هومر– ۸۵۰ پیش از میلاد مسیح
محققین مدتها بر سر اینکه آیا آثار او به قلم یک نویسنده بوده و یا اینکه مجموعهای از داستانهایی است که بهصورت شفاهی نقلشده است، بحث میکردند. حالا اما آنها فکر میکنند که چنین نویسندهای واقعاً وجود داشته است. آثار او ایلیاد و ادیسه هستند. ماجراجوییهای که هومر در این دو حماسه منظوم نقل میکند تفکر ما را نسبت به مذهب و ساختار اجتماع یونان باستان شکل داد و تأثیر عمیقی بر نویسندگان پس از خود که از شخصیتهای او در آثارشان استفاده کردند گذاشت.
سوفوکلس– ۴۹۶-۴۰۶ پیش از میلاد مسیح
نویسندگان یونانی و رمی سوفوکلس را الگوی خود قرار دادهاند. در عصر جدید سوفوکلس بهاندازهی درام نویسان مدرن بر نمایشنامهنویسی در دوران ملکه الیزابت تأثیر گزار بود. سوفوکلس با اضافه کردن نقش سوم به تراژدی شکل تازهای بخشید.
پوبلیوس ویرگیلیوس مارو (ویرژیل)- ۷۰-۱۹ پیش از میلاد مسیح
ویرژیل شاعر پرکار روم باستان که بیشتر به خاطر حماسهی آنه اید مشهور است. ویرژیل در ادبیات روم به همان اندازه تأثیر گزار بود که هومر بر ادبیات یونان. آنه اید، حماسهی ملی روم باستان، به بیان سرنوشت آنه اید، پهلوان بهجاماندهی تروآ میپردازد. آنه اید داستان افسانهای تأسیس یونان است؛ افسانهای که ما را از چگونگی تأسیس روم و تاریخ آن پیش از عصر جدید آگاه کرد. نویسندگان از انه اید بهعنوان پایه و اساس تاریخ غرب استفاده کرده و میکنند.
مارک (نویسندهی انجیل مارک)- قرن اول پس از میلاد
هویت مارک ناشناخته است اما کتاب او، انجیل مارک مقدس در سال ۷۰ پس از میلاد مسیح نوشته شد و از هر کتابی که تابهحال نوشتهشده بیشترین تأثیر را بر دنیا داشته است و از هر کتاب دیگری بیشتر به زبانهای مختلف ترجمهشده است.
دانته آلیگیری– ۱۳۲۱-۱۲۶۵
دانته شاعری ایتالیایی بود. مشهورترین اثر او حکایت بلندی است با عنوان کمدی الهی. داستان این شعر، سفر راوی را از جهنم و برزخ بهسوی بهشت روایت میکند. تصاویر این کتاب جهنم را با یخها و آتشهای شعلهوری که گناهکاران در آن شکنجه میشوند به مخوفترین شکل ممکن توصیف میکند و تصور فرهنگ غرب را از جهنم به ما نشان میدهد.
جفری چاسر– ۱۴۰۰-۱۳۴۳
جفری چاسر غول بزرگ شعر انگلیس است. اشعار او هنوز هم خوانندگان زیادی دارد که از مطالعه آن سیر نمیشوند. در نمایشهای بسیاری از اشعار او اقتباس میکنند. اشعار او پر است از شخصیتهایی از جنس همان انسانهایی که در زندگی روزمره با آنها روبهرو میشویم.
فرانسوا رابله- ۱۵۵۳- ۱۴۹۸
فرانسوا رابله کشیش و پزشک فرانسوی بود که رمان گارگانتوا و پانتاگروئل را در چندین جلد نوشت. این کتاب داستان یک غول و پسرش را روایت میکند. این رمان سرشار از هجویات و موضوعات سرگرمکنندهای است که بر سبک نویسندگانی چون جیمز جویس، لارنس استرن و تقریباً هر نویسندهای، ازجمله شکسپیر که تلاش کرده تا در رمان و نمایشنامههایش از شخصیتهای کمیک استفاده کند تأثیر گذاشته است.
میگل دو سروانتس– ۱۶۱۶-۱۵۴۷
میگل سروانتس همعصر با شکسپیر زندگی میکرد. او بیشک مهمترین نویسنده در حوزهی رماننویسی مدرن و یکی از مهمترین نویسندگان تاریخ ادبیات است. رمان مشهور او، دون کیشوت، در اوایل پیشرفت این سبک نوشته شد اما هیچیک از رمانهای بعد از او نتوانستند در سبک و ویژگی از آن پیشی بگیرند.
جان دان- ۱۶۳۱-۱۵۷۲
جان دان هم بهعنوان یک شاعر و هم بهعنوان یک انسان باید یکی از جالبترین نویسندگانی باشد که دنیا به خود دیده؛ همسر او برای او ماجراجویی بود سرشار از زیبایی و اشعار او از شاهکارهای زبان انگلیسی است. جان دان کموبیش با شکسپیر، فلچر و وبستر معاصر بود اما کارش از آن نمایشنامه نویسان بسیار فاصله داشت.
جان میلتون– ۱۶۷۴-۱۶۰۸
زبان انگلیسی را زبان شکسپیر و میلتون میدانند. اشعار میلتون برای چهار قرن کاملترین توصیفات شاعرانه زبان انگلیسی را دارا بودند. مشهورترین شعر او، حماسهی بهشت گمشده بهترین نوع شعر حماسی انگلیسی است. داستان او تا حد زیادی وارد فرهنگ اروپا شد که جزییات و دید آنها دربارهی بهشت و جهنم، آدم و حوا، شیطان همگی از تصورات میلتون نشئتگرفتهاند.
جان بانیان– ۱۶۸۸-۱۶۲۸
جان بانیان نویسنده و واعظ انگلیسی بود. کتابی که او را در ردهی تأثیرگذارترین نویسندگان جای داد با عنوان سیر و سلوک زائر، تمثیلی است که بر نحوهی تفکر مسیحیان دربارهی زندگی مذهبیشان بسیار تأثیرگذار بوده است. این رمان بعد از انجیل، به بیشترین دفعات مطالعه شده است و از هر کتاب دیگری بیشتر به زبانهای گوناگون ترجمهشده است.
فرانسوا ماری آروئه (ولتر) – ۱۷۷۸- ۱۶۹۴
فرانسوا ماری آروئه بانام مستعار ولتر، فیلسوف، شاعر، رسالهنویس و داستاننویس اهل فرانسه بود. سادهدل (کاندید) اثری از ولتر است که بازارش هنوز هم به همان داغی گذشته است. این رمان در مدارس، دانشگاهها و دپارتمانهای فرانسه و دانشگاههای سرتاسر دنیا تدریس میشود.
ویلیام بلیک– ۱۸۲۷- ۱۷۵۷
بااینکه او را نه نقاش و نه شاعر میدانند او ازاینجهت که توانست راه خود را به میان ده نقاش و نویسندهی برتر انگلیسی باز کند، از نویسندگان و نقاشان عصر خود متمایز بود. دلیل نادیده گرفتن ویلیام بلیک این بود که دید و سبک شعری او از زمان خود بسیار جلوتر بود. دلیل دیگر نادیده گرفتن او، این بود که او را به دلیل رفتارش، عصبی و دیوانه میدانستند؛ رفتاری که امروزه از دید ما تنها کمی نامتعارف است.
جین آستین– ۱۸۱۷- ۱۷۷۵
در وبسایت جین آستین سنتر آمده است که: جین آستین شاید ازنظر بازدیدکنندگان و ساکنان شهر بِث، شناختهشدهترین و محبوبترین فرد باشد. جین آستین یکی از بزرگترین نویسندگان انگلیسی و به عقیدهی برخی، بزرگترین نویسنده بعد از شکسپیر و یقیناً بزرگترین رماننویس انگلیسی و یکی از مشهورترین زنان تاریخ است.
هان کریستین اندرسون– ۱۸۷۵- ۱۸۰۵
هانس کریستین اندرسون نمایشنامه پرداز، سفرنامه نویس، شاعر، رماننویس و داستاننویس دانمارکی بود. داستانهای او، او را به یکی از بزرگترین نویسندگان تاریخ تبدیل کرد. او در اصل برای کودکان مینوشت ولی ماهیت جامع نوشتههای او در داستانهایش مرزهای سنی را جابجا کرد. داستانهای او به عمیقترین سطوح تجربیات انسانی اشاره دارد؛ هر داستان نکتهی عمیق دربارهی انسان بودن بیان میکند.
چارلز دیکنز– ۱۸۷۰- ۱۸۱۲
چارلز دیکنز انسانی استثنایی بود. او را بیشتر بهعنوان یک رماننویس میشناسند اما او خیلی بیشتر از اینها بود. چارلز دیکنز در زمینههای دیگر نیز به همان اندازه برجسته بود اما ما امروزه شناخت چندانی از سایر فعالیتهای ادبی او نداریم. ما از او بهعنوان نویسندهی الیور توئیست، دیوید کاپرفیلد، آرزوهای بزرگ، داستان دو شهر، خانه غمزده و بسیاری رمانهای دیگر یاد میکنیم که همگی رمانهای کلاسیک انگلیسی هستند.
هرمان ملویل– ۱۸۹۱- ۱۸۲۱
هرمان ملویل نویسنده، شاعر و نویسندهی داستانهای کوتاه آمریکایی بود. او بیشتر بارمان موبی دیک و آدمخوار که گزارشی است از تجربیات لذت بخشش در جزایر پلی نزی اقیانوس آرام، مشهور است. رمان نبوغ آمیز ملویل، موبی دیک، در رقابت با رمانهای هاکل بریفین مارک تواین و گتسبی بزرگ فیتزجرالد، عنوان بزرگترین رمان آمریکایی را به خود اختصاص داده است.
گوستاو فلوبر– ۱۸۸۰- ۱۸۲۱
گوستاو فلوبر رماننویس فرانسوی بود. فلوبر از پیشروان واقعگرایی در ادبیات فرانسه شناخته میشود. رمان مادام بواری سبب شهرت فلوبر شد. تأثیر فلوبر بر رماننویسان پس از خود بسیار زیاد بود. منتقد ادبی، جیمز وود بیان کرد که رماننویسی به دو دورهی قبل و بعد از فلوبر تقسیم میشود.
فئودور مخائیلاویچ داستایوفسکی– ۱۸۸۱- ۱۸۲۱
داستایوفسکی رماننویس، روزنامهنگار و نویسندهی داستانهای کوتاه، فیلسوف و مقالهنویس اهل روسیه بود. آثار ادبی او شرح شرایط سیاسی، اجتماعی و روحی مردم روسیه در قرن نوزدهم است. موضوع نوشتههای مسائل فلسفی و مذهبی است. داستایوفسکی بیشتر با رمانهای برادران کارامازوف، ابله و مهمتر از همه جنایت و مکافات شناختهشده است.
ژولورن– ۱۹۰۵- ۱۸۲۸
ژولورن شاعر، نمایشنامه پرداز و رماننویس فرانسوی بود. با تمام اینها آنچه راه او را به لیست بهترینها باز کرد رمانهای ماجرایی و پیشبینیهای او از آینده بود. ژولورن را پدر رمانهای علمی تخیلی مینامند. تأثیری که او بر رمانهای علمی تخیلی داشت غیرقابل وصف است. جالبتر اینکه ژولورن فنّاوریهایی را پیشگویی کرد که سالها بعد از مرگ او اختراع شدند.
لئو تولستوی– ۱۹۱۰- ۱۸۲۸
تولستوی رماننویس روسی بود. همه با این موضوع که دو رمان بزرگ تولستوی، یعنی جنگ و صلح و آنا کارنینا در صدر ادبیات واقعگرایانه قرار دارند، موافقاند. از او بارها و بارها با عنوان بزرگترین نویسندهی تاریخ یادشده و به همین دلیل است که نام او در این فهرست قرارگرفته است. او یکی از دو غول ادبیات روسیه است. داستایوفسکی از او با عنوان بزرگترین رماننویس جهان یادکرد.
امیلی دیکنسون– ۱۸۸۶- ۱۸۳۰
بااینکه کسی امیلی دیکنسون را در طول حیاتش بهعنوان یک شاعر نمیشناخت، حالا اما همه او را یکی از قدرتمندترین نمایندگان فرهنگ آمریکا میدانند. اشعار او الهامبخش نویسندگان بسیاری، ازجمله خواهران برونته بوده است. در سال ۱۹۹۶، منتقد ادبی، هارولد بلوم نام او را در فهرست ۲۶ نویسندهی اصلی تمدن غرب جای داد. پس از مرگ امیلی دیکنسون، خواهرش تقریباً دو هزار شعر به قلم او پیدا کرد.
چارلز لاتویچ دادسون (لوئیس کارول)- ۱۸۹۸- ۱۸۳۲
لوئیس کارول محقق و ریاضیدان انگلیسی و از خادمان کلیسای انگلستان بود. کارول را اغلب با دو اثر آلیس در سرزمین عجایب و آنسوی آینه به یاد میآورند. بازی با کلمات، بیمنطقی و فانتزیهای نوشتههای کارول او را از دیگران متمایز میکند. او را مخترع گونه ادبی نانسِنس یا مهمل میدانند.
جیمز جویس– ۱۹۴۱- ۱۸۸۲
جیمز جویس، رماننویس ایرلندی را بیشتر با رمانهای اولیس و رستاخیز فینیگان میشناسند و از او بهعنوان یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین نویسندگان قرن بیستم یاد میکنند. اولیس رمانی بدیع است که شیوهی اودیسهی هومر، در بخشها و سبکهای گوناگون نوشتهشده است. مجموعه داستانهای کوتاه جویس با عنوان دوبلینیها، یکی از بهترین مجموعه داستانهای قرن شناختهشده است.
فرانتس کافکا– ۱۹۲۴- ۱۸۸۳
فرانتس کافکا یکی از رماننویسان و نویسندهی داستان کوتاه اهل جمهوری چک است. کافکا به زبان آلمانی مینوشت و بهعنوان یکی از مهمترین افراد در ادبیات قرن بیستم شهرت جهانی دارد. قهرمانان داستانهای او شخصیتهای منزوی هستند که با شرایط نابسامان سورئال و غیرقابل توضیح دستوپنجه نرم میکنند. موضوع آثار او اغلب بیگانگی، گناه و اضطراب است.
تی. اس. الیوت– ۱۹۶۵- ۱۸۸۸
الیوت، زادهی آمریکا و شاعر، مقالهنویس، نمایشنامه پرداز و منتقد بریتانیایی بود که امروزه بهعنوان یکی از شاعران برجستهی قرن بیستم شناخته میشود. او از هر شاعر دیگری بیشتر موفق به بردن جایزههای گوناگون شده است. جایزههایی ازجمله جایزهی ادبیات نوبل، مدال طلای دانته، جایزهی ادبی گوته و مدال آزادی آمریکا.
اف. اسکات فیتزجرالد– ۱۹۴۰- ۱۸۹۶
فرانسیس اسکات فیتزجرالد رماننویس آمریکایی بود که اگر نگوییم بهترین، یکی از بهترین نویسندگان آمریکایی قرن بیستم به شمار میآید. رمان گتسبی بزرگ او را به شهرت رساند. این رمان در کسب عنوان بزرگترین رمان آمریکایی با موبی دیک اثر ملویل و هاکل بریفین اثر مارک تواین رقابت میکند. رمان گتسبی بزرگ درواقع دربارهی آمریکا و نقدی است بر رؤیاها و ایدئالهایی که آمریکاییها آرزویش را دارند. این حقیقت حضور فیتزجرالد را در لیست ما توجیه میکند.
خورخه لوئیس بورخس– ۱۹۸۶- ۱۸۹۹
خورخه لوئیس بورخس مترجم، منتقد آرژانتینی و نویسندهی اشعار و مقالههای بسیاری بود که بیشتر به سبب داستانهای کوتاهش مشهور است. حتی برای سرسختترین طرفداران آرژانتینی بورخس هم ممکن نیست نثر او را شرح دهند. بیشترین چیزی که میتوان گفت این است که بورخس الهامبخش نویسندگان بسیاری بود.
جورج اورول– ۱۹۵۰- ۱۹۰۳
جورج اورول نام هنری اریک بلر، نویسندهی قرن بیستم بود. اورول علاوه بر رماننویسی در نوشتن مقاله، نقد ادبی و گزارشهای اجتماعی هم دست داشت. اورول در تمامی این زمینهها شهرت داشت اما بیشتر او را با دو رمان مزرعه حیوانات و ۱۹۸۴ به یاد میآورند. هردوی این آثار از برجستهترین و تأثیرگذارترینهای ادبیات قرن بیستم به شمار میآیند.
گابریل گارسیا مارکز– ۲۰۱۴- ۱۹۲۷
گابریل گارسیا مارک رماننویس، نمایشنامهنویس و روزنامهنگار کلمبیایی بود. نویسندگان و اهالی آمریکای جنوبی از سر محبتی که به او دارند او را گابو یا گابیتو میخوانند. گابریل گارسیا مارکز به این قاره هویتی مجزا بخشید. در سال ۱۹۸۲ جایزهی ادبی نوبل به او اهدا شد و معمولاً گمان میشود رمانی که سبب شد مارکز موفق به دریافت ای جایزه شود، صدسال تنهایی است که بیشتر شهرت او هم با همین رمان به دست آمد.