مطلب ارسالی کاربران
داستان هشت تیرکش پارت 5 (در صورت حذف پست به استا مراجعه کنید)
#هشت_تیرکش:قسمت پنجم
جوانی کیون و غیور برای حمایت از سولاخ کشاورز به مزرعه میرود. کشاورز میگوید اینجا چیکار داری؟
جوان جواب میدهد آمده ام برای نجات تو. میخواهم امروز بکارتم را با گاییدن هشت تیرکش گشایش کنم.
کشاورز گفت گه زیادی نخور و بدو برو خونه داخل حموم مانند جوانان دیگر با دودولت بازی کن وگرنه کیر قطور هشت تیرکش کونت را پاره میکند
جوان میگوید تو داری مرا کیر خود به حساب میاوری صبر کن چه بگایی ای برپا شود
هشت تیرکش به مزرعه می آید
کشاورز به جوان می گوید دهنت گاییدست
جوان میگوید شات اپ فاک اف و با سرعت میگ میگ حمله میکند و با سیلی هشت تیرکش زمین را گاز میگیرد. هشت تیرکش جوان را به حالت داگی می آورد و شلوارش را پایین میکشد تا آداب و اعمال سپوختن را روی جوان پیاده کند. هشت تیرکش با دیدن سولاخ تنگ جوان میگوید کیون بچه تو سولاخ تنگی داری منم آلت قطوری دارم. دخول کنم از نفس می افتی و میمیری
جوان میگوید پس از گایش من بگذر بچه که گاییدن نداره
هشت تیرکش میگوید مردم از خواندن داستان انتظاراتی دارند بهتر است به جای کصشر گویی وصیت کنی
جوان میگوید من که قرار است بگا روم حداقل بگو چرا کشاورز جقی را مورد گا قرار می دهی
هشت تیرکش در گوش جوان میگوید کشاورز جقی باید مجازات شود چرا که در جوانی مادرم را مورد تجاوز قرار داد و من آب آلت اون کشاورزم که در رحم مادر رشد کردم و الانم در خدمتتم
جوان گفت ای کیرخر تو این روزگار من پریود مغز بگو از کی خواستم دفاع کنم. براستی تا کسی را نشناخته ایم و کصمغز هستیم نباید از کسی دفاع کنیم
هشت تیرکش گفت درست میگویی کیون بچه
سپس تمام کیر ضخیمش را در کون جوان میگذارد و جوان به دیار باقی شتافت
[وقتی میگن کونشو نداری کیرگوزی نکن یعنی این
وگرنه بگای عظمی میری]
بگایی ای که در قسمت بعد خواهیم داشت:اتحاد با دول شطرنجیا