حضرت جوکراونجا ک دعوا گردن بد رقصیدن تو شمالیها زیاده خودموبیس بارشو دیدم مجلس عرق خوری پسرداییم بود جمعیت زیاد هم مست داشتن میرقصیدن دادش بزرگش اومد صبت کنه یهو یکی کسشر تیکه انداخت پسر داییم ک داماد بود کله سالن دویید پرید مشتش زد ماهم ریختیم سر پسره زدیمش دوباره بکنای اونوپسره مارووزدن داییم اومد جممون کرد دددیقه همون جم وسط داشتیم تک دس مازنی میرقصیدیم.این یکی از اتفاقاتی بود ک همین جن وقتوپیش افتاد.خواسم درجریان باشین😁