مطلب ارسالی کاربران
هنرمندان واقعی در برابر سلبریتی های پوشالی
در تعریف «سلبریتی» در معنای درست خود نه در معنای مصطلح باید گفت: «سلبریتی» اصیل و واقعی کسی است که به اعتبار قابلیتها و مهارتهای شاخص فردی و اجتماعی، در حوزه تخصصی خویش مرجعیت پیدا میکند و با کسب مقبولیت و محبوبیت اجتماعی مشهور میشود. اهمیت سلبریتیها به واسطه دایره نفوذ و تأثیرگذاری گسترده آنها در بین اقشار جامعه است. از این منظر، نخبگان ملی، علمی، فرهنگی، اجتماعی، اندیشمندان، عالمان دینی، هنرمندان اصیل و ادیبان باید در شمار سلبریتیهای جوامع امروز باشند. شخصیتهایی که به واسطه برخورداری از فضیلتهای انسانی، قابلیتهای علمی و دینی، و توانمندیهای فرهنگی و هنری، اسوه و الگو بودند و در بین مردم کوچه و بازار مقبولیت و محبوبیت ویژهای داشتند. ولی آنچه امروز در جوامع شاهد آن هستیم، چیز دیگری است. این واقعیتی غیر قابل انکار است که امروز فرزانگان و فرهیختگان جوامع با وجود تمام فضیلتها و قابلیتهایی که دارند سلبریتیهای گمناماند و با کمال تأسف کسانی عنوان «سلبریتی» را یدک میکشند که جز صورت زیبا، قد رعنا و چشم فریبا هنر دیگری ندارند. کسانی که به مدد قدرت جادویی رسانههای تصویری و شبکههای اجتماعی، عنوان سلبریتی را غصب کرده اند، حال آنکه بیشتر قهرمانان پوشالی هستند تا سلبریتی. از منظر تحلیلهای جامعهشناختی، شبهسلبریتیها قدرت و محبوبیت خود را نه به واسطه برخورداری از علم و هنر و قابلیتهای شاخص فردی و اجتماعی، بلکه بیشتر به مدد قدرت جادویی و تمرکز خبری تبیلغاتی رسانههای تصویری لیبرال سینما، تلویزیون، بازارهای تبلیغاتی، شبکههای اجتماعی و… کسب کردهاند. شاخصترین ویژگی این شبهسلبریتیها متفاوتنمایی و هنجارشکنی و عبور از خط قرمز های اجتماعی است که جریانی هدایت شده از بالا توسط نخبگان لیبرال است برای نابودی ارزش های ملی و مذهبی جوامع متمدن یعنی شالوده هایی که امنیت، رفاه، هویت و استقلال جوامع متمدن بر آن بنا شدند. متفاوتنمایی از طریق ساختارشکنیهای فرهنگی، ملی، اجتماعی، دینی و هنری به قصد بیشتر دیده شدن. در واقع شبهسلبریتیها شهرت کاذب خود را مدیون متفاوتنمایی به واسطه ادبیات غیرمتعارف، پوشش غیرمتعارف، آرایش غیرمتعارف، مدل موی غیرمتعارف و در نهایت سبک زندگی غیرمتعارف صورت میگیرد. حضور عریان بازیگران و خوانندگان زن، حضور در برنامههای رسمی با آرایشهای ناهمگون و ناهمخوان با فرهنگ بومی و ملی همه و همه نمادهایی برای این متفاوتنمایی به قصد تسخیر قلبها و چشمها، کسب محبوبیت اجتماعی و جمعآوری لایک و فالوور در فضای مجازی است. این واقعیتی غیر قابل انکار است که امروز صحنهگردان فرهنگ جوامع بازیگران و خوانندگان و فوتبالیست هایی هستند که از صبح تا شام در خلوت خانهها و خانوادهها حضور دارند و به عنوان «سلبریتی» آنچه را که خود میپسندند، به دیگران میآموزند و فرهنگسازی میکنند. بازیگران و خوانندگانی که ذوق و ذائقه خود را به جامعه تزریق میکنند و همه را به رنگ خود درمیآورند. از منظر رفتارشناسی اجتماعی، داستان شبهسلبریتیها نیز دقیقاً از همین جا تبدیل به یک آسیب و تهدید اجتماعی میشود، به واسطه استفاده از شگرد متفاوتنمایی و هنجارشکنی های بیمبنای فرهنگی. این متفاوتنمایی رفتهرفته منجر به استحاله فرهنگی و رفتارسازی غلط در لایههای میانی بخصوص گروههای سنی نوجوان و جوان جامعه میشود. زیرا نوجوانان و جوانان بیش از سایر اقشار اجتماعی مستعد تاثیرپذیری و الگوبرداری از شبهسلبریتیها هستند. این آش به قدری شور شده است که نسل امروز جوامع متمدن در حالی که از جزئیترین و خصوصیترین مسائل مربوط به بازیگران سینما و فوتبالیست ها آگاهاند، نام بسیاری از مفاخر و مشاهیر علمی و فرهنگی و ملی خود را نمیدانند و بدتر از همه اینکه هیچ نیازی هم به شناخت آنان در خود احساس نمیکنند! رعایت هنجارهای اخلاقی و ارزش های ملی و مذهبی که جای خود. از همین روست که اصحاب فکر و فرهنگ و شاعران و نویسندگان که نخبگان واقعی جامعه هستند برای نسل امروز جوامع بیگانهاند؛ به راستی آیا زمان آن فرا نرسیده است که مسئولان و سیاستگذاران فرهنگی جوامع متمدن برای اعاده حیثیت از فرهنگ و ادبیات ملی و پاک کردن غبار مهجوری و گمنامی از چهره شاعران و نویسندگان نجیب و اصیل ملی گامی درخور و شایسته بردارند؟