بسیاری از مصاحبههایی که از قلعه نوی میخوانیم کلیشهای، لجدرآور و آمیخته به ترجیعبند «فقط من خوبم» است؛ طوری که کمکم خواندنشان مایه عذاب شده است. سرمربی محترم سپاهان مدام ادعاها و نقطهنظرات عجیبی مطرح میکند که قابل تامل است و آدم گاهی در اصالت نسبت آنها به گوینده شک میکند.
۱. کسی که اول فصل قرارداد سهونیم میلیاردی با سپاهان بست، اما بر سر عوامالناس منت گذاشت که: «با خدا معامله کردهام.» عجب معامله شیرینی! در نشست خبری پیش از همین بازی آخر، امیرخان فرمودند: «همیشه حرف حق زدهام و بابتش هزینه دادهام» یکجوری که اصلا انگار کنفرانس خبری در حصر خانگی برگزار میشد و ما نمیدانستیم! به راستی او از کدام هزینه حرف میزند وقتی از ۱۸ سال لیگ، ۱۶ سالش را عموما سرمربی ثروتمندترین و پرمهرهترین تیمهای ایران بوده و بقیهاش را هم روی نیمکت تیم ملی سر کرده؟ آیا آخرین پناهنده پرچم ژاپن در ایران، اساسا با خط قرمزی به نام «شرم» آشناست؟ چطور وقتی برانکو توی روی کارلوس کیروش میایستاد «مسلمان واقعی» بود، اما حالا که حسرت جام گرفتن امیر را ششساله کرده، بادکنکی است که با خط و ربطهای پنهانی هوا شده؟ چطور وقتی زاهدیفر همین دو ماه پیش گل سالم استقلال جلوی سپاهان را مردود کرد «یکی از بهترین داوران ۴۰ سال گذشته» بود، اما حالا نوکر و عمله صحنهگردانان پشت پرده شده؟!
۲.بزرگوار برای چندمینبار در این چند ماه تاکید کرده سپاهان از نظر هزینه در لیگ هجدهم تیم پنجم است و 4 تیم بیشتر از طلاییها پول خرج کردهاند. قلعهنویی معمولا همیشه در تیمهای پولدار و پرمهره مربیگری کرده و امسال هم حضور او در سپاهان با ریختوپاش چشمگیر در بازار نقلوانتقالات و جذب کلی بازیکن همراه شده است. حالا امیر با این حرفها میخواهد فشار در اختیار داشتن یک تیم متمول را از روی دوش خودش بردارد. کاش اما او به ما میگفت اسم 4 تیمی که امسال بیشتر از سپاهان خرج کردهاند، چیست؟ ما به قلعهنویی کمک میکنیم و نام تراکتورسازی را برایش مینویسیم اما 3 تیم دیگری که بیشتر از سپاهان خرج کردهاند کدامها هستند؟ پرسپولیس که اصلا نمیتوانسته بازیکن بگیرد، استقلال هم بعید است خیلی بیشتر از سپاهان سر کیسه را شل کرده باشد، بقیه هم که اصلا در این قوارهها نیستند. ذوبآهن، پدیده، پیکان، نفت آبادان، سپیدرود یا شاید استقلال خوزستان! کدام تیمها بیش از سپاهان خرج کردهاند و رتبه اول تا چهارم را در اختیار دارند؟!
۳. یادت می آید آن سر شب معروف را؟ همان شبی که در آغوش هواخواهانت فریاد کشیدی : "جلالی خیلی مرده"؟ آن شب از قضای بر اتفاق، دستهای پشت پرده که از روز ازل ول کن ژنرال چندستاره فوتبال ایران نبودند و هنوز هم نیستند، اشتباهی رفته بودند در دستکشهای عیسی اندوی و انگشتانش را چنان قفل زده بودند که پیش از آن سابقه نداشت و بعد هم کلا طرف را از ایران فراری داد! یادت هست امیر خان؟ مردانگی خوب است. چنانکه آن شب فریاد زدی. حالا بیا و یکبار هم که شده مرد باش. مردانه این دستهای پشت پرده که کل کار و زندگیشان این است که راه بیفتند دنبال شما و توی کار شما بگذارند را معرفی کن. وعده نسیه به بعدها هم نده. از این وعده ها بسیار داده ای و عمل نکردی!
۴. سپاهان باخت، اما نه در مستطیل سبز بلکه به خیالپردازی مربی، بازیکنان و مدیرانش که به جای قبولِ مسوولیت شکست ها و رفع اشکالات به دنبال یک جریان ناپیدا برای ضربه زدن به تیمشان بودند. سپاهانی ها بارها در طول فصل با «شانتاژ» و جنگ های روانی در اخبار و رسانه ها سعی داشتند به دنبال احقاق حقی باشند که اتفاقا از آنها دریغ نشده بود. سپاهان فصل پر تنشی را به اتمام رساند. هواداران این تیم یاور زردپوشان نبودند که هیچ، بلکه از پشت به آرامش این تیم بارها خنجر زدند. تصاویر به جا مانده از مسابقاتی که سپاهان میزبان و میهمان بوده نشان دهنده هیجان منفی و کنترل نشده طرفداران این تیم است که با ضرب و شتم و آسیب به ورزشگاه ها هیجانشان را خالی می کنند. شاید امیر قلعه نویی بیش از بازیکنانش تحت تاثیر جو حاکم قرار گرفته بود. قلعه نویی در توهم وجود گروهی به نام «آقایان» در روزهای شکست اسیر مانده اما روزی که می برد خبری از «آقایان» نیست. این آقایان در تمام تیم های که او روی نیمکتشان نشسته حتی تیم ملی هم دست بردار ژنرال نبودند! او از قهرمانی «مهندسی» شده می گوید اما آیا نقشه های تاکتیکی اشتباهش هم مهندسی شده و حاصل «دست های قدرتمند آقایان» بود؟ شاید منظور ژنرال از بازی مهندسی شده گل به خودی «سیاوش یزدانی» است که تیر خلاص را به سپاهان و هواداران خشمگینش زد. قلعه نوی در طول بازی مجبور شد بازیکنانی را که تعویض کرده بود بار دیگر عوض کند تا شاید بتواند برنامه هایی را که در ذهن داشت، در زمین پیاده کند. اما نقشه های ژنرال تنها یک طرح خام بودند که نمی توانستند عملیاتی شده و به یک تیم آشفته و پرخاشگر کمک کنند. بازیکنان عصبی سپاهان هم «قوز بالا قوز» شدند تا دست سرمربی سپاهان کاملا در پوست گردو «گیر» کند. قلعه نوی برابر پرسپولیس «امیر بی گزندی» بود که علیرغم چندین بار اعتراض به داور مسابقه نتوانست نه سپاهان را به فینال ببرد، نه به نیمکت استقلال نزدیک شود!
●● مروری بر شائبه های تبانی در فوتبال ایران و ردپای اردشیر قلعه نوی در آنان!
•تبانی استقلال تهران و استقلال اهواز
جواد زرینچه مربی فعلی صنایع اراک در گفت و گویی جنجالی اعلام کرد در روز 27 دی ماه سال 82، استقلال تهران و استقلال اهواز تبانی کردند. او گفت، در آن روز بازیکنان استقلال به وضوح بازی را شل گرفتند و با «راه دادن» به قعله نوی و میزبان، زمینه ساز بقای استقلال اهواز در لیگ برتر شدند. جزئیات این دیدار در خاطر کمتر کسی مانده. اما زرینچه می گوید: «یکی از ستاره های ما در دقیقه 20 الکی خودش را به مصدومیت زد و دو بازیکن اصلی ما هم همراه تیم نیامدند....» در این روز، استقلال اهواز به دو گل امیر خلیفه اصل در مقابل یک گل از علیرضا اکبرپور، موفق شد استقلال تهران را دو بر یک ببرد و سه امتیازی تاریخی را به دست بیاورد. این باخت در هنگامه ای به دست آمد که شاگردان منصور پورحیدری شرایط بدی را تجربه می کردند و در نهایت هم فصل را با مقام نهمی به پایان رساندند. آن شکست هر آنقدر که برای پورحیدری گران تمام شد، برای امیر قلعه نویی به قدری ارزشمند بود که به فاصله چند هفته بعد، او را تبدیل به سرمربی استقلال کرد. پستی که هنوز، در اختیار اوست؛ تنها به واسطه همان برد و بقای استقلال اهواز در لیگ برتر. زرینچه می گوید: «من شک ندارم که خیلی از بازیکنان ما در آن بازی مثل همیشه نبودند. نمی دانم باید چه لفظی به کار ببرم ولی قبل از بازی جلسه ای برگزار نشد و قراردادی هم بسته نشد. جوری نبود که بگویید دو طرف توافقنامه ای امضا کردند. ولی روند بازی نشان می داد که اتفاقی در این بین افتاده بوده.» این جملات، در تاریخ لیگ برتر ایران بی سابقه بوده است. هرچند بارها، شایعه تبانی در گوشه ای جان گرفته و در همان جا دفن شده، اما این بار داستان کمی فرق کرده. این برای اولین بار است که یک فوتبالی علنا یک فوتبالی دیگر را محکوم به تبانی می کند....
••فصل 83 - 84 شموشک تیمی که در خانه اش شکست نمی خورد و فولاد صدرنشین را هم در همان قلعه عقاب ها شکست داده بود. ۳ هفته مانده به پایان لیگ برتر استقلال در نوشهر به دیدار شموشک رفت. شموشک اما با یک گل عجیب شکست خورد و داستان قهرمانی عوض شد.رامین محرم نژاد در خط دفاع توپ را لو داد و همان گل عنایتی سبب پیروزی استقلال شد و همان زمان شایعات زیادی اطراف تبانی پیچید. فصل بعد امیر قلعه نویی این بازیکن را به استقلال آورد و محرم نژاد بدون حتی یک دقیقه بازی سال بعدتر از استقلال رفت!
••• فینال جام حذفی در فصل 86-87 در دیدار رفت که در گیلان برگزار شد، تیم پگاه موفق شد با نتیجه ی یک بر صفر استقلال را شکست دهد، اما در بازی برگشت، تیم امیر قلعه نویی موفق شد سه بر صفر پگاه گیلان را شکست داده و قهرمان جام حذفی شود. استقلال در حالی برنده ی این بازی شد که ابراهیم تقی پور، مدافع پگاه گیلان در این بازی بسیار ضعیف کار کرد و به نوعی روی هر 3 گلی که تیمش دریافت کرد نقش داشت. تقی پور فصل 87_88 را به دعوت قلعه نویی در تیم استقلال بازی کرد.این داستان همان ماجرایی است که محمد مایلی کهن بارها در موردش حرف زده است!
•••• فصل 87-88 در فاصله ۳ هفته مانده به پایان لیگ برتر استقلال با اختلاف یک امتیاز از ذوبآهن پیش بود که دو دید ار پشت سر هم را با تساوی پشت سر گذاشت و با توجه به پیروزیهای ذوبآهن ۳ امتیاز پیش افتاد. فولاد با ذوبآهن بازی داشت و استقلال با پیام مشهد. قبل از بازی امیرقلعه نویی مصاحبههای زیادی کرد که فولادی ها را تهییج کند به بازی کردن در دیداری که اهمیتی برایشان نداشت. از طرف دیگر به منصور ابراهیمزاده خبر دادند که یکی از بازیکنانش ممکن است در بازی مقابل فولاد بازی خودش را نکند، او شاهین خیری هافبک دفاعیاش که بازیکن سابق استقلال بود که در ان بازی ذخیره شد و این به تاکتیک تیمی ذوب آهن ضربه زد اما تراژدی جای دیگری رقم خورد. عیسی اندوی هر توپی که میآمد را گل خورد تا بازی ۴-۱ به نفع فولاد شود. پایان فصل سازمان لیگ اعلام کرد جذب دروازه بان خارجی ممنوع است و بعدها واعظ آشتیانی مدیرعامل استقلال از احتمال دریافت پول عیسی اندوی از نزدیکان قلعه نوی سخن گفت. استقلال قهرمان شد و مجید جلالی سرمربی فولاد به گفته قلعه نویی مردانه بازی کرد و قابل تحسین بود. این همان سالی بود که چندستاره لیگ برتری موفق نشدند در نیمفصل دوم جلوی استقلال بازی کنند. آنها یا ۳ اخطاره میشدند یا به دلیل مشکلات مالی یا مصدومیت بازی نکردند. محمد نوری صبا، مهدی کریمیان برق شیراز ابراهیم توره پرسپولیس و ... مثالهایش بودند اما از این بین کریمیان و توره سال بعد به سپاهان قلعهنوی رفتند!
•••••فصل 87_88 پرسپولیس در رشت به مصاف پگاه گیلان رفت. ابراهیم توره ، بازیکن آن سال پرسپولیس که به نوعی مهره ی کلیدی آن تیم هم به شمار می رفت زمانی که داور بازی را متوقف کرد، بی جهت به توپ ضربه زد و با دریافت کارت زرد ، از حضور در دربی محروم شد. مربی آن سال استقلال قلعه نویی بود . البته قلعه نوی سال بعد در استقلال نماند و به سپاهان رفت و ابراهیم توره نیز به سپاهان قلعه نوی. این اتفاق باعث شد تا باز نام قلعه نویی بر سر زبان ها بیفتد و بعدها حمید رجبی دستیار آن زمان قلعه نوی این داستان را لو داد!
•••••• فصل 90-91 علی اصغر مدیرروستا سرمربی برکنار شده ی شهرداری تبریز چند هفته پس از برکناری طی یک مصاحبه ی جنجالی گفت که میثم بائو مهاجم تیمش با دریافت کارت زرد عمدی، کاری کرده است که در مقابل تیم سابقش بازی نکند. مدیرروستا این نکته را هم گفت که بائو فصل آینده به تیمی خواهد رفت که قلعه نویی هدایت آن را بر عهده خواهد داشت.حرف های مدیر روستا وقتی به حقیقت تبدیل شد که قلعه نوی سرمربی استقلال شد و میثم بائو را به عنوان اولین خرید به استقلال برد!
••••••• فصل 92-1391 استقلال در بازی رفت مقابل سپاهان اصفهان اسیر بازی خوب زرد پوشان شده است. اما این استقلال است که بر خلاف جریان بازی به گل می رسد. توپ به خسرو حیدری می رسد و او به سمت دروازه سپاهان حمله ور می شود حسن اشجاری، بازیکن تیم سپاهان در آن صحنه در پست خود حضور ندارد و فضای مناسب را برای حیدری خالی کرده است و احمد جمشیدیان نیز در حالی که می توانست به توپ برسد ناگهان مکث می کند تا خسرو حیدری بدون هیچ مزاحمی با دروازه بان سپاهان تک به تک شود و گل تیمش را به ثمر رساند. حسن اشجاری در نیم فصل و احمد جمشیدیان در پایان فصل به استقلال تهران می پیوندند. البته در مرحله نیمه نهایی جام حذفی همان سال احمد جمشیدیان پنالتی خود را به وسط دروازه و آغوش سید مهدی رحمتی می فرستد اما این پنالتی نتوانست مانع از فینالیست شدن سپاهان شود. در همان فصل نقل و انتقالات، امیر قلعه نویی غیر از احمد جمشیدیان خرید جنجالی دیگری نیز داشت. محمد مهدی نظری، بازیکن سابق فجر سپاسی که در دیدار مقابل استقلال عملکرد بسیار ضعیفی داشت و یک موقعیت تک به تک را نیز خراب کرد. او در اواسط بازی به علت بازی ضعیف تعویض شد و سرپرست فجر سپاسی نیز او را به کم کاری متهم کرده بود در پایان لیگ به استقلال پیوست!
#پانویس:
اگر دوست نداری مردانگی ات را تا اطلاع ثانوی خرج کنی، لطفا سخنرانی نکن بزرگوار. در خلوت خود به این بیاندیش که چرا از زمانی که #منصور_عظیمی مجبور به ترک جنابعالی شد حتی یک خروس قندی هم بدست نیاوردی؟ حرفهای ایمان موسوی و جواد نکونام را فراموش نکردید احیانا؟ چرا نیم فصل بازیکنانی را به سپاهان آوردی که سر سوزن کارایی نداشتند؟ چرا در بازی با پرسپولیس بازیکن تعویضی ات را به زمین فرستادی تا ۲۹ دقیقه بعد دوباره او را بیرون بکشی؟ چرا در تعویض بازیکنان تعویضی دبل کردی و همه را انگشت به دهان کردی؟ شاید مهندسان موهوم مذکور، گوشه ذهن مبارک و محترم خودت، دفتر خدمات فنی زده باشند. یا مرد باش و با سند و مدرک، نام ببر و افشا و اثبات کن، یا بگذار کمی ذهنمان از جستجوی نشانه های مهندسان خیالی، آرامش داشته باشد!