مطلب ارسالی کاربران
بارسلونا ریمونتادا را به دست فراموشی سپرد، آنالیز لیورپول-بارسلونا
شاید طرفداران بارسلونا با خود فکر کنند که اگر تک به تک سوارز گل میشد یا آلبا توپ را به مسی تعارف نمیکرد هم اکنون یک پای فینال بود. اما اگر لیورپول دو گل هم در خانه میخورد باز هم قابلیت کامبک زدن را داشت. بارسلونا هر کاری را انجام داد که دقیقاً لیورپول مخالف آن را انجام داد. نبود مالکوم و یک دفاع چپ بازیساز در بارسلونا بیش از پیش نشان داد که بارسلونا با وجود تمام خریدهای خود تا چه حد دست خالیست.همانطور که در بازی رفت اشاره کردیم، هندرسون به عنوان مهاجم چهارم در هافاسپیس سمت راست نفوذ میکرد.اما این بار با نبود صلاح، شکیری به وسط میآمد. حتی در پرسینگ نیز شکیری به نقاط مرکزی زمین دسترسی داشت و در صورت تغییر مکان توپ این هندرسون بود که با کمک آرنولد، جلوی نفوذ آلبا را میگرفت.در کل هندرسون و میلنر دو هافبک دفاعی بارسلونا رو خنثی میکردند.در پرس پایینتر، لیورپول با فشردگی فضای سمت راست خودش، نفوذ آلبا را غیر ممکن کرده بود. در هر دو بازی رفت و برگشت، آلبا بعد از ضربههای آزاد برای پرس رو به جلو حرکت میکرد. این حرکت جوردی آلبا گل اول را برای لیورپول به همراه داشت. آلبا هنگام برگشتن رو به دروازهی بارسلونا بود و مجبور به ضربهی سر به سمت لنگله شد. حتی با وجود ضربهی سر رو به جلو با توجه به جهت بدن آلبا، توپ جای دوری نمیرفت و به خط هافبک لیورپول میرسید. بعد از اشتباه آلبا، هندرسون به همان فضایی که در اول اشاره کردیم نفوذ کرد تا گل اول به ثمر برسد. در دقایقی از نیمهی اول، رابرتسون و آرنولد جای خودشون رو تغییر دادند. این کار به رابرتسون چپ پا، امکان پاسهای قطری به همتیمیهایش را میداد. در مقابل وقتی آلبا صاحب توپ میشد بدنش باز هم رو به دروازهی بارسا بود و تنها پاس خوبی که با پای چپ میتوانست بدهد رو به عقب بود. پاس با پای راست این بازیکن نمیتوانست دقیق باشد به همین دلیل اکثر اوقات آلبا رو به عقب حرکت میکرد. این همان نکتهایست که کلوپ متوجه آن شد و در نیمهی دوم میلنر را به جای رابرتسون، به عنوان فولبک چپ بازی داد. در فاز تهاجمی بارسا، فقط آلبا و روبرتو را در کانالهای کناری داشت. همین موضوع به آلبا گزینههای پاسی مثل کوتینیو میداد. اما چون آلبا بازیکن چپ پا بود پاسهای کات دار او قابل پیشبینی بود. در مقابل لیورپول در هنگام حمله حداقل دو بازیکن را در کانالهای کناری قرار میداد تا دفاع بارسلونا را باز کند. از دیگر مشکلات بارسا، عدم انتقال مناسب از دفاع به حمله بود. بازیکنان بارسا بعد از توپگیری بسیار فشرده شده بودند و نمیتوانستند باز شوند.