" می گویند لذت پایین کشیدن بت ها با اصرار علم کردنشان نسبتِ یک به یکی دارد. وقتی آندونی گویگوچه آ، قصاب بیلبائو، در آن بعد از ظهر پاییزی ۱۹۸۳ پای دیگو را که توپی هم در اختیار نداشت از پشت خرد کرد سرش را بالا آورد و نگاهی به سکو ها انداخت و زیر لب گفت: چی میگی آرژانتینی پاپتی؟!
طرفداران بارسلونا به خشم آمدند و درخواست کردند قصاب بیلبائو را برای همه ی عمر محروم کنند، اما خیلی ها هم از خرد شدن زانوی پسرک فضول و پر حرف، این تازه به دوران رسیده ی فرار کرده از فقر، این دیگو دهاتی که با وقاحت خرامان خرامان در میدان همه را پشت سر گذاشته و فخر فروخته استقبال کردند. برای گویگوچه آ هورا کشیدند و رو به دیگو فریاد زدند: حقت بود بی همه چیز، حقت بود، برو که برنگردی.
ولی دیگو برگشت. برگشت و در ناپولی شد «دیگوی مقدس». در روز معارفه اش ، هفتاد و پنج هزار تن سکو های سن پائولو را پر کردند و دیگو سوار بر هلیکوپتر، از آن بالا، به سان خدایی وسط زمین پایین آمد. تصویرش را کنار تصویر حضرت مریم قرار دادند و مجسمه اش را کنار مجسمه ی حضرت مسیح.
ردای قدیس ها را بر شانه های مجسمه اش انداختند و زیر پلک هایش را به رنگ خون نقاشی کردند. بر سر پسر بچه های شان کلاه گیس های فرفری گذاشتند تا شبیه دیگو شوند و بر تن سگ ها و بزغاله هایشان جامه ی آبی آسمانی کردند تا زمین و آسمان در صف لشگریان دیگو قرار گیرند. هواداران دو آتیشه ی ناپولی می گفتند دیگو از پشتیبانی خدایان برخوردار است. بنابراین مجسمه کوچولو هایی شبیه تریتون با شمایل دیگو ساختند. شبیه «مردماهی» قصه های اساطیر یونانی با بالاتنه ای به شکل انسان و دمی به سان دم ماهی ها. مرد ماهی سوار بر اسب ها و هیولا های دریایی روی امواج دریا سوار می شد و با ضربه هایش امواج را آرام می کرد و دیگو هم رم، یوونتوس، میلان و اینتر را به بند می کشید. آخرین باری که کوه آتشفشانی وزوویوس در شرق ناپولی فوران کرد سال ۱۹۹۴ بود، همان وقتی که نیرو های آمریکایی اواخر جنگ دوم خلیج ناپولی را فتح کردند. ولی حالا دیگو با گدازه های آتشینش شمال نشین های ایتالیا را آب کرده بود.
دیگو جلوی لشگر راه افتاد و سپاه نصفه نیمه ی ناپولی را که معروف ترین شان فرناندو دی ناپولی و چیرو فرارا بودند به دندان کشید. هر گلی که زدند انتقامی بود که از تاریخ گرفتند. در ۱۹۸۷ با سه امتیاز بیشتر از یووه قهرمان شدند. از یووه که شیره آ، کابرینی، پیولی، پلاتینی و سِرِنا را در اختیار داشت ، ولی در هر دو بازی برابر ناپولی شکست خورد.
لشگر نصفه نیمه ی دیگو دوباره در ۱۹۹۰ با دو امتیاز بیشتر از میلان قهرمان شد. میلانی که به بارسی، کاستاکورتا، مالدینی، تاسوتی، آلبرتینی، آنچلوتی، گولیت، ریکاردو فن باستن می نازید. شمالی ها نفرینش کردند. تورینی ها او را «کوتوله» خواندند و میلانی ها به او لقب «همبرگر مو وِزوِزی» دادند. ولی «کوتوله – همبرگر مو وِزوِزی» فوتبال ایتالیا را تکان داد. پیش از او هیچ تیمی از شهر ها و مناطق پایین تر از شهر رم ، قهرمان سری آ نشده بود. "
از کتاب پیراهنهای همیشه
حمیدرضا صدر