به نام انکه مرا فکرت اموخت
خدمت تمامی دوستان،سلام عرض میکنم.
شعری که در ادامه میخونید باعث خلق شاهکاری به اسم - و سپس هیچ کدام نماندن یا ده بچه سرخپوست/زنگی از اگاتا کریستی فقید شده.این شما و اینم شعر مد نظر:
ده سرخپوست کوچک رفتند شام بخورند،
یکی خود را خفه کرد و سپس نه تا باقی ماندند.
نه سرخپوست کوچک تا دیروقت نشستند،
یکی به خواب رفت و سپس هشت تا باقی ماندند.
هشت سرخپوست کوچک به دِوُن رفتند،
یکی گفت همینجا میمانم و سپس هفت تا باقی ماندند.
هفت سرخپوست کوچک هیزم میشکستند،
یکی خود را تکه تکه کرد و سپس شش تا باقی ماندند.
شش سرخپوست کوچک با کندو بازی میکردند،
یکی را زنبور نیش زد و سپس پنج تا باقی ماندند.
پنج سرخپوست کوچک به دادگاه رفتند،
یکی قاضی شد و سپس چهار تا باقی ماندند.
چهار سرخپوست کوچک به به دریا رفتند،
یکی را ماهی قرمز بلعید و سپس سه تا باقی ماندند.
سه سرخپوست کوچک به باغ وحش رفتند،
یکی را خرس بزرگی بغل کرد و سپس دو تا باقی ماندند.
دو سرخپوست کوچک در آفتاب نشتند،
یکی سوخاری شد و سپس یکی باقی ماند.
یک سرخپوست کوچک تنها ماند،
او رفت و خود را دار زد و سپس هیچکدام باقی نماندند.
میتونید کتاب رو از لینک زیر دانلود و از مطالعه اش لذت ببرید:
https://www.shivadoc.com/dl/Dah_Bach...