#آنالیز_کوچک ✅ ادامه آنالیز بارسلونا و لگانس...
علیرغم تمام نکاتی که راجع به گریزمن میشه گفت، باید این رو در نظر بگیریم که ضعف بخش هجومی بارسلونا، هیچ ارتباطی به پست بازی گریزمن و مجموعه اتفاقاتی که دیشب براش افتاد نداره و در واقع، مشکل اصلی فاز هجومی تیم، نه در ضعف تمومکنندگی، بلکه در ضعف خلق موقعیت خلاصه میشه؛
بازیسازیای که همیشه بر عهده دو مدافع کناری، دو نفر از سه نفر خط هافبک و دو وینگر کناری تیم قرار داشت و تمامی این شش نفر تو بازی دیشب، روی همدیگه فقط هفت پاس کلیدی ارسال کردن که در این بین، سهم آرتوری که به عنوان نزدیکترین هافبک به سه مهاجم تیم، تو زمین حضور داشت، صفر پاس کلیدی و سهم ویدالی که فقط ۲۷ دقیقه فرصت بازی داشت، دو پاس کلیدی بود.
آمار ضعیف مجموعا هفت پاس منجر به یه حمله خوب در طول ۹۰ دقیقه، اونهم در شرایطی که فقط چهار تا از این هفت پاس توسط هافبکها داده شد، نماینده اصلی اثبات نا موزون بودن و کُندی خط هافبک بارساست که پست نا مناسب آرتور، عامل بیوزنی و حضور راکیتیچ هم دلیل اصلی کُندی به حساب میومد.
ستین بعد از گذشت ۱۴ بازی، به نظر همچنان تو تعیین سبک اصلی بازی تیمش و به تبع، انتخاب بازیکنهای مناسب با سبک مورد نظرش، به ایده مشخصی نرسیده و این بینظمی، بارسا رو به تیمی تبدیل کرده که علیرغم پیروزیهای خوب فعلیاش، ممکنه در تقابل با تیمهای قویتر، به سرنوشت بازی با والنسیا، رئال مادرید و ناپولی دچار شه.
سرعت انتقال و به گردش در آوردن توپ بسیار پایینه؛ آلبا از شرایط آمادگی کامل به دوره؛ تو خط هافبک، بازیکن شاخصی برای ایجاد موفقیت وجود نداره و بعد از بررسی تمامی این مشکلاته کا اجازه داریم، پست اشتباه گریزمن رو هم زیر نظر بگیریم.
بارسای فعلی به شدت کسلکنندهست و حتی مسی هم بخاطر بالا رفتن سنش، دوری چند ماههاش از فوتبال و تنها بودن تو ترکیب، دیگه توانایی مقابله یکنفره با این کسالت رو نداره و تنها نکته مثبت تیم، بازی کردن فاتی، ریکی پویگ و آرائوخوست که هوادارا رو به آیندهای شاید متفاوتتر، در سالهای دور امیدوار میکنه...