* پایین صفحه حتما عکس ها رو نگاه کنید خیلی جالبه *
برادران امیدوار در سال ۱۳۳۳ شمسی سفر خود را شروع کردند. آنها در سفری ۱۰ ساله به دور دنیا از کشورهای مختلف و قبایل زیادی دیدن کردند، با مردم آنها زندگی کردند، با آداب و رسوم آنها آشنا شدند و حتی در بعضی نقاط جان خود را به خطر انداختند. برادران امیدوار ده سال از زندگی خود را به جهانگردی پرداختند و اولین ایرانی هایی بودند که سراسر جهان را با وجود تمام سختی سفر در زمان خود، سفر کردند.
برادران امیدوار پیش از آنکه سفرشان را آغاز کنند، سه سال تمام طرح سفر را روی کاغذ پیاده کردند و مشغول آماده کردن وسایل و ملزومات سفر شدند.
دو برادر با 180 دلاری که خودشان تهیه کرده بودند، سفرشان را آغاز کردند. سفر پژوهشگرانه امیدوارها، ویژگی های منحصر به فرد زیادی داشت. آن ها جزء اولین کسانی بودند که با پدران مواد مخدر کلمبیا ملاقات کردند و به احتمال زیاد اولین سفیدپوستان جهان بودند که از دست قبیله آدمخوارها جان سالم به در بردند.
مرحلهٔ نخست سفر جهانگردی (۱۳۴۰–۱۳۳۳)
برادران امیدوار از اوایل پاییز ۱۳۳۳ (۱۹۵۴ میلادی) سفر پژوهشگرانهٔ خود به دور دنیا را با دو دستگاه موتورسیکلت ماچلس ۵۰۰ سیسی از خانهٔ پدری (واقع در خیابان سیمتری نظامی، خیابان طوسی، تهران) بهسوی مرز شرقیِ ایران با افغانستان آغاز کردند. استفاده از موتورسیکلت در این مرحله به منظور دستیابی به کوره راهها و نقاط دور افتاده و جزایر صعب العبور بودهاست. مرحلهٔ نخست سفر برادران امیدوار هفت سال (تا سال ۱۳۴۰) به درازا انجامید. در این مرحله، آنان پس از گذر از کشورهای افغانستان، پاکستان و هند، بهسوی تبت و سپس آسیای جنوب شرقی و استرالیا سفر کردند. در ادامه، آنان، با گذر از اقیانوس آرام، به آلاسکا، آمریکای شمالی، و آمریکای جنوبی سفر کردند. سرانجام، با گذر از اقیانوس اطلس، وارد اروپا شدند. آن دو، در اقامت کوتاه خود در اروپا، از محل انتشار مقالات پژوهشیِ مربوط به سفرهایشان و مصاحبه با رسانههای گوناگون اروپایی، منابع مالیِ موردنیاز برای مرحلهٔ دوم سفر خود (به آفریقا) را تأمین کردند. بخشی از اقدامات آنان فروش مقالات پژوهشی به شرکت خودروسازی فرانسه، سیتروئن، بود که در ازای آن موفق به خریداری یک دستگاه خودروی ون دوسیلندر و دریافت مبالغ قابلتوجهی پول نقد شدند.
مرحلهٔ دوم سفر جهانگردی (۱۳۴۳–۱۳۴۰)
برادران امیدوار در سال ۱۳۴۰ برای اقامتی کوتاه (سه ماه) از اروپا وارد ایران شدند. آنان مرحلهٔ دوم سفرهای جهانگردی خود را با خودروی ون دوسیلندر دریافتی از شرکت خودروسازی سیتروئن، از مرز جنوبیِ ایران با کویت آغاز کردند. سپس، با گذر از عربستان سعودی وارد آفریقا شدند.
برادران امیدوار به مناطقی سفر کردند که تا آن زمان یا کسی به آن مناطق نرفته بود یا عموما کسی زنده از آن جا بر نمی گشت؛ قبایلی که در بخش های مختلفی از دنیا، از جمله در آمازون و استرالیا وجود داشتند، درست مثل انسان های نخستین زندگی می کردند و هیچ بویی از تمدن نبرده بودند. به همین دلیل هم بود که به دیگران اعتماد نمی کردند و هر کسی را که به قبیله شان وارد می شد، می کشتند و جمجمه هایشان را به عنوان یادگاری نگه می داشتند. با وجود همه محدودیت ها و چالش ها، عیسی و عبدالله توانستند آرام آرام به این قبیله های بدوی نزدیک شوند، مدتی با آن ها زندگی کنند و حتی از زندگی شان فیلم و عکس بگیرند.
با کمک راهنمایان بومی چند روز بیرون از منطقه اصلی اتراق می کردیم و آرام آرام با بزرگان قبیله ارتباط می گرفتیم. برای شان پارچه های الوان، نمک و کبریت می بردیم که به نظرشان اختراعات بسیار مهمی بودند. پارچه ها را آن قدر دوست داشتند که به جای استفاده به عنوان لباس، ترجیح می دادند آن ها را از دیوار کلبه شان آویزان کنند.»
آمازون جائي كه جهنم سبز ناميده میشود
هدف ما رسيدن به منطقهاي بود كه قبيله «جیبارو» در آنجا زندگی میکردند یعنی وحشی ترین قبله در میان قبايل جنگلهاي آمازون . بعد از 12 روز روي آبهاي رودخانه هاي مختلف و درگير شدن با مشكلات و خطرات خيلي فراوان به منطقه مورد نظرخود نزديك شديم. تا آن زمان انسان سپيد پوست موفق نشده بود كه به بوميان اين قبيله سالم برسد.
یکی از عجیبترین هدایایی که به برادران امیدوار داده شده است، یک سر بریده واقعی بوده است که توسط رییس قبیله «جیبارو» به آنها اهدا شده است. این قبیله وحشیترین قبیله در میان قبیله های دیگر در آمازون در اکوادور آمریکای جنوبی است.
این سر کوچک شده انسان توسط قبيله جيبارو كه يكي از وحشيترين قبيله هاي آمازون در اکوادور آمریکای جنوبی است ،در جنگهای قبیله ای ،شکار و با روشهای خاص کوچک می گردد.
این قبیله بعد از حمله به قبيله هاي ديگر و پيروز شدن٬ زنان آن قبيله را به اسارت گرفته و مردان باقي مانده را با خود به قبيله ميبردند ابتدا جشني برگزار٬ و آتشي عظيم درست كرده و بعد با خوردن مخمرها شروع به برديدن سرها مي كردند.
جنگجویان قبیله جیبارو سر را به مدت سه روز داخل محلول گياهي خاصي مي گذاشتند که از جوشاندن برخی گیاهان بدست درست میشد و یکی از بزرگترین اسرار قبیله به شمار می آمد این مایع دارای خاصیتی است که کلیه قسمت های سر را یکنواخت کوچک میکند به همین دلیل سرهای بریده بعد از کوچک شدن ابدا حالات خود را از دست نمیدهند جنگجویان قبیله جیبارو بعد از سه روز آن را درآورده و داخل آن را يك مشت شن گرم ميريختند و بلافاصله آن كوچك مي شد.و بعد آن را دودي مي كردند كه ماندگاري آن بيشتر شود.
گفتنی است قبیله جیبارو سرهای شکار شده را به عنوان نماد قدرت می دانستند و به گردنهايشان آويزان و يا به چادرهايشان مي آويختند.
سرهای کوچک شده انسان در خانه های قبیله جیوارو
لینک مستقیم کتاب خاطرات برادران امیدوار
http://dl3.takbook.com/pdf2/ebook737...