جهل بیش تر از دانش باعث ایجاد اعتماد به نفس می شود –چارلز داروین، هبوط انسان
آپریل 1995، مک آرتور ویلر به صورتش آب لیمو زد و از دو بانک در ناحیه پیترزبرگ سرقت کرد. او این طور استدلال کرد که آب لیمو همان طور که به عنوان جوهر نامرئی به کار می رود، می تواند صورتش را هم در برابر دوربین های مداربسته نامرئی کند. او حتی مدعی شد که قبل سرقت، این ایده را با دوربین خودش به طور موفقیت آمیز تست کرده است. البته که این ادعا مزخرف است و او بلافاصله بعد اینکه فیلم های امنیتی بانک در اخبار شب نشان داده شد، توسط پلیس دستگیر شد. وقتی مامورین پلیس جلوی خانه او ظاهر شدند او با سردرگمی گفت «ولی من که آب لیمویی بودم»
در ابتدا از ویلر به عنوان یک بزهکار احمق دیگر با یک خیال خام نام برده می شد. در 1996 نام او حتی در کتاب ورلد آلمانک به عنوان یکی از ابله ترین بزهکاران در تمام دوران درج شد. اما دیوید دانینگ، پروفسور روانشناسی در دانشگاه کورنل، متوجه شد که او می تواند یکی از بی نقص ترین مثال ها از پدیده ای متداول باشد که حالا به عنوان اثر دانینگ-کروگر شناخته می شود.
اثر دانینگ-کروگر چیست؟
به زبان ساده، اثر دانینگ-کروگر همان گرایش آدم ها به قضاوت اشتباه توانایی هایشان است. آدم هایی که توانایی کمتر از حد متوسط دارند، میل به دست بالا گرفتن توانایی واقعیشان دارند در حالیکه آدم های با توانایی بیشتر از حد متوسط متوجه نیستند که چقدر از بقیه بهتر هستند. این یعنی بعضی از مردم خنگ تر از آن هستند که میزان حماقتشان را بفهمند و افراد باهوش تصور می کنند که بیش تر مردم از پس کاری که آن ها می کنند، بر می آیند. در مقاله اوریجینال که با تیتر ((Unskilled and unaware of it: How difficulties in recognizing one’s own incompetence lead to inflated self-assessments)) در سال 1999 منتشر شد، دانینگ و کروگر مدعی شدند که ((اشتباه در مورد بی کفایتی خود، ریشه در عقیده نادرست در مورد خود دارد در حالیکه اشتباه در مورد کفایت بالای خود، ناشی از عقیده نادرست در مورد دیگران است))
آن ها در اولین آزمایش شرکت کننده ها را به چهار دسته تقسیم کردند تا ارزیابی آن ها از خود را با توانایی هایشان در فهم منطق، شوخ طبعی و دستور زبان، تطبیق دهند.
در گوشه چپ و پایین تصویر، شایستگی در آن موارد خاص، به مانند اعتماد به نفس صفر است. با این حال به محض اینکه شخص کمی از موضوعات را فرا می گیرد، اعتماد به نفس به شکل قابل توجهی رشد می کند. هنگامی که شخص اصول اولیه را یاد می گیرد، اعتماد به نفسش به حداکثر می رسد و به این باور می رسد که جزو معدود افرادی ست که مطلب را می فهمد. از این نقطه اوج غالبا به عنوان قله حماقت یاد می شود. مشکل اینجاست که هرچه فرد بیش تر در مورد موضوعی اطلاعات کسب می کند، بیش تر به پیچیدگی واقعی آن واقف می شود. همان طور که در نمودار دیده می شود، شیب اعتماد به نفس در ابتدا تند است. همینکه شایستگی افزایش میابد، اعتماد به نفس تا عمق قسمتی که به آن دره یأس می گویند، سقوط می کند. البته خوشبختانه اعتماد به نفس دوباره افزایش میابد و شخص هنگامی که در موضوع به تسلط برسد، اصطلاحا از سراشیبی بصیرت بالا می رود.
پر سر و صدا ترین ها اغلب بر بالای قله حماقت زندگی می کنند
متاسفانه اغلب آن هایی که صدایشان بیش تر شنیده می شود، اعتماد به نفس بیش تر و شایستگی کمتری دارند. برای مثال روشنفکران هر دو جناح سیاسی برای ساعت ها در مورد مسائلی حرف می زنند که کمترین اطلاعات را در موردش دارند. دیگر عادی شده است که حکمرانی لیبرال ها و محافظه کاران را بر اخبار ببینیم که بی وقفه در حال تفسیر علوم، اقتصاد، سیاست خارجه، پزشکی و ... هستند. تمامی موارد که پیشکش؛ چقدر احتمال دارد که آن ها فقط در یک مورد آن خبره باشند؟ بله؛ آن ها از اثر دانینگ-کروگر رنج می برند!
همین طور سیاست مداران علاقه دارند تا خودشان را در موضوعاتی که شناخت کافی از آن ندارند، متخصص جلوه دهند. تقریبا همه ترامپ را در حال دادن توصیه پزشکی برای کمک به مبارزه با همه گیری کووید 19 در خلال نشست های مطبوعاتی روزانه خود دیده اند ولی او بدون شک مدرک پزشکی ندارد. وی حتی جسارت این را دارد که به طور مداوم مردم را به استفاده از هیدروکسی کلروکین تشویق کند در حالیکه مشخص شده است که این دارو میزان مرگ و میر را افزایش می دهد(در حال حاضر که دارم این متن رو ترجمه می کنم در مورد اثر هیدروکسی کلروکین نظر قطعی ای وجود نداره و حتی سانسور عجیبی بر علیه ش شکل گرفته!). در سال 2012، پاول برون (عضو کمیته علمی مجلس نمایندگان) مدعی شد که رشته های تکاملی، جنین شناسی و کیهان شناسی، دروغ هایی از عمق جهنم هستند. و البته اعتماد به نفس کاذب آنها به راحتی بوسیله اثر دانینگ-کروگر قابل توضیح است.
این مسئله در شبکه های اجتماعی هم دیده می شود که مردم نظراتشان را به عنوان یک متخصص به اشتراک می گذارند!. در واقع بسیاری از پر سر و صدا های توییتر، فیسبوک و ردیت فقط یک یا دو مقاله خوانده اند یا ویدیوی یک کاربر دیگر را تماشا کرده اند و میان کامنت ها جست و جو کرده اند. بسیاری از ایده های مهملی که به اشتراک گذاشته می شوند، اطلاعات نادرست و بالقوه خطرناک را منتشر می کنند. شاید یکی از عجیب ترین هایش برخی پیشوایان مذهبی هستند که به مریدانشان می گویند که واکسن کووید-19 حاوی میکروچیپ خواهد بود و یا اینکه اینترنت 5G دلیل پخش این ویروس است. چگونه ممکن است که یک نفر با این فهم پایین علمی همچین اعتماد به نفسی داشته باشد؟ اثر دانینگ-کروگر
از طرفی دیگر، آن هایی که بیش تر تحصیل کرده اند، ساکت ترند. آن هایی که در دره یأس هستند، حس متقلب ها را دارند. به دلایلی -حتی با وجود شواهد برخلاف آن- برخی که به خوبی در مسیر تبحر در یک زمینه هستند، احساس می کنند که آن قدرها هم تحصیل کرده نیستند یا اینکه شهرت آن ها از روی شانس است و یا اینکه دیگران را فریب داده اند. این مورد در بین دانشجویان دکترا رایج است که پریشانی شدیدی را تجربه می کنند در حالیکه آن ها در مورد رشته شان بسیار بیش تر از عموم مردم می دانند.
جامعه و جنبش ضد علم
احتمالا بزرگ ترین تهدید جامعه، رشد جنبش ضد علم است که معلول اثر دانینگ-کروگر می باشد. آن هایی که بر بالای قله حماقت هستند بیش ترین تاثیر را با حمایت از کاندید های ضد علم، پخش عمدی یا غیرعمدی اطلاعات نادرست یا حتی کمک به قانون گذاری ضد علمی دارند. به همین علت اعتماد عموم نسبت به علم به شکل نگران کننده ای پایین است.
به گزارش مرکز تحقیقات Pew در سال 2019، 35 درصد شهروندان آمریکا به دانشمندان این اعتماد را دارند که به نفع جامعه عمل کنند.
در مقاله منتشر شده در PLOS BIOLOGY، پیتر هورتز ادعا می کند که در دهه گذشته بسیاری از زمینه های علمی مانند تغیرات اقلیمی، آلودگی هوا، تکامل و ایمنی شناسی مورد حمله قرار گرفته اند. حتی کل رشته زمین شناسی زیر سوال رفته شده است چرا که مغایر عقیده برخی است که می گویند زمین تنها چند هزار سال عمر دارد نه 4.5 میلیارد سالی که زمین شناسان ادعا می کنند.
و چگونه یک جامعه می تواند کارکرد داشته باشد وقتی بسیاری بر علیه اصول اولیه علمی هستند؟ پاسخ این است که نمی تواند داشته باشد. دانش جامعه را مقدور می کند. دانش به ما الکتریسته، آب تمیز، دارو و بسیاری موارد دیگر را داده است. حمله به دانش برابر با روی برگرداندن از جهان مدرن است.
هورتز باور دارد که مبارزه با این نوع جنبش ها به، خصوص جنبشی که بر علیه واکسیناسیون شکل گرفته است، نیازمند برقرار کردن رابطه ای بهتر با مردم است. او می گوید اغلب دانشجویان مدارج تحصیلی مختلف، به سرعت متوجه می شوند که فعالیت های رسانه ای یا حضور در ملأعام باعث حواس پرتی های ناخوشایند هستند. راه حل وی این است که به دانشمندان آموزش های رسانه ای ارائه شود و تشویق یا حتی ملزم به حضور در اجتماعات شوند.
این ممکن است به خنثی کردن اثر دانینگ-کروگر کمک کند و آن هایی که در دره یأس هستند را تا سطح عده ای که بر قله حماقت هستند، بالا ببرد. اگر همچین چیزی عملی شود شاید مردم به درک بهتری از دانش دست پیدا کنند و از این رو به همبستگی و ادامه پیشرفت کمک کنند.
******************************************************************************
چندتا نکته از خودم بگم:
1-اولین نکته درمورد هیدروکسی کلروکسین بود که همون بالا توضیح دادم
2-این مقاله رو مدت ها بود دانلود کرده بودم و می خواستم ترجمه که تازه وقت کردم و متاسفانه منبعش رو یادم رفته...سرچ هم کردم که دیدم کلی سایت اومدن کپی زدن و اوریجین اصلی گم شده
3-خودم قبول ندارم که علت بی اعتمادی عموم به پرچم دارای علمی یه کشور فقط به خاطر این موضوع باشه
4-به نظرم واسه نقد کردن یه پدیده یا موضوع نیازی به داشتن مدرک در اون زمینه نیست