برای اولین بار دیروز رفتم ، تمام پست هام و ناراحتی هام و حرف هایی که بچه ها زده بودن رو ، بدون احساس و منطقی و به عنوان فرد سوم خوندم
دیدم واقعا کارهام دلیلی جز حماقتی ندارع که قبلا کردم و الانم با ناراحتی الکی دارم بیشتر حماقت میکنم
واقعا حرف های همتون درست بود ، کسی بخواد بمونه راهشو پیدا میکنه ، کسی بخواد بره بهونه
به قول معروف رفتنی ها میرن
و یه چیز دیگه که باز بهترم کرد ، اینه که چه راحت به دختر جماعت اعتماد کامل کردم ، همین امروز تو نی نی سایت ، یکی از آشنایان رو دیدم که فک میکردم طرف چقدر خوبه و با شخصیت و باوجدانه
بعد دیدم به یه دختره که بکارتش رو از دست داده بود سر رابطه ، خیلی راحت میگفت برو ترمیم بکن و هیچ حرفی هم نزن درموردش با کسی که میخوای ازدواج کنی، تازه فهمیدم چقدر زن جماعت ناشناخته است و چقدر خودشونو خوب نشون میدن
نمیدونم شاید اون کسی من مثلا میخواستمش ،هزار تا عیب داشته و خودشو خوب نشون میداده و طبیعت ازم دورش کرده
خلاصه در هر حالت ، واقعا یه سال عمرمو سر موضوعی که هیچ بود از دست دادم و خداروشکر باز فهمیدم که دوباره چندسالو تو دپرس بودن از دست ندم
دست همتون درد نکنه که تو زمانی که تقریبا طرد شدم از همه جا ، شماها بودید و کمک کردید
امیدوارم دیگه حس های بدم برنگرده و بتونم ازین جهنمی که تو این یه سال برای خودم ساختم خلاص شدم
فقط افسوسم همین مونده که امسالو هدر دادم و ممکنه سال دیگه کنکور یا نگیرن یا معدل رو تاثیر بدن
و مطمئنن اگه پزشکی قبول نشم ، حسرتش تا آخر عمر برام میمونه