به عنوان شاهد عینی فینال جام حذفی که از ساعت ۱۵ در ورزشگاه فولاد آرِنا بودم و عجیب ترین بازی عمرم را از حیث برگزاری دیدم تلاش می کنم فارغ از تعصب رنگی واقعیت های تلخ مربوط به بازی را که به عینه دیدم و لمس کردم منعکس کنم و اذهان پر از ابهام بخشی از دوستداران فوتبال را که دنبال چرایی این اتفاقات هستند روشن کنم!
برای یافتن جواب سول چرا اینگونه شد باید به مجموعه عواملی که دست به دست هم داد تا این اتفاقات رخ دهد اشاره کرد.
۱. عوامل برگزاری فینال جام حذفی و هیات فوتبال خوزستان
اولین اشتباه بزرگ آقای فتاحی و همراهان ایشان تصمیم به فروش بلیط کاغذی و حذف خرید اینترنتی بازی فینال جام حذفی بود. سالهاست در گیر و دار فروش اینترنتی یا دستی بلیط بازی ها به راه حل قطعی نرسیدیم. نه شیوه سنتی را به خوبی انجام می دهیم و نه می توانیم به شیوه اینترنتی [که لازمه فروش چنین بلیطی مشخص شدن تعداد دقیق صندلیها، شماره گذاری آنان و تعیین شماره صندلی خریداری شده است] از عهده آن بربیاییم.
اتفاقی که در بازی فینال جام حذفی رخ داد این بود که بیش از ۴۰ هزار تماشاگر فوتبال می بایست در هوای گرم و طاقت فرسای اهواز تنها از دو باجه این تعداد بلیط را خریداری کنند. تصورش هم سخت و نزدیک به غیرممکن است اما عده ای روی سر و کول هم سوار می شدند تا خودشان را به باجه بلیط فروشی برسانند و با مشقت بلیط تهیه کنند!
این داستان تلخ و توهین آمیز بلیط فروشی اولین جرقه ی عصبانیت و خشم را در تماشاگران بازی روشن کرد. نکته بعدی فروش بلیط بیش از حد گنجایش ورزشگاه برای فروش بود چرا که ظرفیت ورزشگاه فولاد آرِنا ۳۶ هزار نفر بود اما ساعت ۱۸ عصر بیش از ۴۰ هزار تماشاگر در ورزشگاه حاضر شده بودند!
در این میان به شکل واضح معلوم نبود جایگاه تماشاگران داماش گیلان دقیقا در کدام قسمت ورزشگاه است. تماشاگری که وارد ورزشگاه شده بود دنبال صندلی می گشت و برای همین هر قسمتی را که خالی می دید پُر می کرد و از این بابت نمی توان به او خُرده گرفت.
۲. شورای تامین استان خوزستان و مسئولان برگزاری بازی فینال جام حذفی
سهل انگاری و مماشات و پیش بینی نکردن موانع و مشکلات برگزاری بازی در تک تک لحظه ها ملموس و مشخص بود. از تعداد کم نیروهای امنیتی در ورزشگاه که اکثریت سرباز بودند و برای این بازی ها و درگیری های احتمالی و برخورد قاطع آموزش ندیده بودند و بی توجهی آنان در تفتیش بدنی تماشاگران [که در مساله امنیت جانی برای حاضرین در ورزشگاه اهمیت بالای دارد] باعث شده بود که هر تماشاگری به راحتی با خودش هرچیزی را که دوست داشت به ورزشگاه بیاورد. مماشات و عدم کنترل جیمی جامپ هایی [که می خواستند اثبات کنند هیچ چیزی از جیمی جامپ معروف بازی فینال لیورپول_تاتنهام ندارند] که بیش از ۳۰ بار با خیال آسوده وارد چمن می شدند و با بازیکنان پرسپولیس سلفی می گرفتند، عدم مراقبت از جایگاه ویژه که گویا قرار بود به تماشاگران داماش اختصاص داده شود و توسط تماشاگران پرسپولیس تسخیر شده بود و عدم توانایی برای تخلیه کردن آن قسمت که مانع برگزاری بازی شده بود از موارد تلخ و ناگوار در ورزشگاه بود که نشان از بی تدبیری و عدم توانایی شورای تامین خوزستان برای برگزاری فینال داشت!
رییس هیات فوتبال خوزستان که نماد مدیریت کهتران بر مهتران است و داد همه را درآورده از انجام یک بازی بدون حاشیه و درگیری در اهواز ناتوان است. شما نمی توانید یک درگیری و حادثه در خوزستان پیدا کنید که ردپای طالقانی رییس هیات فوتبال خوزستان در آن مشهود نباشد!
۳. سعید فتاحی
این اسم به تنهایی می تواند برای یک فرد که مورد حمایت های ویژه پشت پرده نیست محکومیت ابدی فراهم کند اما گویا ایشان در سایه امنیت ابدی و فراقانونی که قرار دارد از اینکه بدترین حادثه ها را در زمین فوتبال رقم بزند و با پرروئی تمام داد و قال کند و خودش را تبرئه کند ابایی ندارد!
سال قبل و در فینال جام حذفی چشمان یک جوان بیگناه نابینا شد و فتاحی تاکید کرد بازی فینال سال بعد در خرمشهر برگزار نمی شود زیرا امنیت جانی افراد از هر چیزی مهم تر است و خرمشهر فاقد امکانات و تجهیزات برای برگزاری چنین بازی مهمی هست. سوالی که الان مطرح می شود این است که آیا ایشان توانسته موانع امنیتی را رفع و رجوع کند؟ اگر به جای داماش و اندک تماشاگرانش، نفت آبادان و تماشاگران پرشورش در فینال جام حذفی حضور داشتند آیا الان ماها از فاجعه ای که منجر به مرگ چند هموطن رخ داده نمی نوشتیم؟!
توسل به شیوه کدخدامنشی سخنرانی بیرانوند برای تماشاگران و خواهش به ترک صندلی ها همان قدر مضحک و اسفناک است که عدم تعیین تکلیف بازی برای تماشاگران و فریب دادن آنان برای ترک ورزشگاه و در نتیجه خالی شدن قسمت مدنظر و برگرداندن تماشاگران داماش به آن قسمت مدنظر و برگشت خودجوش تماشاگران پرسپولیس از اتوبان و پارکینگ خروجی ورزشگاه فولاد آرِنا!
۴۰ هزار تماشاگر پرسپولیس از ساعت ۱۶ تا ۲۱ یعنی به مدت ۵ ساعت هوای گرم و نفسگیر اهواز را با تشنگی و گرسنگی به امید دیدن بازیکنان پرسپولیس تحمل می کند و نه تنها بازی برگزار نمی شود بلکه جواب مشخص و قانع کننده ای به تماشاگر اعلام نمی شود. ساعت ۲۲:۱۵ تمام کسانی که در چمن حضور دارند راهی رختکن می شوند و برانکو پس از ۳ بار گرم کردن با عصبانیت بازیکنان را راهی رختکن می کند. قطع بودن اینترنت ورزشگاه و عدم امکان تماس با بیرون برای آگاهی از وضعیت و تکلیف بازی تماشاگران را به حد جنون می رساند. پرتاب کردن بطری آب به درون زمین و تعدادی صندلی نشانه های خشم بی حد و حصر آنان است اما با صحبت سایرین جو آرام می شود و تماشاگران با فحاشی ناموسی راهی خانه ها می شوند. عده ای در اتوبان بیرون از ورزشگاه خبر برگزاری بازی را می شنوند و عده ای در پارکینگ خروجی ورزشگاه و مجددا به ورزشگاه برمی گردند. این بدترین نوع برخورد با تماشاگران است که نمونه آن را در هیچ کشوری پیدا نمی کنید!
۴. بخش کوچکی از تماشاگران پرسپولیس و مدیرعامل داماش
تماشاگران پرسپولیس رنج سفر را در گرمای خرماپز اهواز خریده و برای تماشای بازی بلیط تهیه کرده و حق دارد بازی تیم محبوب خودش را ببیند اما این اصل نباید در تزاحم با حق طبیعی تماشاگران داماش قرار می گرفت. من به عنوان طرفدار پرسپولیس که حق کشی و ستم به تماشاگر پرسپولیس در هفته پیش را به عینه دیدم نمی توانم حق طبیعی تماشاگران داماش را نادیده بگیرم. حق با تماشاگران داماش بود که خواهان جایگاه به حق خودشان باشند و به این حق نیز رسیدند ولی سوالی که مطرح می شود این است که آیا مدیرعامل داماش نمی توانست از ساعت ۱۸ که ورزشگاه در تسخیر پرسپولیس قرار گرفته بود به این امر اعتراض کند و مساله را حل کند تا چنین اتفاقهایی رخ ندهد؟ بازیکنان داماش پیش از بازی تمرین های مربوطه را بدون حضور تماشاگر انجام دادند ولی لحظه شروع بازی یادشان آمد که تماشاگران ما حق تماشای بازی دارند و مدعی شدند که بدون حضور آنان روی سکوها بازی نمی کنیم!
نکته تاسف بار این است که مدیرعامل داماش از سو مدیریت مسئولان برگزاری مسابقه نهایت استفاده را برد و بعد از سه بار گرم کردن بازیکنان پرسپولیس شرط حضور تیمش برای انجام دادن بازی حضور تماشاگران تیمش اعلام کرد. اینکه مدیرعامل داماش گیلان برای تماشاگران خودش ارج و قرب زیادی قائل است جای تحسین دارد اما سوالی که مطرح می شود این است چرا چند ساعت قبل تر چنین موضعی را نمی گیرد تا اندک تماشاگران تیمش پشت در ورودی ورزشگاه آواره نباشند؟!
برآیند:
مجموع عواملی خواسته و ناخواسته دست به دست هم دادند تا این اتفاق تلخ و ناگوار انجام مسابقه از افطار تا سحر شکل بگیرد. سو مدیریت از یک طرف، بی مسئولیتی و عدم پاسخگو بودن کسانی که از حریم امن ابدی برخوردار هستند در آینده فاجعه های بدترین رقم می زند.