سلام و عرض ادب
خدای بزرگ همواره نسبت به بندگانش رووف ومهربان است..یکی از جنبه های رحمت خدا بر بندگانش را می توان به فرستادن انبیا برای هدایت انسان ها از جهل و خرافه پرستی و نژادپرستی دانست.
به عنوان مثال اعراب جاهلیت بت پرست بودند به طور مطلق یا دست کم بت ها را شریک در ربوبیت خدا می دانستند و با هرگونه توصیه و فرمایش پیامبر مخالفت میکردند چرا؟ چون این امر را مخالف سنت جاهلانه ساختگی آبا و اجداد خود میدانستند و دروازه های عقل را به روی خود بسته بودند
یا در رفتار جاهلانه و نابخردانه ی دیگری دختر بچه های خودشون را زنده به گور میکردند زیرا از داشتن دختر کراهت داشته و آن را مانع ننگ می دانستند...تا این که خدای مهربان پیامبر رحمت را از خود اعراب برای جهانیان فرستاد تا آن ها را از این همه خرافات ونادانی و کثافت کاری نجات دهد و به اسلام عزیز که پاک و مطهر است و هویت واقعی انسان را به انسان (که همان انسانیت باشد)بر میگرداند، معرفی کند...
خب با این مقدمه میرم سراغ این کلیپ:
متاسفانه نژاد پرستی و خرافه پرستی و حتی بت پرستی امروزه با وجود این که در قرن 21 هستیم هنوز هم در خیلی جاها در کرده زمین دیده میشه...
امروزه انواع و اقسام نمادهای فراماسونری که ساخته یهود صهیونیست هست در حال گسترش بوده و دو صد متاسفانه در جوامع مسلمان که باید ذکر وثنای خدا گفته بشه این اعمال قبیح شیطانی حضور دارد.
یکی از این نمادها نماد گرگ خاکستری است...قبل از ورود به تاریخ این نماد یک گذری بر معرفی مردم آذربایجان عزیزمان(وایضا آران و شروان یا همان سرزمین شمال رود ارس) داریم و بعد وارد بحث گرگ خاکستری میشیم:
مردمان یکجا نشین آذربایجان در شهرها و روستاها، چون دیگر ایرانیها در کنار کشاورزی و باغداری و دیگر مشاغل به پرورش و نگهداری حیوانات اهلی و چهارپایان میپرداختند.
گرگ همواره بعنوان اصلیترین دشمن حیوانات اهلی و طبیعتا مردمان یکجانشین شناخته میشود به همین دلیل یکی از اصلیترین دلایل نگهداری و پرورش سگ نزد مردمان یکجانشین ایران، محافظت از دامهای اهلی در برابر حملات گرگ میباشد.
حال با کدام منطق عقلانی میتوان پذیرفت که اسطوره و نماد مردمی یکجانشین و دام پرور، حیوانی بمانند گرگ باشد؟
بماند که در منابع مکتوب تاریخی نوشته شده در حوزهی ادبی و فرهنگی آذربایجان سخنی حتی در حد یک سطر نیز در گرامیداشت و تقدس گرگ ذکر نشده است.
اما افسانه گرگ خاکستری چیست؟
افسانه بوزقورد (گرگ خاکستری) و به دنبال آن نماد بوزقورد (گرگ خاکستری) تا اوایل قرن بیستم برای مردمان ترکزبان ترکیه امروزی، آران و شروان و آذربایجان کاملا ناشناخته بود.
در هیچ یک از منابع مکتوب تاریخی برجای مانده از حوزههای ادبی و فرهنگی دولتهای ترکتبار و مغولتباری بمانند غزنویان و سلجوقیان و ایلخانیان و عثمانیها و ... اثر و نشانهای از افسانهو نماد بوزقورد (گرگ خاکستری) یافت نشده است.
در اوایل قرن بیستم و بعد از تشکیل جمهوری ترکیه برخی از چهرههای تندروی ترکگرا با استفاده از منابع نویافتهی چینی تلاشهایی را جهت پرورش و تئوریزه کردن افسانه و نماد بوزقورد، آغاز کردند.
کهنترین شکل افسانهی گرگ خاکستری در حدود ۱۵۰۰ سال پیش و در منابع کهن چینی ثبت و ضبط شده است. بعد از بازخوانی این منابع در اوایل قرن بیستم این داستان افسانهای وارد محافل ادبی و تاریخی ترکیه شده است.
شکل اولیه داستان گرگ خاکستری حدود ۱۵۰۰ سال پیش در سالنامههای رسمی خاندان جو [ کتاب جو جلد ۵۰، Book of Zhou ]و خاندان سوئی [ کتاب سوئی جلد ۸۴، Book of Sui] ثبت و ضبط شده است.
خلاصهی شکل کهن افسانهی گرگ خاکستری که در منابع چینی یاد شده، ثبت و ضبط گردیده بدین شکل است:
بر اثر حملهی چینیها تمام ترکان کشته میشوند جز پسر بچهای ۱۰ ساله که دست و پای وی قطع و در باتلاقی رها میشود. ماده گرگی به اسم آسنا (آشنا) این پسر بچه را یافته و از وی مراقبت میکند و حال پسر بچه بهبود مییابد. سپس گرگ ماده، آسنا با این پسر بچه آمیزش میکند و ده پسر نیمه گرگ و نیمه انسان بدنیا میآورد. سپس آن ده پسر به قبایل اطراف رفته با دخترانی ازدواج میکنند و به این ترتیب نسل ترکان گوک ترک از انقراض نجات پیدا کرده و ادامه مییابد.
لازم به توضیح میدانم بعد از بازخوانی منابع یاد شدهی چینی و انتشار محتوای اصلی داستان و نیز آشنایی برخی چهرههای ادبی ترکیه با اصل داستان، به دلیل عدم باورپذیری و عدم تطابق فرهنگی اصل داستان با فرهنگ اسلامی مردمان آناتولی، این افسانه با دستکاریها و تحریفات بسیاری در ترکیه ارائه شده است.
بعدها و در دهه شصت میلادی از افسانه و نماد گرگ خاکستری در جریانهای سیاسی ترکیه نیز بهره گرفته شد که شناخته شدهترین آنها گروه تروریسی گرگان خاکستری به رهبری آلپ ارسلان تورکش میباشد. بعد از کشتارها و ترورهای پر شمار از جمله سوقصد به پاپ ژان پل دوم فعالیت این گروه در بسیاری از کشورها ممنوع اعلام شده است. اعضای این گروه تندرو بعد از مرگ آلپ ارسلان تورکش ذیل حزب حرکت ملی ترکیه گرد آمدهاند.
طی سالهای اخیر جریانهای تجزیه طلب با تمام امکانات رسانهای در تلاش هستند تا افسانه و نماد گرگ خاکستری را بعنوان بخشی از هویت تاریخی مردمان آذربایجان القا بکنند و ذهن جوانان پر شور را با جعلیاتی از این دست شستشو دهند.
اما سوالی که هر فرد آگاه و با وجدانی باید از خود بپرسد این است، افسانهو اسطورهای که ۱۵۰۰ سال پیش و هشت هزار کیلومتر آنطرفتر توسط چینیها برای عدهای دیگر از ساکنان آن سرزمینها، ثبت و ضبط گردیده است چه ربطی میتواند به مردم بومی ایرانی آذربایجان داشته باشد؟
به راستی این پیرمرد در این سن وسال چرا به جای حمد و تقدیس الله و در حالی که باید الگوی جوان های دیگر برای عمل به آموزه های اسلام عزیز باشد،باید این عمل قبیح شیطانی را انجام دهد؟
چرا باید در یک کشور با مردم عزیز مسلمانش این عمل فراماسونری صهیونیستی انجام شود؟ چرا باید دستان پاک خدادادی اش به این عمل ننگین شیطانی آلوده شود و خودش را جهنمی کند و این عمل ما تاخرش باعث گناهان بعدی او (به ازای هر کسی که این عمل شیطانی را بعد از او یاد گرفته است) بشود؟
وقتی ریشه یابی می کنیم می بینیم همه ی این ها ساخته یهود صهیونیست است. یهود صهیونیست با داشتن زور وزر و تزویر در حال تسخیر قلوب مسلمین است تا به هدف شوم خود یعنی رسیدن نیل تا فرات دست یابد....
اما زهی خیال باطل، چرا که خدای بزرگ در کتابش می فرماید:
وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ
و ما بعد از تورات در زبور (داود) نوشتیم که البته بندگان نیکوکار من ملک زمین را وارث و متصرف خواهند شد.
به عبارتی عاقبت صالحین وارثان زمین خواهند بود و به یاری خدا دولت پر از عدل و داد را تشکیل خواهند داد که در آن هیچ ظلمی به هیچ کسی نمی شود و مردمان از زندگی در کنار یکدیگر لذت می برند.
********************
پینوشت 1: اگر مطلب را پسندیدید دوستانتان را هم از این نماد شیطانی آگاه کنید تا در مقابل حیلت ها و نیرنگ های رسانه های صهیونیستی حرف برای گفتن داشته باشند و مقابله کنند
پینوشت2: متن مربوط به توضیحات گرگ خاکستری برگرفته از مقاله می باشد که کسانی که توضیحات بیش تر خواستند در خصوصی به من اطلاع بدهند.
پینوشت 3:همگی دعا کنیم خدا مارا خدا پرست بکند و اسیر نژادپرستی نشویم چرا که نژادپرستی گوش و چشم و قلب انسان را بر روی حقایق می بندد و انسان را از مقام واقعی خود یعنی خلیفه اللهی به مقام پست حیوانی می رساند.
پی نوشت: هر کسی اگر فیدبک خاصی نسبت به پست داشت توی دیوارم بنویسه با کمال میل پاسخ میدم ... اینجا رو بستم که خدای ناکرده پست حذف نشه....ببخشید اگر وقتتون رو گرفتم هدفم فقط و فقط روشنگری بود.
یاحق