در بازی مقابل تیم شجاع و نترس الجزایر یوگی لوو مجبور بود جانشینی برای متس هوملز سرما خورده در ترکیب تیم خود در نظر بگیرد. ژروم بوآتینگ به مرکز دفاعی منتقل شد و در سمت راست دفاعی به شکوردان موستفی که خود یک مدافع میانی است اعتماد شد. البته نبود هوملس خود به تنهایی دلیلی بر نمایش ضعیف و فاجعه بار آلمان در نیمه اول این دیدار نبود.
یکی از دلایل جدی چنین بازی دور از انتظار ضعیفی از آلمان ها بی تردید سیستم 3-3-4 مورد نظر یوگی لوو برای مانشافت در جام جهانی است که به هیچ وجه برای تعادل تیم مناسب نمی باشد. فضاهای خالی زیاد بین تمامی بخش های تیم، لغزش های تاکتیکی فردی ناگهانی بازیکنان ، اشتباهات وحشتناک تیمی و از دست دادن توپ در هنگام بازی سازی از جمله نقص های بزرگ مانشافت در بازی مقابل الجزایر بود.
تنها نکته برجسته در بازی مانشافت عملکرد درخشان مانوئل نویر سنگربان تیم بود، وی در این دیدار بارها مجبور شد تا با خروج از دروازه های خود مشکل خط دفاعی تیم را برطرف نماید، تبدیل شدن نویر به یک دفاع پوششی و حتی لیبرونیز بی تردید جزئی از تاکتیک تیمی آلمان نبوده است. چون چنین خروج هایی نجات بخشی پر ریسک بوده و با خطر مصدومیت دروازه بان و با حتی اخراج او از زمین به همراه است.
در واقع بحث های مدام در خصوص ایده های جدید یوگی لوو و چشم پوشی از سیستم قدیمی به تدریج خسته کننده و تکراری شده است و علاوه بر آن انتقاداتی در خصوص پست بازی فیلیپ لام و مسوت اوزیل نیز به آن اضافه شده اند.
آیا حضور فیلیپ لام بهترین مدافع راست دنیا در مرکز زمین تنها به دلیل اینکه در بایرن مونیخ حضور او در پست شماره 6 حلال مشکلات بوده، همچنان درست است؟ باید از همین موضوع در مانشافت هم الگو برداری شود؟
آیا حضور مسوت اوزیل در کناره ها در حالی که تیم بدون مهاجم کلاسیک به میدان می رود همچنان کارساز است؟ در حالی که چنین تصمیمی بحث مهاجم کاذب را به طور کامل زیر سوال می برد.
در جام های جهانی و تورنمنت های گذشته تیم آلمان در هر بازی نسبت به بازی قبل پیشرفت محسوسی داشت، اما در جام جهانی 2014 عکس این موضوع صادق است و به نظر عملکرد تیم در هر بازی رو به سقوط است و تیم هرگز نتوانسته مطمئن ظاهر شود، به هر حال هیچ گونه پیشرفت مثبتی در تیم نسبت به دیدارهای قبلی مشاهده نمی شود.
یوگی لوو باید سرانجام از تاکتیک مورد نظر خود برای تیم چشم پوشی نماید و به سیستم قبلی تیم با دو مدافع میانی، دو دفاع کناری واقعی، دو هافبک دفاعی مطمئن در پشت یک زنجیره سه نفره از هافبک های خلاق و یک مهاجم مرکزی موقعیت شناس بازگردد. به طور خلاصه باید از سیستم های تاکتیکی و نامتعادل 3-3-4 و یا 3-2-1-4 صرف نظر گردد و به سیستم مطمئن، متعادل و جواب داده 1-3-2-4 اعتماد شود. برای ایجاد چنین تغییری در تیم با وجود رسیدن به مرحله حساس جام جهانی هیچ گاه دیر نیست.
تغییر سیستم بازی تیم بی تردید ضامنی برای پیروزی مقابل فرانسه نیست ولی بی تردید شانس باقی ماندن تیم در جام را به مقدار زیادی افزایش خواهد داد. در بازی مقابل الجزایر مانشافت با چاشنی شانس که البته یک از فاکتورهای لازم برای قهرمانی در جام جهانی است، بهره برد، اما برای بازی مقابل فرانسه، آلمان می بایست به قدرت تیمی خود تکیه و اعتماد نماید، این که چنین چیزی امکان پذیر است تنها به یوگی لوو بستگی دارد. اما اگر یوگی لوو به سیستم مورد نظر خود پایبند باشد و حاضر به تغییر آن نشود، آن گاه می بایست شاهد خروج آلمان یکی از پر پتانسیل ترین تیم های جام بیستم باشیم.
دیگر موقع تمجید و ستایش از بردهای نامتناسب مقابل تیم های نه چندان مطرح آمریکا ، الجزایر و غنا به پایان رسیده است و در بازی مقابل فرانسه می بایست سرانجام شاهد عملکردی متقاعد کننده از مانشافت باشیم، چون هر چیز دیگری به جزء این برای برد مقابل فرانسه سخت ترین سد جام جهانی تا به اینجا، کافی نخواهد بود و شکست و حذف از جام بیستم برای یوگی، شاگردانش و همه دوستداران فوتبال آلمان سخت مایوس کننده خواهد بود.
به هر حال یوگی لوو برای عبور از سد فرانسه و حتی کسب عنوان قهرمانی در جام جهانی و تبدبل شدن به اسطوره هایی همچون سپ هربرگر، هلموت شون و فرانتس بکن باوئر، می بایست دست به تغییراتی بزند و تصمیماتی اتخاذ نماید تا بتواند تعادل را به تیم برگرداند، نقاط ضعف را کم رنگ تر نماید و بر نقاط قوت تاکید نماید. حال باید دید که فشار رسانه ها و افکار عمومی و انتقادات وارد شده در این روزها یوگی لوو را متقاعد به تغییر روش خود خواهند نمود؟ آیا آلمان خواهد توانست برای چهارمین بار متوالی خود را به جمع چهار تیم برتر جام برساند؟