"خطرناک تر از کسی که روش های مختلفی را برای رسیدن به اهدافش دارد، کسی است که یک روش را را به خوبی برای رسیدن به هدفش بلد است" امیر قلعه نویی این جمله را در فوتبال ایران به جمله ای کلیشه ای تبدیل کرده است.
به گزارش طرفداری، از هافبک خلاق و با طراوات سال های دور استقلال و شاهین تا پرافتخار ترین سرمربی لیگ ایران، امیر قلعه نویی در ادبیات فوتبال ایران قرابت زیادی با واژه ثبات دارد. از قهرمانی در لیگ ایران، لیگ قطر و آسیایش در دوران بازی بگذریم به امیر قلعه نویی ای می رسیم که به تنهایی 5 بار تیم هایش را به عنوان سرمربی قهرمان لیگ برتر کرده است، دستیار جوان ناصر خان حجازی سال 82 به مدیران استقلال وعده قهرمانی لیگ را تا سه فصل آینده داد و به وعده اش هم عمل کرد. البته شاید اگر کمی خوش شانس تر بود، در همان سال اول هم جام حذفی را می برد و هم لیگ برتر را...
آن قدر حضورش در فوتبال ایران جذاب بود که پس از اولین قهرمانی اش او را به نیمکت تیم ملی رساندند اما شاید به قول خودش چون خارجی نبود فرصت کافی برای ادامه کار در تیم ملی به او ندادند و پس از حذف در جام ملت های 2007 از تیم ملی او را کنار گذاشتند.
حضور درخشانی در مس کرمان داشت و بازگشت دوباره اش به استقلال مصادف با قهرمان کردن تیم 13 ام لیگ هفتم در لیگ هشتم بود...
ژنرال فوتبال ایران چسباندن مدال هایش را با استقلال شروع کرد و توقع سپاهانی ها را فراتر از مرز های ایران رساند و زرد پوشان را تا چند قدمی فتح لیگ قهرمانان آسیا برد. البته از این نکته نباید بگذریم در سالی که باید به جای السد، سپاهان بر بام آسیا می ایستاد، کسی نبود تا به آن ها یادآوری کند رحمان احمدی نباید درون دروازه تیم قرار بگیرد چرا که دو اخطاره و محروم است و همین قضیه باعث شد در حالی که السد را رفت و برگشت برده بودند از رقابت ها حذف شوند. در سال های اخیر او را از استقلال دور کرده اند چرا که همیشه بهترین عملکرد هایش را مقابل تیم محبوبش به نمایش گذاشته است و استقلال را از قهرمانی لیگ برتر دور کرده است.
با تراکتور جامی را نبرد اما در قامت مدعی ظاهر شدن را به خوبی در تبریز جا انداخت و در بازگشت دوباره اش به استقلال باز هم آبی ها را قهرمان لیگ 91-92 کرد.
برای درک ارزش امیر قلعه نویی و استقلال کنار هم کافی است به این نکته توجه کنیم که آبی ها فقط با قلعه نویی لیگ برتر را فتح کرده اند و آخرین قهرمانی قلعه نویی در لیگ برتر به زمان حضورش در استقلال بر می گردد.
شاید اگر تعهد کاری و وفاداری اش به سپاهان در کار نبود الان او به جای اسکوچیچ روی نیمکت تیم ملی ایران حضور داشت اما با این که سرمربیگری تیم ملی آرزوی دیرینه اش بود، رضایت مدیران سپاهان را شرط حضورش در تیم ملی کرد و مسئولان سپاهان او را فرسنگ ها از نیمکت تیم ملی دور کردند تا قلعه نویی در پایان فصل با بی مهری هایی مواجه شود و با اصفهان وداع کند اما در پایان کسی به این اشاره نکرد این خود هواداران بودند که مانع حرکت اتوبوس تیم به سمت استادیوم برای بازی با پرسپولیس شدند و بازی 3-0 به نفع سرخ پوشان به پایان رسید و سپاهان را از قهرمانی دور کرد. این خود مدیران بودند که قلعه نویی را به تیم ملی ندادند. قلعه نویی از اصفهان خارج شد اما آن قدر اعتبار و تجربه داشت که بدون تیم نماند. قلعه نویی حالا در گل گهر است جایی که هواداران و مسئولانش به خوبی این قضیه را درک کرده اند که قلعه نویی چه جایگاهی در فوتبال ایران دارد. تیم امیرخان حالا با 6 امتیاز از 2 بازی در صدر جدول لیگ بیستم قرار دارد و قلعه نویی حالا با چالش جدید رو به رو است و باید ثابت کند حالا حالا ها می تواند در سطح اول فوتبال ایران حضور داشته باشد.
او حالا یک مربی سرد و گرم چشیده 57 ساله است! نه آن امیر قلعه نویی جوان که وقتی با برنامه سه ساله به استقلال آمد، هنوز شمع کیک تولد 40 سالگی را فوت نکرده بود.
می گویند ققنوس این پرنده افسانه ای، هزار سال که زیست، خودش را به آتش می کشد و دوباره از خاکستر خود، مثل یک ققنوس جوان متولد می شود. امیر قلعه نویی در 57 سالگی می خواهد ققنوس وار، از خاکستر خود پر بگشاید. سیرجان برای او همان مس کرمان است که در میانه دهه 80 سکوی پرتاب دوباره اش به سطح اول فوتبال ایران شد. این بار او در سیرجان دنبال یک بازگشت دوباره است تا حتی منتقدان خود را وادار به احترام کند.
پی نوشت: اردلان سرفراز در ترانه ای که برای آهنگسازی فرید زولاند و صدای راستین سروده، می گوید: هزاران بار ما را سوخت، حریق حادثه تا مرز خاکستر، ولی ما نسل سیمرغیم که از خاکستر خود می گشاید پر... اما پرنده ای که در افسانه ها از خاکستر خود بال می گشاید ققنوس است.