سردار بارسایینه متاسفانه .فرصتش پیش نیومد. ولی یه بار دو تا پسر همسن من سوار موتور بودن بعد من سر کوچه بودم یه دفعه دیدم این دوتا رفتن داخل کوچه داشتن به زور به یه دختر بیچاره شماره میدادن . وقتی اومدن سرکوچه منم بهشون فحش دادم . اونا هم پیاده شدن . اول میخواستیم دعوا کنیم بعدش خدا یه مرد هیکلی رو فرستاد اومد از من دفاع کرد ریدن به خودشون و سوار موتور شدن و در رفتن . منم از اون مرده تشکر کردم و بعدشم گفتم خدایا شکرت . بچه پرو ها