سکانس اول به رهایی از تعهد اشاره دارد..میبینیم که افراد گروه هر کدام صدقه ای به صندوق می اندازند اما "الی" حلقه ازدواجش را برای دفع رفع و بلا و رهایی از تعهد صدقه میدهد..در ادامه این حلقه به تونل تبدیل میشود و تصمیم "الی" را به حس رهایی از خفقانِ تونل با تخلیه فشار به وسیله جیغ و فشار تشبیه میکند
.
فرهادی در فیلم خود به دفعات به مردسالاری نهادینه شده در جامعه ایران اشاره میکند..در سکانس دوم فیلم {پیک نیک توی راه} میبینیم که دعوت الی توسط سپیده بدون اجازه شوهر بوده است و در آشنایی برنامه ریزی شده احمد از خارج آمده و الی همگی جویای نظر احمد هستند نه هر دو
فرهادی برای نشان دادن این مردسالاری نهادینه شده در جامعه ایرانی و حتی در خود زنِ ایرانی در لحظه ورود به ویلا سوالی را مطرح میکند اینکه:چه کسانی میگویند از این ویلا برویم یا نرویم؟؟میبینیم که الی مسئولیت تمیز کردن را برعهده میگیرد و نازی میگوید:هر چی آقامون بگه
فرهادی با همین پرسش شخصیت پیمان را معرفی میکند:شخصیتی متظاهر و فمنیست نما که در پاسخ به پرسش قبلی میگوید:هر چی همسرش شهره بگه
اما در ادامه فرهادی بارها به شخصی پیمان میپردازد و تناقض های موجود در شخصیت پیمان که نماد دسته بزرگی از مردهای ایرانی هست را نمایش میدهد
به طور مثال پیمان میگوید که الی را بی عرضه شناخته است آن هم در چند ساعت که شخصیت زود قضاوت کن را نشان میدهد
یا در سکانسی دیگر لحن پیمان با همسرش در خلوت بشدت تند و زننده و خودرای میبینیم...
همه اینها را بگذارید کنار این که پیمان دانش آموخته رشته حقوق است
.
در این فیلم میتوان ویلا را جامعه ایرانی در نظر گرفت
جامعه و ویلایی که ساختمانش استوار است ولی در و پنجره اش شکسته
جامعه ای که درب ورود و خروجش همانند ویلا با قفل و زنجیر بسته است اما دیوارهایش در اطراف دروازه زنجیر شده اش ریخته شده است::یک قفل و زنجیر بی فایده
.
دریا در این فیلم به صورت هنرمندانه ای به شخصیت تبدیل میشود و الِمانی است که کارش ایجاد دلهره است...شخصیتی بخشنده که جان آرش را نجات میدهد و ظالم که جان الی را میگیردگ
به تک تک این لغات دقت کنید::بخشش. ظلم .خیر شر. ثواب .گناه. قدرت .بی نهایت. بهشت و جهنم که دریا آن را دارد و فرهادی این شخصیت را توصیف میکند
.
فرهادی دو شخصیت پرتکرار جامعه را به تصویر میکشد:الی و سپیده
الی نماد یک زن همسو با قوائد جامعه و سپیده یک زن بر هم زننده قواعد
بهترین سکانس برای توضیح این دو تفاوت سکانس بازی والیبال و نحوه پرتاب توپ توسط هر دو است
.
با میزانسی عالی نیمه اول فیلم که آرام است تمام میشود و تماشاگر احساس تعلیقی نفسگیر را در نیمه دوم فیلم تجربه میکند
یک نمای عالی از پنجره ای شکسته بادبادکی رها و آزاد دریایی ظالم اما بخشنده
.
فرهادی از دقیقه 36 تا 106 حدود 70 دقیقه بیننده را وارد دنیایی از تعلیق سینمایی میکند:این تعلیق در دو محور فردی و گروهی در فیلمنامه وجود دارد و فرهادی قبل از شروع یعنی در 36 دقیقه اول با ضمیر ناخودآگاه بیننده ارتباط برقرار میکند
فرهادی با انتخاب نام"درباره الی" اولین پالس را به ضمیر ناخودآگاه شما میفرستد سپس با یه سری دیالوگ در مورد خطرناک بودن دریا برای کودکان و تصمیم نامتعارف الی که بدون خبر رفتن او برای یک تلفن پالس های دیگر را میفرستد...فرهادی در ادامه با پانتومیمی در مورد هاچ زنبور عسل و گم شدن یک فرد و شروع جستوجو را به ضمیر ناخودآگاه شما تلقین میکند و اما بازهم در دیالوگ نازی خطاب به الی فرهادی به اشاره به خوردن آش رشته در بعد از ظهر با ضمیر ناخودآگاه شما بازی میکند...آشِ پشتِ پا برای یک سفر رفته.
تعلیق فردی بیشتر به شخصیت سپیده مربوط است اما تعلیق در سکانس هایی نیز مربوط به گروه است...با این ترفند شخصیت های مخاطبین فیلم هم هدف قرار داده شده است
حتی احساسات شمای تماشاگر هم محاسبه شده است:افراد برونگرا با تعلیق گروهی و افراد درونگرا با تعلیق فردی حساس میشوند
.
فرهادی این احساس تعلیق را ابتدا با غرق شدن الی و خشم دریا نشان میدهد در قدم بعدی احساس تعلیق را با موضوع گم شدن کیف الی و شک وشبه های رفتن یا غرق شدن الی ایجاد میکند
سپس با موضوع موبایل
و در ادامه فرهادی با موضوع قضاوت نادرست دیگران در مورد الی و زندگی شخصی اش ادمه میدهد
و در آخر با یک شخص تازه وارد به اسم علیرضا
.
فرهادی تفکر نسبت به زن و مرد را همراه با تبعیض های نهادینه شده در جامعه ایران را نشان میدهد...نگرانی مادر الی را در مورد فرزندش نگرانی جنسی و نگرانی مادر احمد را در مورد فرزندش نگرانی جسمی معرفی میکند...جالب است که خود این نوع تبعیض توسط خود جنس زن یعنی مادر تکرار میشود
.
و اما جمله:یک پایان تلخ بهتر از یک تلخی بی پایان است
فرهادی با اشاره به این جمله آلمانی زندگی زناشویی ایران را مورد انتقاد قرار میدهد و البته اشاره ای نیز به تلخی بی پایان الی در رابطه اش با علیرضا میکند و چه مثال های زیادی که در اطرافمان است...
.
یک ساک در آیینه و یک دنیا خاطره و یک تلخی بی پایان...یک شکست و شانه های خمیده و اجبار جامعه...یک دریا و خودرویی که در شن گیر کرده و چرخه ای بی پایان از فلاکت همچون چرخ خودرو در فیلم...هر کدام از این شات های پایان هایی هستند برای موضوعات انتقادی فرهادی
.
در سکانسی میبینیم که پلیس و همه افراد گروه جویای اسم الی هستند...همین سکانس سرنخی در مورد تفکر در اسم الی است که مخفف چیست؟؟
نظر شخصی بنده این است که الی مخفف ایران لیبرال است...ایرانی که به آزادی های فردی و حقوق برابر مرد و زن نیاز دارد
نظر شما چیست؟؟
.
یک بازی استثنایی هم دارد که بازی شهاب حسینی است...شهاب حسینی برخلاف بقیه که دنبال مقصر اند به دنبال رفع مسئله است...برخلاف اکثر بازی های بازیگران ایرانی حسینی در این فیلم به جای حضور پارازیت وار و تحمیل خود به بیننده ناراحتی عمیقی را در خود سرکوب میکند و این ناراحتی روی کنش ها و واکنش ها و لحن حرف زدن و... او تاثیر میگذارد...یک متد اکتینگ مشابه بازی هیث لجر در فیلم کوهستان بروکبک