mmd rzaاره لاشی تر ع این دبیر شیمی داشتم سال چارم
داستان اینجوری بود ک من تقویم رو کلا قاطی کرده بودم میدونسم یک شنبه امتحان شیمی دارم و درس خونده بودم براش
حالا مشکل چی بود این بود ک من روز یک شنبه رو فک میکردم شنبهس درک میکنی چی میگم دیگه بعد یادمه اون شب رو من تا صب بیدار بودم داشتم یکی از فینالای کلیولند و گلدن استیت رو هم میدیدم(سالی که کلیو برد) بعد ساعت شد ۹ یهو ت پخش اخبار گفتن امروز یک شنبه منم اینجوری شدم😱😳 ب سرعت نور لباس تن کردم و بدو بدو رفتم مدرسه(دویدنی ۵ دقه کمتر فاصلم بود با مدرسه) امتحانا اون سال ۸ و نیم شروع میشد
من ک رسیدم مدرسه دبیر دم در اون کلاسی ک بچه ها امتحان میدادن ایستاده بود و نزاش ک امتحان بدم و گف برو شهریور بیا
انتر تلافی س سال ک سرکلاسش اذیتش میکردم رو ی جا دراورد ازم😑😂