به گزارش طرفداری و به نقل از سایت footballbh، سرمربی قرمز ها، جانشین خلف بیل شنکلی، باب پیزلی بود. در آن سو، رهبر تیم آلمانی اودو لاتک بود. همان استراتژیستی که شروع کننده قهرمانی های متوالی بایرن در دهه 70 بود. لیورپول از کریسیدرز، ترابزون اسپور، سنت اتین و زوریخ گذشت تا به فینال برسد. استریا وین، تورینو، کلوب بروخه و دینامو کیف هم تیم هایی هستند که طعم تیغ بروسیا مونشن گلادباخ را چشیدند. گلادباخ در این راه 9 گل به ثمر رساند و 5 گل را نیز دریافت کرد و لیورپول هم 19 بار گلزنی کرد و 4 گل خورده داشت.
25 می 1977؛ استادیوم المپیک، ساعت 20:15 به وقت رم. 22 بازیکن، با برنامه و استراتژی مشخص، وارد زمین شده اند فقط به این قصد که تاریخ را با پاهایشان بنویسند.
"پاس و حرکت" سیستم ابداعی بیل شنکلی که پیزلی آن را به نحو احسن انجام می داد، نفس تازه ای به فوتبال بریتانیایی بخشید. تیم های انگلیسی بر مالکیت توپ اعتقاد زیادی نداشتند، اما لیورپول اینگونه نبود. "پاس و حرکت" به لیورپول اجازه می داد با حداکثر سرعت پاسکاری و پیشروی کنند. در همان ابتدا، لیورپول سعی می کند که با استفاده از چهار بازیکن خط دفاعی، توپ بلندی را برای مهاجمانش به پشت مدافعان مونشن گلادباخ بفرستد. فیل نیل و جویی جونز در اولویت انجام این کار قرار میگیرفتند. استیوی هایوی نیمه سمت راست زمین را اشغال کرد، و همین کار را کیگان برای سمت چپ انجام داد. هر دوی آنها سعی کردند که از فضا های خالی بهره ببرند. اما مدافعان گلادباخ، برتی فوگتس و هانس کلینکهامر، این دو بازیکن را مارک میکنند و به آنها اجازه حرکت خطرناکی را نمیدهند. تصویر زیر به خوبی نشان میدهد که بازیکنان لیورپول در عرض بازی می کردند. در عرض بازی کردن، به خط هافبک لیورپول این اجازه را می داد که به اندازه زوج خط حمله، موقعیت گلزنی داشته باشند. هافبک قرمزها، تری مک درمورت، با همین روش تبدیل به بهترین گلزن اروپا شد. یکی دیگر از عناصر خط میانی لیورپول، ایان کالاهان بود. کالاهان معمولا در پست هافبک دفاعی به لیورپول خدمت می کرد اما در بعضی موارد خاص، مانند همین بازی، او در سمت راست زمین حاضر می شد. دو هافبکی که نامشان را ذکر کردیم در فاز هجومی لیورپول بسیار تاثیر گذار بودند. گل اول لیورپول هم بر اساس همین تاکتیک بود
پیزلی خواستار این بود که دفاع و هافبک دارای ارتباط زیادی با هم باشند. ثمره این عمل، کنترل بیشتر بر بازی بود. بازیکنان لیورپول، از نظر ساختاری به خصوص در مناطق عرضی، به خوبی با هم مرتبط می شدند. وقتی بیشتر آنها در یک جناح جمع می شدند، بهتر می توانستند با هم ارتباط بر قرار کنند.
تاکتیک های ادو لاتک بر مبنای بازی بیلدآپ و مالکیت استوار بود. گلادباخ به دنبال این بود که از طریق هافبک دفاعیش، فرانک شفر از عقب میدان بازیسازی کند. با این حال، لیورپول قادر بود بازیکنی را که در میانه میدان صاحب توپ می شد، پرس کند. بنابراین بازیکن گلادباخ یا توپ را از دست می داد و یا در حالت بهتر، برای حفظ مالکیت، توپ را به خط دفاع باز می گرداند. البته این نقشه لیورپول مختص به میانه میدان نبود و در همه نقاط زمین انجام می شد. در مثال زیر می توانید ببینید که وینگر گلادباخ، هربرت ویمر، چگونه در دام لیورپول گیر افتاده است.
برای گلادباخ، بیشتر حملات از خط دفاع شروع می شد و در آخر با یک سانتر از طریق وینگرها به پایان می رسید. ویتکامپ، کلینک هامر یا بونهوف توپ را از ابتدای زمین، حمل می کردند. ویتکمپ، سوییپر گلادباخ، در بیشتر موارد عقب تر از بونهوف و کلینک هامر بازی می کرد. با جلو کشیدن این دو بازیکن وولرز و ووگتس جای خالی این بازیکن ها را در جناحین، پر می کردند.
در نیمه دوم، مانند نیمه اول، لیورپول بر میانه میدان تسلط بیشتری داشت. تری مک درمورت یک گل زده بود و همه چیز برای لیورپول به خوبی پیش میرفت. بازیکنان خط هافبک پاس ها را به خوبی قطع میکردند و حامل های توپ را تحت فشار قرار می دادند. در بعضی موقعیت های خاص هم آنها برای خفه کردن و مسدود کردن حرکات گلادباخ، در نقطه ای که توپ حضور داشت تجمع می کردند و توپ گیری می کردند. به تصویر زیر نگاه کنید. لیورپولی ها تمام امکانات پاس دهی را پوشش داده اند و همچنین دو تن از قرمز پوشها به سمت بازیکن صاحب توپ هجوم می برند.
خط هافبک لیورپول بی اشتباه نبود. دقیقه 52 بازی، یکی از هافبک ها پاس اشتباهی می دهد و سیمونسن هم به نحو احسن او را تنبیه می کند. پس از دریافت یک گل، لیورپول فشار را بیشتر کرد. مک در مورت و کیس پاس های بلندی برای کیگان و کندی می فرستادند. کیگان و کندی هم توپ را برای هایوی یا هافبک های جلو کشیده پشت محوطه جریمه در فضاهای باز، ارسال می کردند. پاسکاری سریع تاثیر مستقیمی بر موفق بودن این تاکتیک دارد. بازیکنان هر چه سریع تر پاس بدهند، بهتر توانسته اند که مدافعان گلادباخ را غافلگیر کنند.
حالا نوبت ادو لاتک است که خودی نشان بدهد. گلادباخ به خوبی نسبت به این تاکتیک واکنش نشان داد. گلادباخ از روشی ساده و کارآمد استفاده می کرد. ضد حمله. وقتی بازیکنان حریف جلوی محوطه شما جمع می شوند، چه کاری بهتر از ضد حمله؟ یوپ هاینکس به نزدیکی خط دفاع می رود تا بتواند در هنگام باز پس گیری مالکیت، موقعیت برای سیمونسن ایجاد کند. بازی ضد حمله ای تا حدودی موفق بود اما لیورپول برابر این تاکتیک مقاومت کرد و نگذاشت که برای بار دیگر دروازه اش باز بشود. لیورپول به وسیله یک کرنر و توسط تامی اسمیت، خود را پیش انداخت. گلادباخ قادر نبود کاری کند، چون تنها بازیکن گلزن آنها سیمونسن بود. دقیقه 82 کیگان خودنمایی میکند و یک تنه تا دروازه گلادباخ دریبل می زند. وگتس چاره ای ندارد جز اینکه او را زمین گیر کند. فیل نیل، پشت توپ، دروازه بان را فریب می دهد و کار را تمام می کند.
همچنین بخوانید:
اولین قهرمانی لیورپول در جام باشگاه های اروپا با کسب برتری 3-1 مقابل بروسیا مونشن گلادباخ (1977/5/25) / ویدیو