به گزارش طرفداری و به نقل از سایت Footballbh، آریگو ساکی، در شهر کوچک فوزینیانو به دنیا آمد، در نو جوانی کنار پدرش در کفاشی کار میکرد. در همین موقع او به فوتبال علاقه شدیدی نشان داد. او در تیم محلی که در شهر تولدش حضور داشت، اما به اندازه علاقه اش نتوانست بازیکن خوبی باشد. اما او از عشقش فوتبال دست بر نداشت و سکان هدایت فوزینیانو را بر عهده گرفت. اریگو ساکی در این مورد می گوید:
من 26 سال، دروازه بان تیم من 39 سال و مهاجم نوک 32 سال داشت. من باید بر آنها چیره می شدم!
اریگو ایده های بسیار روشنی داشت و در پیروی از آنها سر سخت بود. این ویژگی طی سالهای مربیگری او تغییر نکرد و قطعا یکی از دلایل موفقیت وی بود. او به تماشای بازی تیم های بزرگ می پرداخت و تحت تاثیر قرار می گرفت، تیم های بزرگی همچون رئال مادرید موفق دهه 50 و برزیلی که قهرمان جام جهانی 1970 شد. هلند دهه 70 به نقل از خودش، نفسش را گرفت! ساکی افکار زیادی در مورد چگونه فوتبال بازی کردن و پیروز شدن داشت، ولی به این اعتقاد داشت که لذت بردن از فوتبال و نه فقط بردن، وظیفه تیمش است. او خواهان این بود که در فوتبال جاودان و وارد کتاب های تاریخ شود. ساکی جاه طلب بود و این جاه طلبی به او عزم راسخ و اشتیاق فراوان در راه رسیدن به اهدافش می داد.
من فقط یک پسر با ایده هایی بودم و دوست داشتم آنها را به بقیه بیاموزم. میخواستم 90 دقیقه لذت را برای مردم به ارمغان بیاورم. من میخواستم که این لذت از پیروزی، لذت بردن و تماشا کردن یک چیز خاص حاصل شود. من این کار را از روی علاقه خودم انجام میدادم نه از روی اینکه بخواهم میلان را قهرمان اروپا کنم.
بعد از قهرمانی در سری C1 به همراه پارما در فصل 1985/86، آریگو ساکی توجه آث میلان را به سوی خود جلب کرد. البته بیش از قهرمانی در سری c1، پیروز شدن برابر اث میلان بود که بیشتر اریگو ساکی را جذب سیلویو برلوسکونی، مالک وقت اث میلان، کرد. در فصل 1986/87 پارما سه بار برابر میلان بازی کرد که در این سه بازی، دو بار در ورزشگاه سان سیرو، توانست میلان را با نتیجه 1-0 شکست دهد و در بازی سوم مساوی کند. بعد از این بازی ها میلان و آریگو ساکی به یکدیگر رسیدند.
سیلویو برلوسکونی
|
انتظارات آن زمان زیاد نبود، زیرا مردم می پنداشتند که کسی که بازیکن خوبی نبوده، نمی تواند مربی خوبی باشد اما یک ضرب المثل هست که می گوید "برای اسب سواری نیاز نیست حتما اسب بوده باشید". همچنین به کار بردن روش های بازی بسیار جدید، هاله ای از ابهام را به همراه آورد. ساکی در اولین روز های حضورش در میلان، دو بازیکن هلندی را به خدمت گرفت. رود گولیت از PSV که در پست هافبک تهاجمی بازی می کرد و مارکو فان باستن مهاجم قهار آژاکس که در خط مقدم، آتش بازی می کرد. آریگو ساکی بر روی تاکتیکی به نام بازی سایه، تمرکز زیادی کرد. بازی سایه به تیم اجازه می داد که بدون توپ، به صورت هماهنگ حرکت کنند. ساکی به آنها می گفت که توپ خیالی کجاست و تیم باید خود را چگونه با آن تنظیم کند. این امر به میلان کمک کرد تا مطابق با توپ و همچنین یک مرجع اصلی دیگر بازیکنان با هم هماهنگ باشند. با ورود ساکی، مارک کردن یک ناحیه از فوتبال جای یارگیری من تومن را گرفت. قبلا نیلس لیدلهولم، مربی و بازیکن سابق اث میلان، هم از این تاکتیک استفاده کرده بود اما این ساکی بود که بیشتر آن را معرفی کرد.
فرانک رایکارد، مارکو فان باستن و رود گولیت، ستاره های هلندی آث میلان
|
پرس کردن، از تاکتیک های معروفی است که دوستداران قدیمی فوتبال آن را با میلان آریگو ساکی می شناسند. امروزه این تاکتیک به نام "گگن پرسینگ" خطاب می شود و مربی های موفق فراوانی، مانند یورگن کلوپ، از آن استفاده می کنند. ساکی برای فشار دادن فعال در طول مسابقه، تیمش را جمع و جور نگه داشت تا مطمئن شود که بیش از 25 متر بین خط دفاعی و مهاجمان فاصله نباشد. جمع و جور ماندن و نزدیک بودن به هم، هم به صورت عرضی و هم به طولی یک ضرورت بود.
علاوه بر خریدهایی همچون فان باستن و رود گولیت، ساکی کارلو آنچلوتی 28 ساله را هم خرید. کارلو یک مهره کلیدی برای میلان بود، زیرا هوش تاکتیکی او از نظر دو فاز هجومی و دفاعی بسیار حیاتی بود. او آغاز گر بازی بیلد اپ بود و خیلی روان و خوب آن را انجام می داد. ترکیب اصلی میلان ساکی 2-4-4 بود، ولی تغییرات کوچکی مبتنی بر آنچلوتی صورت میگرفت. بالهای میلان تا قبل از حضور او بی خطر بودند، اما به محض اینکه آنچلوتی به میلان پیوست، با دید بالایی که داشت، میلان می توانست از بالها برای استفاده از فضاها استفاده کند. بعضی اوقات که آنچلوتی بیشتر در حمله قرار میگرفت فرانکو بارزی وظایف او را انجام می داد. وینگر ها تحت هدایت ساکی با حجم زیادی از وظایف و کارها روبه رو شدند، و به همین دلیل وینگر ها مخصوصا دونادونی، به دلیل نرخ کار بالا، به بازیکنان بزرگی تبدیل شدند.
کارلو آنچلوتی، هم به عنوان مربی و هم به عنوان بازیکن در آث میلان حضور داشت
|
همانطور که بالاتر گفتیم، علامت گذاری یا مارک کردن منطقه ای، از تاکتیک هایی بود که آریگو ساکی استفاده میکرد. پوشش دادن منطقه ای تقریبا در حد کامل خود بود، اگر چه در فصل اول میلان تمرکز زیادی در قطع توپ هایی که به فضا های خالی میان خطوط دفاعی فرستاده میشدند، داشت. استفاده از این نکات به همراه پرس کردن انقلابی در دفاع بود، که میلان را به باشگاه موفقی تبدیل کرد. فشار رو به عقب مهاجمان و همچنین پوشاندن وینگر ها توسط فولبک ها، باعث توقف بازیکنان رو به جلو کشیده حریف میشد.
این طرح، حرکتی کلی بود که تیم میلان تحت هدایت ساکی نشان می داد. در این حرکت آنچلوتی نقشی حیاتی داشت، با تغییر موقعیت هایی که می داد باعث می شد که بارزی، از دفاع خارج شود و به میانه میدان انتقال پیدا کند زیرا که برخورداری بیشتر بازیکنان در خط هافبک بسیار مهم بود.
در فصل دوم، میلان به اوج خود رسید. با خرید رایکارد که بسیار مهم بود، ساکی پازل خود را تکمیل کرد و هر آنچه را که برای افتخار آفرینی های بزرگ نیاز داشت به دست آورد. بیشترین و مهم ترین پیشرفتی که میلان به دست آورد، این بود که بازیکنان بهتر می توانستند فضا ها را اشغال کنند. بازیکنان کاملا این تاکتیک را با تمام وجود درک کرده بودند، زیرا آنها در زمین یک طرح از پیش برنامه ریزی شده را اجرا نمی کردند، بلکه مانند یک اثر هنری، در زمین حرکاتی بداهه انجام می دادند. البته حرکات آنها بسیار پیچیده بود. برای درک پیچیدگی حرکات خارج از توپ آنها، مهم است چگونگی عملکرد محوری آنچلوتی – رایکارد را درک کنیم. رایکارد بیشتر در میانه میدان حضور فیزیکی داشت و به عنوان یک سپر دفاعی عمل می کرد و در صورت لزوم به خط حمله هم کمک می کرد. این مورد بار دفاعی زیادی را از دوش آنچلوتی برمی داشت و بدین ترتیب آنچلوتی می توانست بهتر تیم را در فاز هجومی هدایت کند. بدین ترتیب حرکت تیم به این صورت بود: دونادونی در میانه میدان رفت و آمد می کرد. مالدینی فعال تر بود و به جلو می کشید و خود را تبدیل به گزینه ای برای پاس دادن تبدیل می کرد. بارسی، برخلاف قبل، نیاز به قدمی جلوتر نداشت زیرا رایکارد اجازه نمی داد توپی از میانه میدان رد شود. آنچلوتی به نزدیکی مالدینی در جناح چپ حرکت می کرد و بازی را انجام می داد.
فان باستن که بر خلاف فصل قبل کمتر مصدوم شد، در یکی از بهترین فرم های فوتبالیش بود. او به همراه رود گولیت بسیار گلزن بود که ناشی از فعالیت های زیاد جلوی دروازه بود. البته این دو، وظایفشان فراتر از گلزنی بود، ساکی به آنها شکل کارآمدی از پرسینگ را آموزش داد. به وسیله این پرس که می توانید آن را در گیف زیر مشاهده کنید، میلان، حریف را مجبور می کرد آنجا که ساکی میخواهد بروند.
اریگو ساکی تنها 4 فصل روسونری را هدایت کرد و در این چهار فصل او توانست یک بار قهرمان سری آ بشود و دو بار بر بام اروپا بنشیند. او میلان آن روزهایش را به یکی از بهترین تیم های تاریخ تبدیل کرد و میلان هم او را به یکی از بهترین سرمربی های تاریخ تبدیل کرد. از نظر مجله فرانس فوتبال، اریگو ساکی بالا تر از بزرگانی همچون یوهان کرایوف، هلنیو هررا، باب پیزلی و برایان کلاف در رتبه سوم بهترین مربیان تاریخ قرار دارد.