که الان دارد نگاه می کند و تاسف می خورد چون در مقایسه با کودکیش تفاوت زیادی پیدا کرده. )
I wish I could live a little more
Look up to the sky, not just the floo
کاش می توانستم کمی بیشتر زندگی کنم ( بیشتر کودک بمانم )
به آسمان نگاه کنم، نه تنها سقف
( زندگی را در زمان کودکی و جوانی حس می کرده. نگاه کردن به آسمان در واقع همان لذت بردن از زندگی است. حالا که بالغ شده دیگر مانند کودکی وقت ندارد آزادانه به آسمان نگاه کند و از زندگی لذت ببرد. )
I feel like my life is flashing by
And all I can do is watch and cry
I miss the air, I miss my friends, I miss my mother
I miss it when life was a party to be thrown
But that was a million years ago
حس می کنم زندگیم مثل برق ( از مقابل چشمانم ) عبور می کند
و تنها کاری که از پسم بر می آید نگاه کردن و گریستن است
دلم برای هوا ( فضا ) تنگ شده، برای دوستانم، برای مادرم
دلم برای زمانی که زندگی یک جشن بود تنگ شده
اما این برای میلیون ها سال پیش است
( وقتی به عزیزانش در گذشته فکر می کند متوجه می شود زندگی چقدر سریع می گذرد و پیر می شویم. دلش برای گذشته اش تنگ شده زمانی که همه چیز خوب بود. )
When I walk around all of the streets
Where I grew up and found my feet
They can’t look me in the eye
It’s like they’re scared of me
I try to think of things to say
Like a joke or a memory
But they don’t recognize me now in the light of day
وقتی اطراف تمام خیابان ها قدم می زنم
جایی که بزرگ شدم و خودم را پیدا کردم
آنها نمی توانند به چشمانم نگاه کنند
گویا از من می ترسند
سعی می کنم به چیزهایی که می خواهم بگویم فکر کنم
مانند یک جوک یا خاطره
اما آنها در روشنای روز هم مرا تشخیص نمی دهند ( نمی شناسند )
( وقتی به شهرت می رسی ممکن است کسانی که قبلا می شناختید با شما بیگانه شوند. ادل سعی می کند با آنها دوباره ارتباط برقرار کند اما نمی تواند. )
I know I’m not the only one
Who regrets the things they’ve done
Sometimes I just feel it’s only me
Who never became who they thought they’d be
می دانم که تنها نیستم ( تنها فرد نیستم )
که برای چیزهایی که انجام داده افسوس می خورد
گاهی فکر می کنم که فقط خودم هستم
که هیچ وقت آن کسی که فکر می کردند باید بشوند نشدند
I wish I could live a little more
Look up to the sky, not just the floor
I feel like my life is flashing by
And all I can do is watch and cry
I miss the air, I miss my friends, I miss my mother
I miss it when life was a party to be thrown
But that was a million years ago
A million years ago
کاش می توانستم کمی بیشتر زندگی کنم ( بیشتر کودک بمانم )
به آسمان نگاه کنم، نه تنها سقف
حس می کنم زندگیم مثل برق ( از مقابل چشمانم ) عبور می کند
و تنها کاری که از پسم بر می آید نگاه کردن و گریستن است
دلم برای هوا ( فضا ) تنگ شده، برای دوستانم، برای مادرم
دلم برای زمانی که زندگی یک جشن بود تنگ شده
اما این برای میلیون ها سال پیش است