مهدی پاشازاده، سرمربی شاهین بوشهر در بخش پایانی گفتگوی خود مقابل دوربین طرفداری، در خصوص حضور احتمالی اش روی نیمکت استقلال و البته حضور مربیان جوان در فوتبال کشورمان صحبت کرد. او در خصوص انتقال لژیونرها نیز صحبت هایی داشت. همچنین در پایان صحبتش، به وزارت ورزش و جوانان گلایه ای وارد کرد.
بخش پایانی گفتگوی علیرضا هاشمی و مهدی پاشازاده می خوانید و می بینید:
نام شما 2 دوره برای حضور در استقلال مطرح شد. یک بار پس از رفتن علیرضا منصوریان و آمدن وینفرد شفر و مرتبه دوم نیز پس از استراماچونی نام شما حال به عنوان مدیر فنی، معاون ورزشی، مدیر ورزشی و ... چیزی که شما قبلا دیده اید و خیلی ها در فوتبال ایران از آن خبر ندارند. علاوه بر صحبت در این خصوص، می خواستم بپرسم آیا در ادامه برنامه ای برای حضور روی نیمکت استقلال به عنوان سرمربی دارید؟
راجع به آن دو دوره که گفتید، به نظرم بیشتر از نام من سو استفاده شد تا اینکه واقعا بخواهند این کار را بکنند. یک بازی مطبوعاتی که هواداران کمی آرام شوند. به هر حال ببینید در تیم رقیب یعنی پرسپولیس کریم باقری حضور دارد که می گوید دوست ندارم مربیگری کنم و قبلا نیز همین را می گفت. من زودتر از اینکه او به پرسپولیس بیاید، به استقلال آمدم و البته هر دو با یکدیگر بالا آمدیم. همین کار را خیلی بهتر می توانستند با من در استقلال انجام دهند. این اتفاقات در مقاطع زیادی می توانست رخ دهد ولی یک بار آقای قلعه نویی لطف کرد و به من این پیشنهاد را داد که کنار ایشان روی نیمکت قرار بگیرم ولی متاسفانه نشد. از آقای قلعه نویی ممنونم و به او بدهکار هستم. نیمکت استقلال، نیمکت داغی است. من عهدی با خود کرده ام و می خواهم زمانی که لیاقتش را داشتم، روی آن نیمکت بنشینم.
به غیر از رضا عنایتی که در لیگ یک حضور دارد، شما، سهراب بختیاری زاده و محمود فکری، استقلالی هایی هستید که در لیگ برتر مربیگری می کنید. امکان این وجود دارد روزی از میان شما به عنوان مربی استقلال انتخاب شود؟
سرمایه باشگاه همین ها هستند. آقای استراماچونی مربی خوبی بود و خوب نتیجه گرفت ولی ایشان نیز در ابتدای کار، به مشکل برخورد. شما ببینید وقتی می خواهید خانواده را با یک بودجه بگردانید، باید برای تفریح، خوراک و پوشاک برنامه ریزی کنید. ما می گوییم پول نداریم و مرتبا نام بدهی ها مطرح می شوند. بهتر است پای خود را به اندازه گلیم مان دراز کنیم. این خیلی منطقی تر است. سپس که اوضاع درست شد، هیچکس مشکلی ندارد و بروید مربیان سطح اول را بیاورید. قبل از آن نیز، امکانات را درست کنید نه اینکه جوانان بیایند و امکاناتی نداشته باشند.
چیزی که اخیرا بسیار دست آویز مدیران شده است، می گویند فلانی را نیاوریم، او جوان است و می سوزد. امیر قلعه نویی برنامه سه ساله به استقلال داد و در سال سوم قهرمان شد. در آن زمان او حدودا 40 ساله بود. این صحبت ها از کجا می آیند؟
این هم درست و هم غلط است و باید دید از چه دیدگاهی به این قضیه نگاه می شود. در واقع هم جوان می تواند بسوزد و هم مربی مسن. اینکه مستقیم شما روی نیمکت بنشینید، بله همه دنیا این را تایید می کنند. آقای میشل پلاتینی این کار را برای تیم ملی کرد و سوخت، گئورگی هاجی این کار را با تیم ملی رومانی کرد و سوخت. آقای شوچنکو نیز سوخت. ما که از این ها بالاتر نخواهیم بود. در مورد آقای قلعه نویی، ایشان چند سال کار کرده بود. یعنی در ابتدا دستیار بود، سپس به استقلال اهواز رفت و در نهایت سرمربی استقلال شد. ضمن اینکه مربیگری، نیاز به کرکتر دارد و باید در وجود شما باشد. اگر نباشد، بالا یا پایین بروید، فایده نخواهد داشت. خیلی ها در همین استقلال یکی دو سال مانند یک جرقه آمدند و سپس اوت شدند. این در مورد فلسفه است. آقای قلعه نویی، سوای مدل فلسفه، ولی آن را دارد و فعلا پرافتخارترین است. پس از ابتدا آن کرکتر را داشته است. در واقع باید در ابتدا کارکتر رهبری را داشته باشید تا بتوانید 30-40 نفر را جمع کنید. چرا تئوریسین ها مربیان بزرگی نمی شوند؟ آن ها خیلی خوب پای تخته صحبت می کنند ولی فقط آن نیست. شما باید ارتباط برقرار کنید، روانشناسی تان خوب باشد، قدرت بیان داشته باشید و ... همه این ها جمع شده و یک پکیج می شوند. راجع به فرهاد مجیدی، نیز می گویم حمایت کنید.
راجع به فرهاد مجیدی نیز معتقدید حضورش روی نیمکت استقلال زود بود؟
به نظر من بله زود بود ولی این تصمیمی بود که خودش گرفت. این صندلی داغ است. می توانی روی صندلی هایی که کمتر داغ هستند بنشینی تا عادت کنی و سپس روی این صندلی داغ بنشینی. مستقیم هم می توانی بیایی ولی ریسکش بالاست. امیدوارم که فرهاد مجیدی موفق باشد زیرا به نفع ماست. اول به خاطر استقلال و طرفدارها و سپس به خاطر جوانانی که هستیم. به هر حال این ها سرمایه هستند. اینکه مربی بسوزد یا خیر، راجع به کار کردن است و در زمین مشخص می شود.
شما در دربی یک بار گل زده اید که از شانس شما، داور سوری آن را آفساید اعلام کرد.
اتفاقا خوب است. من اتفاقات زیادی در زندگی ام به این شکل افتاده که با آن، بر سر زبان ها افتاده ام. خیلی ها خیلی گل زده اند ولی این گونه من هنوز هستم.
شما در اروپا نیز در دربی ها بازی کرده اید. فرق دربی های ما با آن ها چیست؟
فحاشی در دربی های ما بیشتر است. در اینجا می گویند پس از بازی دم در ورزشگاه بایست و حتی چند بازی نیز این را تکرار می کنند. شما بازی رئال مادرید و بارسلونا را ببینید. سوت را که می زنند، همه چیز تمام می شود. این را برای بازیکنانم مثال می زنم. شما فکر کنید اسپانیا و آرژانتین در جام جهانی بازی دارند و درگیری پیش می آید. لیونل مسی پشت بازیکنان تیمش است و در آن سمت نیز بازیکنان اسپانیایی مانند سرخیو راموس و قبل تر ژاوی و ... پشت بازیکنان خود. یک ماه بعد بازی ال کلاسیکو فرا می رسد. در آن جا اسپانیایی های بارسلونا پشت مسی در می آیند و با اسپانیایی های رئال مادرید جر و بحث می کنند. قانونش این است. در این مواقع بارها به بازیکنانم گفته ام طرف داور نروید زیرا در زمان عصبی هستید. خودم هم 99 درصد نمی روم. وقتی سوت داور زده می شود، شما نمی توانید چیزی را تغییر دهید و فقط می توانید آن را خراب تر کنید. همین در بازی با پارس جنوبی، قبل از مسابقه به کاپیتانم گفتم داور یک خطای بسیار بی مورد به ضرر ما گرفت؛ دو هفته قبل در سیرجان همین را پنالتی گرفت. یعنی دقیقا برعکس. گفتم که 2-0 جلو هستیم تو را بیرون می آورم، نیاز نیست به داور توضیح دهی. داور صحبت می کند و تو فقط گوش می کنی و می گویی چشم. سر جایت می روی و تمرکزت روی کار خودت باشد. سپس داور چهارم بابت این مسئله از من تشکر کرد و من گفتم این کار را برای خودم می کنم زیرا نباید بازیکن انرژی خود را صرف این مسائل کند و باید روی کار خود تمرکز کند.
یادم می آید باشگاه استقلال از مبلغ انتقال شما به بایرلورکوزن، یک ساختمان چند طبقه خرید که چندین سال نیز دفتر باشگاه بود. امروز این را نمی بینیم. مثلا علیرضا جهانبخش یا مهدی طارمی با قیمت های خیلی کم به تیمی منتقل می شوند و آن تیم اروپایی آن ها را با قیمتی بالا به فروش می رساند. چرا ما خودمان این کار را نمی کنیم؟
فکر می کنم بازیکنان زرنگ شده اند. آن ها صبر می کنند قراردادشان تمام شود و به عنوان بازیکن آزاد می روند. من در آن زمان عاشق فوتبال بودم و هیجان حضور در اروپا را داشتم. حتی نگاه نکردم که چرا قرارداد قرضی است و فقط آن را امضا کردم. همین الان، من 200 هزار مارک از استقلال طلب دارم. من به باشگاه فورتونا کلن رفتم. آقای فتح الله زاده به آن جا آمدند. قسط اول 400 و قسط دوم نیز 400 هزار مارک بود. از قسط اول، 200 هزار مارک برای من بود و 200 هزارتا برای استقلال. به هر حال گفتند ما مشکل داریم. حتی آن 400 هزارتای دوم هم باور کنید نمی دانم چه شد. یعنی باید پیگیر آن نیز باشم. به هر حال همان موقع 200 هزار مارک قسط اول را به آقای فتح الله زاده دادم.
در آن زمان، مثلا مدیر ورزشی بایرلورکوزن توجیه شده بود شما در سطح تیم شان هستید ولی اکنون به گونه ای است که بازیکنان دیده نمی شوند. دلیلش چیست؟
فوتبال ما باید در دنیا یک مقدار بهتر شود. اگر می بینید بازیکنانی مانند مهدی طارمی، علیرضا جهانبخش و 2-3 نفر دیگر به اروپا رفتند، به خاطر کارلوس کی روش بود. به هر حال ما یا باید یک نسل خوب داشته باشیم یا زمینه سازی کنیم. زمینه سازی که نداریم، نسل خوب نیز نداریم. اکنون همه بازیکنان مدیر برنامه دارند و قشنگ حساب می کنند. من همان زمان خودم اگر یک سال می ماندم، همه 1 میلیون مارک را خودم دریافت می کردم ولی اصلا برایم مهم نبود. من حتی قرارداد 2 ساله به ارزش 12 میلیون بسته بودم. همان را نیز به آقای فتح الله زاده بازگرداندم. یعنی پول بازی کردن خود را نیز برگرداندم. در آن زمان زندگی طور دیگر بود و دوست داشتم کمک باشگاه کنم. حتی اگر برگردم نیز به باشگاه کمک خواهم کرد. نمی دانم آن پول خرج کجا شد ولی آن را به تیمم دادم. آقایان منزوی، طالبی و بقیه نیز می دانند. 12 میلیونی که بابت آن لگد خورده بودم و برایش زحمت کشیده بودم را برگرداندم. ما در آن زمان این گونه بودیم. الان دو روز پول نمی دهند، ببینید چه می شود.
امیدوارم به عنوان مربی نیز به باشگاه محبوبتان برسید.
دعا کنید به موقع برسیم.
یک پوستر نیز داریم که می خواهیم شما آن را امضا کنید. برای بچه هایی است که در بازی مقدماتی جام جهانی با استرالیا حضور داشتند و چندتا از آن امضاها را جمع کرده ایم.
عجب بازی ای بود.
عجب بازی و عجب ضربه سر به موقعی زدید. فکر می کنم آن سر بالا آوردن، زندگی شما را تغییر داد.
خیلی مهم است که شما بازیخوانی خوبی داشته باشید. خیلی ها حتی بچه برادرم می گوید یک توپ همینطوری به سرت خورد. آن تشخیص دادن در آن فاصله کم، تصادفی نیست. نباید فقط سر را نگه دارید، بلکه باید به گونه ای باشد که توپ رد شود.
در آن لحظه خودتان تشخیص دادید چه کار مهمی کردید؟
خیر. در جریان بازی یک توپ را درآوردیم ولی پس از آن که اتفاقات آن مسابقه رخ داد، ارزش آن کار مشخص شد.
بابت آن اتفاق، احترام هم به شما گذاشته شد؟
بسیار زیاد. من از مردم تشکر می کنم که همیشه نسبت به من لطف داشته و همیشه با آن صحنه، یادآور محبت هایشان هستند. این همیشه برایم لذت بخش است.
نکته مثبت مصاحبه با شما این بود که به اندازه کافی از خندیدن شما فیلم گرفتیم. چرا کم می خندید؟
اتفاقا خیلی می خندم. شاید به خاطر جدی بودن در کارم است. مثلا در کنار زمین، یک آدم دیگر هستم ولی بیرون از زمین با بازیکنانم بگو و بخند دارم.
ان شاءالله با خبرنگاران نیز بگو و بخند داشته باشید.
مقصر خودتان هستید. گاهی اوقات آدم از شما می ترسد. آدم ساکتی هستم ولی اگر موضوعی باشد، حرف می زنم. خیلی زمان ها نیز شوخ و خوش خنده هستم. در دوران فوتبالم خیلی شیطنت می کردم. مثلا علیرضا اکبرپور را خیلی اذیت می کردم.
خیلی ممنون بابت این مصاحبه. اگر صحبت پایانی مانده، در خدمتتان هستیم.
صحبتی نیست. امیدوارم به همدیگر احترام بگذاریم. همدیگر را پایین نکشیم که هم سطح یکدیگر شوید. با موفقیت دیگران خوشحال شویم و این را بگوییم. می خواهید یک نمونه بگویم؟ من به تیم پرسپولیس تبریک می گویم. واقعا حق شان بود قهرمان شوند. خوب بازی کردند و همه چیز آن ها درست بود. در واقع تیم کاملی داشتند. آقا یحیی را نیز آوردند و کار درست را ادامه دادند. اینکه می گویند به آن ها کمک شد، خوب به خیلی تیم های دیگر نیز کمک می شود ولی آن ها نتوانستند کاری کنند. مثلا می گفتند آقا یحیی را به آن شکل از شهر خودرو آوردند و صحبت هایی مطرح بود.
از وزارت ورزش نیز گله دارم. حرف هواداران را می زنم. به هر حال ایرادی ندارد آقا یحیی آمد و مبارکشان باشد ولی کاش برای استقلال نیز همین کار را می کردند و استراماچونی را نگه می داشتند. آن زمان دو تیم با هم رقابت می کردند و هرکس قهرمان می شد، دمش گرم. منطق من این گونه است. استراماچونی را نگه می داشتید که صدای هواداران درنیاید، در آن سمت هم پرسپولیس به عنوان یک تیم خوب حضور داشت. این دو بیایند و یک رقابت سالم و درست باشند. پس یکدیگر را پایین نکشیم و برای هم احترام قائل باشیم. متاسفانه در ورزش ما، یک سری غیر ورزشی ارزان آمده اند. همه چیز حرمت داشت. یک اکبر آقا در هیئت فوتبال داشتیم که پیش او می رفتیم، می گفتیم و می خندیدیم و ... ولی تا صدایش را بالا می برد، می گفتیم چشم. ما باید جامعه مان را خودمان بسازیم و هرکس نیز باید از خودش شروع کند.
همچنین بخوانید:
مهدی پاشازاده: بهتاش فریبا گفت بخشش اخطار من به پنج تک اخطاره پرسپولیس می ارزید
مهدی پاشازاده: وکیل گرفتم و تا آخرش می روم / مگر به بازیکن چاقو زدم چیزی مصرف کند؟