طرفداری - سال پیش همین موقع ها بازار المپیک داغ بود و ورزشکاران المپیکی آخرین اردوهای آماده سازی خود را پشت سر می گذاشتند. هر یک از چهره های المپیکی کشورمان با توجه به شرایط موجود بهترین کیفیت خود را در تمرینات پایانی جست و جو می کردند و بازار مصاحبه با ورزشکاران اعزامی و پیش بینی مدال آوران و شگفتی سازان داغ بود. همه پیش بینی می کردند نوشاد عالمیان جوان یکی از پدیده های پینگ پنگ المپیک خواهد بود، مدال طلای سوریان و بهداد سلیمی تقریبن برای همه قابل پیش بینی بود، مهدی تقوی، یوسف کرمی و احسان حدادی هم جزو پر امید های کاروان المپیک بودند. خود ورزشکاران نیز در صحبت هایشان قول هایی می دانند که بعضی ها عملی شد و بعضی ها به حسرت تبدیل شد! در این بین مسولین ورزش کشور نیز بی نصیب نبودند و با وعده های پاداش برای قهرمانان المپیکی، سهمی در هیاهوی خبری قبل از المپیک داشتند. بالاخره بازی ها در لندنی که به گفته ی فلاح از لندن (!) خالی از تماشاگر و پر از بی نظمی و اعتراض بود آغاز شد و قهرمانان کشورمان یکی از پس از دیگری در میدان المپیک حاضر شدند و نتایجی بدست آمد که همه ی ما از آن خبر داریم.
از نگاه آماری کاروان المپیکی ایران با کسب مجموع 12 مدال در این دوره بعنوان موفق ترین کاروان ادوار گذشته شناخته شد. رشته های کشتی، تکواندو، وزنه برداری و دوومیدانی چهار رشته ی صاحب مدال این دوره برای ایران بودند. اسامی مدال آوران نیز به این ترتیب بود:
مدال طلا
* حمید سوریان: مسابقات کشتی وزن 55 کیلوگرم
* بهداد سلیمی: مسابقات وزنه برداری دسته 105+ کیلوگرم
* قاسم رضایی: مسابقات کشتی فرنگی وزن 96 کیلوگرم
* امید نوروزی: مسابقات کشتی فرنگی وزن 60 کیلوگرم
مدال نقره
* سجاد انوشیروانی: مسابقات وزنه برداری دسته 105+ کیلوگرم
* احسان حدادی: مسابقات دوومیدانی پرتاب دیسک
* صادق گودرزی: مسابقات کشتی آزاد وزن 74 کیلوگرم
* نواب نصیرشلال: مسابقات وزنه برداری دسته 105 کیلوگرم
* محمد باقری معتمد: مسابقات تکواندو وزن 68- کیلوگرم
مدال برنز
* کیانوش رستمی: مسابقات وزنه برداری دسته 85 کیلوگرم
احسان لشگری: مسابقات کشتی آزاد وزن 84 کیلوگرم
کمیل قاسمی: مسابقات کشتی آزاد وزن 120 کیلوگرم

خب بعد از مقدمه ای که خواندیم مطلب اصلی را آغاز می کنم ولی قبل از شروع مطلب لطفاٌ دوباره اسامی مدال آوران کشورمان را به دقت بخوانید و به سرنوشت شان بعد از حدود یکسال گذشته از المپیک کمی دقیق تر شوید ...
بله ! شما هم مثل من به فکر فرو رفتید چرا که هیچکدام از این 12 نفر در حال حاضر سرنوشت قابل بیانی ندارند. در حالیکه بازی های المپیک بزرگترین میدان ورزشی در دنیاست و هر ورزشکاری که در این بازی ها صاحب عنوان شود از عزت و احترام ویژه ای در کشورش برخوردار شده و مزایای مادی و معنوی فروانی در انتظارش خواهد بود. در کشور ما اوضاع مثل همیشه برعکس سایر کشورهاست و المپیکی های ما با همتایانشان در سایر کشور زمین تا آسمان فرق دارند البته از نظر فنی نه بلکه از نظر قدردانی و ارزش نهادن برای کاری که انجام داده اند. یادم هست سال پیش همین روزها بود که وزیر ورزش و سایر مسولین ورزشی روزانه با حضور در اردوهای ورزشکاران اعزامی به المپیک مدام جویای حالشان بودند و با جدیت آخرین وضعیت این ورزشکاران را دنبال می کردند ولی آیا امروز که یک سال از المپیک می گذرد بازهم کسی سراغی از این ورزشکاران می گیرد؟
تجیلیل از قهرمان المپیکی محدود به همان مراسمی بود که بلافاصله بعد از بازی ها انجام گرفت و طی آن جوایز نقدی که قبل بازی ها به ورزشکاران وعده داده شده بود به آنها اهدا شد و سپس همانی شد که انتظارش می رفت، یعنی ... شما را به خیر و ما را به سلامت ...!!! امروز که این مطلب را می نویسم سه سال به آغاز بازی های المپیک برزیل مانده و شاید هیچ مسول ورزشی کشور قسمتی از ذهن خود را به این مساله اشغال نکرده است، چرا که از نظر آن ها هنوز خیلی مانده! ولی ورزش امروزی این را نمی گوید و این دقیقاٌ مشکلی است که گریبان گیر ورزش ماست. بقال سر کوچه ی ما هم چند هفته مانده به شروع بازی های المپیک از شروع بازی ها مطلع است و اینک سوال اینجاست چه فرقی بین او و مسولین ورزشی کشور وجود دارد؟ چرا نباید ما هم مثل همه ی کشورهای صاحب نام که خودمان را برتر از آنها هم می دانیم برنامه ای وسیع و جامع برای ورزش کشور داشته باشیم که طی آن حداقل از نوابغ ورزشی مان که جزو سرمایه های ملی هر کشوری هستند حمایت همه جانبه و در همه ی اوقات شود؟ چرا قهرمانان ورزشی ما پس از چند ماه از بازی ها باید به باد فراموشی سپرده شوند تا آغاز بازی های بعدی! ستاره هایی که به شکرانه ی حضورشان در المپیک بسیاری موفق شدند ستاره هایی چون یوساین بولت را از نزدیک ببینند و با او عکس یادگاری بگیرند و در ایران پزش را بدهند اینک انتظار دارند خواسته های برحق شان عملی شود نه اینکه مانند دیسک حدادی مدام به این سو و آن سو پرتاب شوند!

کشتی فرنگی ایران که مدال المپیکش زمانی در حد قهرمانی فوتبال ایران در جام جهانی دور انتظار و باعث شگفتی بود، گل سر سبد المپیک 2012 در کاروان ایران بود ولی اینک سرنوشتی دارد که حتی تصورش هم باعث تاسف است. محمد بنا مربی بزرگ کشتی فرنگی جهان که این ورزش را در ایران دوباره زنده کرد و یک تنه با کسب سه طلا، کاروان کشتی ایران را در جهان سربلند کرد امروز خانه نشینی بیش نیست، این بنای خانه نشین همان بنایی است که آذربایجانی ها برای داشتنش میلیون ها دلار حاضر به خرج کردن بودند ولی او حاضر به ترک کشتی ایران نشد ولی در نهایت این کشتی ایران بود که او را ترک کرد! واقعاٌ جای بحث فراوان دارد این اقدام مسولین کشتی که چرا چنین سرمربی بزرگی را برکنار کردند؟ مگر چه باید می کرد که نکرد؟ البته شاید علاوه بر کنار تشک کارهای دیگری هم بود که محمد بنا انجام دادنش را برخلاف بعضی ها بلد نبود! حال با برکناری بنا سرنوشت کشتی گیران بزرگ فرنگی کار چه خواهد شد؟ آیا مربی بزرگ تر از بنا می توانند برای این ورزشکاران بیاورند تا نبودش احساس نشود یا اینکه مجبور خواهیم بود دوباره شاهد چهره های تکراری و بی کارایی در کشتی فرنگی کشورمان باشیم که در حال حاضر تیمی یارای برابری با قدرتش را ندارد. در کشتی آزاد هم اوضاع قبل از المپیک بحرانی بود و نتایج بدست آمده در این بازی ها گواه این ادعاست، البته این اتفاق در حالی افتاد که کشتی آزاد بهترین چهره های ممکن را داشت ولی ضعف فنی که دلیلش نیمکت ضعیف بود مانع از کسب حتی یک طلا در این رشته شد ولی در عین ناباوری همه اعضای آن ابقا شدند.
از کشتی که دور شویم می رسیم به وزنه برداری جایی که بخاطر یک کدورت بچه گانه دور چهار المپیکی کشورمان به راحتی خط کشیده شد و کوروش باقری ماند و حسین رضازاده! رفتار غیر حرفه ای باقری با قهرمانان مدال آور المپیک و حمایت کورکورانه ی فدراسیون از وی باعث شد تا ستاره هایی چون بهداد سلیمی،سجاد انوشیروانی،نواب نصیر شلال و کیانوش رسمتی که چهار مدال ارزشمند از المپیک برای کشورمان به ارمغان آورده بودند با خفت از تیم ملی رانده شوند.البته در این بین ورزشکارن نیز مقصر بودند اما انتظار می رفت فدراسیون وزنه برداری و در راس آن حسین رضازاده با رفتاری حرفه ای و البته با تدبیرتر تصمیمی شایسته تر در این مورد حساس می گرفتند تا این سرمایه های ارزشمند به همین راحتی از ورزش کشور دور نشوند چرا که برای ستاره شدنشان سال ها کار شده بود و اینک دوره ی بازدهی شان بود نه راندشان به خارج گود.
احسان حدادی در پرتاب دیسک المپیک کاری کرد کارستان و با مدال نقره ای که گرفت لذتی برابر با 11 مدال دیگر کاروان المپیک ایران به ارمغان آورد. ورزش ایران که در دوومیدانی هیچ گاه ورزشکار قدری نداشت سال پیش با نقره ی حدادی برای اولین بار نامش در المپیک بر سر زبان ها افتاد. این مدال آنقدر ارزش داشت که عده ی کثیری از ورزشی ها آنرا باارزش ترین مدال این دوره برای کشورمان نامیدند. احسان حدادی با کسب این مدال آینده ای درخشان برای خود متصور بود ولی اوضاع آنچان هم برایش مساعد نبود و فدراسیون دوومیدانی اعلام کرد حاضر نیست برای این ستاره ی بزرگ حتی پول سرمربی و اردوی خارجی بپردازد و اینجا بود که احسان از کوره در رفت و اعلام کرد دیگر حاضر نیست برای ایران در هیچ رقابتی شرکت کند. واقعن جای تاسف دارد این اتفاق، چرا باید با قهرمان بزرگی چون حدادی اینگونه رفتار شود که وی مجبور به گفتن این جمله شود! این در حالیست که بسیاری از کشورهای حاشیه خلیج فارس با صرف هزینه های هنگفت حاضرند ورزشکاران سایر کشورها را بخرند و این ورزشکاران با نام کشورشان به میدان بروند و کسب مدال کنند ولی ما با داشتن چنین ورزشکاران نابغه ای حاضر نیستیم حداقل ها را برایشان فراهم کنیم تا بدون دغدغه فقط به فکر تمرین و تلاش باشند.
این ها گوشه ای از وضعیت نابسامان مدال آوران المپیک 2012 در ایران بودند که خواندید. بدون شک سایر ورزشکاران کشورمان نیز چنین شرایط سختی را دارند و با داشتن چنین شرایط سخت و سنگینی بازهم شاهد درخشش شان در میادین بین المللی هستیم ولی با توجه به اینکه ورزش هر کشور آینه ایست از شرایط اجتماعی آن کشور چه خوب است با نگاهی حرفه ای به مقوله ی ورزش قهرمانی و حمایت از چهره های بین المللی و شاخص زمینه ساز موفیقت های بیشتر در میادین جهانی باشیم. واقعاٌ داشتن محمد بنا، احسان حدادی، بهداد سلیمی و خیلی های دیگر آرزوی کشورهای دیگر است و حفظ شان این بزرگان وظیفه ایست که بر دوش مسولین ورزش است و همه ی مردم کشور انتظار دارند با ستاره هایشان به وسعت نامشان برخورد شود. در ضمن درست است المپیک تمام شد و هنوز سه سال به المپیک بعدی مانده ولی ورزشکاران هنوز هستند و نیاز به توجه و رسیدگی دارند و این رسیدگی نباید محدود به ماه های نزدیک به مسابقات باشد.