کتاب اینگونه آغاز میشود:
حدود سی سال قبل دوشیزه ماریا اهل هانتینگدن که داراییاش فقط هفت هزار پوند بود آن قدرشانس داشت تا آقای توماس برترام اهل منسفیلد پارک واقع دراستان نورث هامپتون را توربزند و بدین ترتیب به مقام همسر بارون ارتقاء یابد واز تمام مواهب و مزایای یک خانه قشنگ و درآمد کلان بهره مند شود.
همه ساکنان هانتینگدن با حیرت و شگفتی درباره شکوه وعظمت این وصلت حرف می زدند وحتی عموی خانم ماریا تصدیق کرد که وی برای برابری با شأن ومقام همسرش حداقل سه هزار پوند کسر دارد.
ماریا دو خواهر داشت که می توانستند از ترفیع و پیشرفت او سود ببرند و چون برخی از آشنایان آن ها؛ دوشیزه وارد و دوشیزه فرانسیس را درست به اندازه دوشیزه ماریا قشنگ می دانستند، لذا بیهیچ تردیدی پیشبینی می کردند. که آن ها نیز بامزایا و شکوه تقریباً برابرازدواج خواهند کرد. ولی بی شک تعداد مردان ثروتمند وخوش اقبال دنیا هرگزبه اندازه زنان زیبایی که شایسته آنانند، نیست…
من همیشه سلیقهی مزخرفی داشتهام،این را همیشه اطرافیانم به من گوشزد میکنند،از انتخاب کتاب و فیلم و موسیقی گرفته تا تیم فوتبال و بازیکنهای مورد علاقه...
(حداقل از نگاه بقیه!)
هیچگاه نتوانسته و نمیتوانم از جو موجود در کشور و جامعه استفاده کنم و همانند آنها فیلم ببینم و موسیقی گوش کنم و کتاب بخوانم...برای من آلبر کاموها و صادق هدایتها و کافکاها و پائولو کوئلیوها و این اسمها معنای خاصی ندارند...همه اسمهایی که جدیدا مد شده است که اگر میخواهی شاهکارهای ادبیات را خوانده باشی،باید آنها را بخوانی.
این کتاب از آن دسته نیست!
جین آستن،بخصوص برای این دوره و زمانه،نویسندهی محبوبی نیست!دلیلش را نمیدانم،علاقهای هم به دانستنش ندارم،تنها و تنها دوست دارم کتابی را معرفی کنم که شاید بزرگترین درسهای زندگیام را از آن فرا گرفتهام...
احتمالا اگر از آن دسته باشید که خواندن این کتابها حوصلهتان را سر میبرد،پس شاید از جین آستن تنها و تنها معروفترین کتابش،یعنی "غرور و تعصب" را خوانده باشید...
اگر جزو این دسته باشید،پس برای خواندن این کتاب به زحمت زیادی خواهید افتاد!همانطور که تمامی کسانی که تابهحال با آنها صحبت داشتهام،بعد از خواندن نیمی از این کتاب آن را رها کرده و آن را سطحیترین کتابی میخوانند که تابهحال دیدهاند!!!
عجب!
کتاب دربارهی دختری به نام فانیپرایس است که توسط خاله و شوهرخالهی متمولش به سرپرستی گرفته میشود...
منسفیلد پارک داستان چگونگی برخورد ما با تمامی تعارضهایی است که با آنها مواجه میشویم...منسفیلد پارک داستان انسانهایی است که بر اصول خود باقی میمانند یا از امیال و هوسهایشان پیروی میکنند...منسفیلد پارک داستانی است که آداب و رسوم و ارزشهای انسانی را به ما یاد میدهد...
منسفیلد پارک را بهترین،کاملترین و پختهترین رمان جین آستن میدانند...
منسفیلد پارک...