مبارزه و ضديت با اسرائيل داراي دلايل بسياري است که همواره بر بُعد اسلامي و انساني آن تاکيد شده است، اين دو دليل براي ايرانيان و جهانيان آنقدر پذيرفته است که کمتر مي توان به آن خدشه وارد نمود و همچنان بعد از گذشت هفت دهه از ايجاد اسرائيل، مسلمانان و آزادي خواهان جهان بر اساس آن به مبارزه با رژيم صهيونيستي مي پردازند.
جداي از دو دليل اسلامي و انساني، مي توان براي ايرانيان يک دليل ديگر نيز بر شمرد: دليل ملي و باستان گرايانه. دليلي که نژاد پرستي را تخطئه مي کند اما با هر رژيمي که بخواهد هويت باستاني ايرانيان را تحقير کرده و مرزهاي جغرافيائي آنرا زير سوال ببرد مخالف است.
اگر به پيشينه رابطه ايرانيان و يهوديان متعصب که هم اکنون بنام صهيونيست شناخته مي شوند نگاه کرد، به داستاني بنام استر برخورد مي کنيم که فارغ از حقيقي يا افسانه بودن آن که در ماهيت موضوع خللي ايجاد نمي کند، نشان از يک دشمني ديرينه بين ايرانيان با يهوديان نژاد پرست دارد که هم اکنون اسرائيل آنرا مديريت و فرماندهي مي کند و سعي دارد با همان سياق کشتار هامان وزير خشايار شاه و تعداد زيادي از ايرانيان با ايران بر خورد کند.
تاييديه اين مدعا سخنان بنيامين نتانياهو نخست وزير اسرائيل در سازمان ملل است که به ايرانيان هشدار مي دهد از داستان خشايار شاه عبرت گرفته و به ياد داشته باشند که چگونه او و فرزندان و تعداد زيادي از هموطنانش دچار قتل عام شدند و اگر ايران با اسرائيل همراه نشود، دوباره آن واقعه تکرار خواهد شد.
نتانياهو با استفاده از يک تجربه تلخ تاريخي، ايرانيان را تهديد مي کند و غرور آنان را خدشه دار کرده تا نشان دهد که دشمني با صهيونيست ها فقط مربوط به جمهوري اسلامي نيست و همواره ايرانيان در برابر نژاد پرستي يهوديان ايستادگي کرده اند.
از سوي ديگر بررسي آمال اسرائيلي ها در ايجاد سرزمين اسرائيل بزرگ و از نيل تا فرات يک دست درازي به سرزمين کهن ايرانيان است که روزگاري از مصر تا هند بود و اسرائيل با برداشت غلط از عهد قديم حکومت آن زمان ايرانيان را متجاوز و نامشروع دانسته و اين منطقه عظيم را متعلق به خود مي داند.
از اينرو لازمست که ايرانيان بدانند دشمني با اسرائيل داراي ريشه هاي تاريخي قبل از جمهوري اسلامي بوده که در کنار دلايل اسلامي و انساني يک موج ضد اشغالگري را بر عليه اسرائيل ايجاد مي دارد.