- الیوت با پیولی تمدید کرد -
این خبر بعد از آن همه خبر در مورد آمدن رانگینک مغز میلانی ها را ترکاند. دقیقا درست است. ترکاند.
اما چگونه اتفاق افتاد؟ آیا یک دفعه الیوت و گایزیدیس تمام معادلات از پیش تعیین شده را به هم زدند؟ تا چند روز پیش گاتزا از هدف های نقل انتقالاتی رانگینک برای میلان می گفت اما یک دفعه چه شد؟ چه چیز باعث چرخش 180درجه الیوت شد؟
جواب: مالدینی (و دوستان)
بعد از استعفای بوبان از میلان همه منتظر استفعای مالدینی نیز بودند که این اتفاق مسجل نشد. بعد از مدتی مالدینی با یک مصاحبه ای عجیب در زمانی که رانگینک بسیار به میلان نزدیک بود پیوند خود و خانواده خود را با میلان بسیار محکم و جدا نشدنی توصیف کرد. اما چرا؟ قطعا باید دلیلی برای این کار باشد. عشق به میلان، وظیفه شناسی، منش و خود گذشتگی بزرگ برای همکاری با رانگینک یا نگاهی به آینده؟
با توجه به اینکه مالدینی در نقل انتقالات و مخصوصا زمستانی عملکردی عالی از خودش نشان داده بود و رانگینک هر 2 پست سرمربیگری و مدیر ورزشی را با هم می خواست تقریبا جدایی مالدینی قطعی بود. تا اینکه اتفاقی عجیب رخ داد.
من فکر میکنم مالدینی حتی خودش برای خودش شانسی در نظر نمی گرفت که در آخر فصل در میلان به کارش ادامه دهد . ولی دور گردون دو سه روزی بر مرادش رفت و بهترین فرصت رو نصیب مالدینی کرد. مالدینی هم با استفاده از هوش فوق العاده ی خودش همه چیز را تغییر داد.
این فرصت 1 چیز بود: نتیجه گرفتن پیولی
پیولی که از همان اول امیدوار کننده نشان میداد بعد از فاجعه ی آتالانتا بسیار صندلی اش در میلان متزلزل شد. ولی با تمام انتقاد ها مبارزه کرد و با تلاش و کوشش بی وقفه تیمی را ساخت که از مدعیان اسکودتو گرفته تا مدعیان لیگ اروپا رحم نمی کند و به یکی از ترسناک ترین تیم ها در سری آ تبدیل شده است.
پیولی 2020 با نتیجه گیری فوق العاده همه شرایط را عوض کرد. میلان با برد های پیاپی و عجیب زلزله ای در میان هوادار ها انداخت. بعضی ها رانگینک فن شدند. بعضی ها پیولی فن.
اینجا بود که مالدینی هوش فوق العاده اش را نشان داد. آیا آخرین مصاحبه ی مالدینی درباره ی آینده ی میلان به یاد می آورید؟ آخرین مصاحبه در اردیبهشت بود و که رانگینک را متهم به غیر حرفه ای گری کرد. در این مدت کار هایی رو انجام داد و یک کار هایی خودش انجام شد که مجموع این اتفاقات منجر به تولید یک فضای جهنمی برای رانگینک شد که در نهایت به ابقا خویش، پیولی و احتمالا زلاتان ختم شد...
حرکت اول: هواداران با ما هستند
البته در این کار مالدینی کار خاصی انجام نداد. بیشتر کار را پیولی انجام داد. که با برد های پی در پی برای هوادارن میلان دلبری میکرد. دل ربایی از هوادارن تعصبی، احساساتی و زخم خورده ی میلان کار بسیار سختی نیست. اما نگه داشتن علاقه بسیار سخت است. چیزی که پیولی موفق به انجام آن شد. قدم اول محکم برداشته شد. ولی این قطعا کافی نبود. چون حمایت از پیولی خیلی جون دار و کامل نبود. همه به اون به چشم یک مونتلا دیگر نگاه می کردند. اما در ادامه فصل مجموعه فعالیت های مالدینی و عملکرد عالی پیولی باعث شد که طرز تفکر هواداران میلان نسبت به پیولی تغییر و به او به او به چشم ناجی خود نگاه کنند.
حرکت دوم: خدا در مقابل مدیر شرکت نوشابه سازی؛ جبهه ی دوم، رانگینک در تنگنا
مالدینی و زلاتان با همکاری هم جبهه دیگری در مقابل رانگینک تشکیل دادند. جبهه ای که بزرگترین ضربه را به رانگینک زد.زلاتان همواره ثابت کرده است آدم رکی است. ولی نشان داده که 10 برابر از آن باهوش است و می داند کی، کجا، و کدام حرف را بزند.
زلاتان بعد از شکست لاتزیو و یووه را برای مصاحبه انتخاب کرد و نظر خود را راجب به میلان و آینده میلان بیان کرد. 3 مصاحبه پشت سر هم با 3 نشریه متفاوت گاتزا، اسکای و مدیاست در 2 روز آن هم زمانی که رانگینک بیش از همیشه به میلان نزدیک شده بود. کمی عجیب نیست؟ متن مصاحبه ها از این هم عجیب تر است.
گزیده از مصاحبه ها:
ایبرا به دنیا آمد تا فوتبال بازی کند و هنوز هم در فوتبال بازی کردن بهترین است. خواهیم دید که تا 2 ماه دیگر چه حسی خواهم داشت. همچنین خواهیم دید که چه اتفاقاتی در باشگاه رخ می دهد. اگر شرایط فعلی در باشگاه حاکم باشد، راستش را بگویم احتمالا فصل بعد من را در میلان نخواهید دید.
آیا آمدن رانگنیک به میلان مرا تحت تاثیر قرار می دهد؟ او دیگر کیست؟ رانگنیک را نمی شناسم و نمی دانم درباره چه کسی صحبت می کنید.
این میلان من نیست. نسبت به گذشته همه چیز در این باشگاه متفاوت است. اهداف باشگاه، همان اهدافی نیست که میلان به آن عادت داشت؛ همان اهدافی نیست که من در ذهن خود برای میلان متصور می شوم. می خواهم تیمی را ببینم که درحال رقابت برای فتح اسکودتو و لیگ قهرمانان اروپا است. هنوز از بازی کردن لذت می برم اما اکنون دیگر برای قرارداد و پول بازی نمی کنم.
استفانو پیولی؟ او بسیار شبیه به مکس الگری است. مربی فوق العاده ای است چون کار کردن در این شرایط هرگز آسان نیست. با روشی که کار می کند، تیم حامی او است. پیولی اگر همان میلانِ الگری را داشت، 200% مطمئن هستم که به راحتی فاتح اسکودتو می شد.
این 3 مصاحبه ی آتشین و به نظر برخی احمقانه در روند جذب رانگینک به شدت تاثیر گذار بود. زلاتان را طرفداران میلان نماد جنگندگی، شرافت، وفاداری و تعصب میدانند. طرفداران زلاتان در میلان بسیار هستند. حتی آن کسانی که به اصطلاح زلاتان فن نیستند هم از او تاثیر میپذیرند. این مصاحبه ها یک معنی داشت: یا جای رانگینک در میلان است یا زلاتان. با همین مصاحبه ها تعداد پیولی فن ها را 2 برابر کرد. این جبهه ی دوم مالدینی که زلاتان باشد هر چقدر قوی تر میشد منهای تاثیر مستقیم بر خود رانگینک بر استفانو پیولی تاثیر مثبت می گذاشت. یک تیر با 2 نشان...
حرکت سوم: ایتالیایی، ایتالیایی را دوست دارد
(عکس: موسیلینی و هیتلر)
در طی جنگ جهانی دوم دو کشور ایتالیا و آلمان با جامعه ای فاشیستی دنیا را به توپ بستند. ولی بعد از مدتی هر دو کشور از هم پاشیدند و تسلیم متفقین شدند...
صبر کنید. کتاب تاریخی نمیخوانید. کشور ایتالیا و و آلمان همواره تفکرات فاشیستی در آن ها رواج داشته است. در فطرت آن ها است. در ایرانی ها هم وجود دارد. جنگ تحمیلی این را اثبات کرد...
بگذریم بریم سر اصل مطلب
بعد از این مصاحبه های زلاتان ناگهان اتفاقی خودجوش بین اسطوره های میلان شروع شد.
این یک حقیقت است. اسطوره های میلان همواره به دنبال موفقیت میلان هستند. این حقیقتی است محرز. ولی آن ها قطعا ایتالیایی را به یک آلمانی ترجیح می دهند. گفتم فاشیست بودن در خون آن ها است. وقتی میبینند پیولی در میلان جواب داده است نیازی به حضور رانگینک را نمیبینند. دقیقا همین اتفاق در مورد فابیو کاپلو افتاد. کاپلو در مصاحبه ای بیان کرد:
من او را نمی شناسم. او در آلمان کارهای جالب و بی اهمیتی انجام داده و به رقابت هایی می آید که شناختی از آن ندارد. این یک سال صفر دیگر برای میلان خواهد بود و معتقدم میلان باز هم یک فصل دیگر را از دست خواهد داد. پیولی ذهنیتی به بازیکنان داده که پیش از این در میلان دیده نمی شد. روسونری باید به مسیری که در آن گام برداشته، ادامه دهد. با دو خرید بزرگ، میلان با پیولی می تواند به تیمی برای رقابت تبدیل شود.
این صحبت ها نشان میدهد که پیولی حمایت اسطوره ها را خواهد داشت. البته کار به ورود بقیه اسطوره ها نکشید.
حرکت چهارم: پارسال آشنا، امسال دوست
تیر آخر مالدینی به رانگینک حمایت رختکن از پیولی بود. البته قطعا زلاتان بی تاثیر نیست. بازیکنان میلان یا مستقیما از جبهه ی اول یعنی پیولی حمایت کردند یا از جبهه ی دوم میلان یعنی زلاتان تعریف تمجید کردند.
نگاهی کوتاه به مصاحبه های رگباری بازیکنان که بعد از بازی با پارما شروع و تا همین چند روز پیش ادامه دارد.
کسیه: می خواهیم میلان به لیگ قهرمانان اروپا بازگردد، در بالاترین سطحی که شایسته ی آن است. کل تیم خواهان رسیدن به چنین مهمی است. در حال حاضر ما باید این لحظات مثبت را در سال آینده هم ادامه بدهیم.
هاکان: پیولی به من اجازه می دهد همانطور که می خواهم بازی کنم. او در خارج از زمین بازی و در تمرینات با من صحبت می کند و کمک زیادی به من می کند. می توانم بگویم که من نیز برای او بازی بازی می کنم چرا که او برای من و همه بازیکنان تیم، شخص بسیار بسیار مهمی است. ما بسیار خوش شانس هستیم که سرمربی مانند او در کنار خود داریم.
سالمیکرز: هل دادن انسان ها به سمت فراتر از محدودیت هایشان کیفیت بسیار عظیمی است و من به شخصی مثل زلاتان در دوران حرفه ای ام نیاز داشتم. از بازی کردن در کنار افسانه ای چون او بسیار خوشحال هستم.
ربیچ: ایبرا به اندازه یک تن مصدومیت های جزئی دریافت کرده است اما بدون سرزنش کردن هیچ کسی به کارش ادامه می دهد و ایستاده است. زلاتان مورد نیاز است. او یک رهبر است.
دوناروما: ایبرا یک جانور و پدیده است که چیزهای زیادی به ما داده است.
این بخشی از مصاحبه های رگباری پشت سر هم بازیکنان میلان بود آن هم به یک دلیل: ماندن پیولی و نیامدن رانگینک.
این حرکات باعث ایجاد فضای جهنمی برای رانگینک بود. مثل طنابی پوسیده قرار بود رانگینک با آن به چاه برود. مثل آبی سمی که قرار بود رانگینک بنوشد.
کسی به توانایی رانگینک شکی ندارد. بلکه همه میدانستند این فشار وحشتناک رانگینک که هیچ حتی کارلتو هم زمین میزند.
یک جورایی این جو وحشتناک بیشتر از خوب بودن خود پیولی در نیامدن رانگینک نقش داشت.
در نهایت برنده ی این جنگ تیم مالدینی بود. با پیروزی بر این جنگ سرنوشت میلان به کل عوض شد.
به قدری همه چیز تغییر کرده که حتی زمزمه ی بازگشت بوبان به میلان نیز مطرح شده است.
در آینده ی نزدیک مطالبی بیشتر پست خواهد شد. منتظر باشید.
(عکس، طرفدارای میلان خطاب به من: عزیزم خیلی فک میزنی :/ )