این نقد حاوی اسپویلر است و داستان فیلم را لو می دهد
فیلم جدید نولان ناجی سینما
در این فیلم مانند inception یا interstellar و بیشتر فیلم های نولان چاشنی زمان وجود دارد ولی نسبت به دیگر فیلم های نولان بسیار بیشتر به این موضوع پرداخته است
پیچیدگی های این فیلم ده ها برابر فیلم های دیگر نولان است و بیشتر از تماشا کردن باید به این فیلم فکر کرد.
در ابتدا تمام تفکرات خودتون رو در مورد زمان سفر در زمان و هر چیز دیگر در مورد زمان رو فراموش کنید
اولین چیزی که توجه شما را در این فیلم جذب می کند صدای بلند صحنه های اکشن است که گاهی اوقات آزار دهنده می شود ولی در کل جذابیت صحنه های اکشن را زیادتر می کند
اگر فیلم رو کامل دیده باشید باید بدونید که این فیلم به سفر در زمان مربوط نیست بلکه در مورد حرکت ما در کدام سمت زمان است ( که در واقع نباید از عقب یا جلو استفاده کرد چون مثل دو قطار موازی در جهت های متفاوت است که اگر در هر کدام از آنها باشید فکر می کنید به سمت جلو حرکت می کند)
اگر بخواهیم در ابتدا شما رو به این نقد جذب کنیم از اسم فیلم شروع میکنیم(tenet) که از هردو جهت تنت خوانده می شود این تنها نکته در مورد نام فیلم نیست
مربع ساتور یک مربع پالیندرومی مشهور است که قدمتش به دو هزار سال پیش باز میگردد.
کلمات این مربع عبارت اند از : ساتور Sator آرپو Arepo تنت Tenet
اپرا Opera روتاس Rotas

کلمات این مربع را چه رو به جلو و چه رو به عقب، از بالا و پایین، یا چپ و راست بخوانید یکسان خواهند بود. تمام این کلمات در فیلم حضور دارند. تنت عنوان فیلم و نام سازمان مخفی فیلم است؛ ساتور نام شرور فیلم و اپرا، صحنه آغازین فیلم است؛ آرپو نام معشوق سابق کت است و روتاس، نام شرکت ساتور است.
در گذشته این باور وجود داشت که مربعهای پالیندرومی قدرتی جادویی دارند و از نفوذ شیطان جلوگیری میکنند. اولین نسخه این مربع در مخروبههای شهر پمپئی پیدا شد؛ جایی که در سال ۷۹ میلادی زیر فوران آتشفشان قله وزوو رفت و خاکستر شد. این به نوعی با آخرالزمانی که نولان قصد به تصویر کشیدنش را دارد مرتبط است. کلمه ساتور به معنای کسی است که بذر چیزی را میکارد و روتاس چرخهایی هستند که باعث انجام امور میشوند. اپرا به معنای تلاش برای به انجام رساندن کاری پردردسر است. تنت یعنی حفظ و نگهداری و این همان کاری است که سازمان مخفی «تنت» در فیلم سعی دارد انجام دهد؛ حفظ دنیا.
یکی دیگر از نکات فیلم شخصیت اصلی فیلم است واشنگتن در فیلم هیچ نامی نداشت و او در فیلم یکی از دارایی های مهم سازمان TENET بود ولی در انتهایی فیلم مشخص می شود که خود او تاسیس کننده این سازمان بوده است
حالا می رویم سراغ بخش علمی ماجرای وارونگی
وارونگی فرایندی است که طی آن یک شئ یا یک انسان، آنتروپی خود را معکوس میکند. بر این اساس، تاریخ برای او برعکس میشود و در جهتی دیگر حرکت میکند. این فرایند از طریق یک تِرنِستایل (Turnstile) انجام میگیرد. ترنستایل یک موتور معکوسسازی زمانی است که ورودی و خروجی مجزا دارد. این تمایز باعث میشود شئ یا فرد، تصادفاً با گذشته یا آینده خود تماس برقرار نکند؛ اتفاقی که جهان را نابود میکند.
لابد میپرسید پس چرا وقتی شخصیت اصلی فیلم در فرودگاه با آینده خود تماس برقرار کرد جهان نابود نشد؟ تماسی که ما از آن حرف میزنیم باید از طریق پوست به پوست باشد. اما واشنگتن در آن لحظه لباس داشت. اگرچه لباسها باید متفاوت باشند وگرنه تماس لباس در حرکت معکوس و حرکت غیر معکوس منجر به همان اتفاق فاجعهبار میشود.
اگرچه فیلم «انگاشته» از لحاظ علمی کاملاً دقیق نیست اما میتوان گفت تقریباً با یک فیلم علمی روبرو هستیم. نولان قبل از آغاز فیلمبرداری با کیپ تورن، فیزیکدانی که پیشتر برای فیلم «میانستارهای» با او همکاری کرده بود، جلساتی برگزار کرد تا مطمئن شود مفاهیم فیلم صحیح هست.
یکی دیگر از بخش های زیبای فیلم بخش جنگ ماشین ها است که به اعتقاد بیشتر افراد توسط جلوه های ویژه صورت گرفته اما اینطور نبوده
پس از آنکه نیل (پتینسون) و قهرمان (واشنگتن)، پلوتونیم (قطعهای از الگوریتم) را میدزدند، مورد حمله ساتور قرار میگیرند و نکته جالب ماجرا اینجاست: ساتور با ماشینی معکوس آنها را تعقیب میکند. او کت (دبیکی) را تهدید میکند تا الگوریتم را بهدست آورد. دومین خودروی معکوس از تصادف باز میگردد و در حالی که قهرمانِ آینده داخل آن است، کنار آنها حرکت میکند (تماشاگر در آن لحظه از این موضوع آگاه نیست). قهرمان در زمان حال کیف خالی را به ساتور میدهد و الگوریتم را به سمت ماشین جدید و آینده خود پرت میکند.
برای به تصویر کشیدن این سکانس و تعقیب و گریز خودروهایی که رو به جلو و عقب حرکت میکنند، نولان از جلوههای ویژه بصری استفاده نکرده است. او ۲۰ تن از بهترین رانندگان لسآنجلس را گرد هم جمع کرده و با بدلکارانی حرفهای از استونی، پراگ و بریتانیا این صحنهها را ضبط کرده است.
نیل
نیل از قبل همه چیز را می دانست
1-در اپرا کسی که شخصیت اصلی را نجات داد نیل بود چرا؟ اگر فیلم را برای بار دوم ببینید همان آویز کیف نیل که در پایان فیلم نمایش داده شد به کیف کسی که در اپرا شخصیت اصلی را نجات داد وصل بود
2-هنگامی که شخصیت اصلی برای اولین بار نیل را دید نیل از انتخاب نوشیدنی شخصیت اصلی با خبر بود
3- البته در انتهای فیلم به طور مشخص صحبتی در این موضوع میان نیل و شخصیت اصلی بود
دستم درد گرفتم بیشتر کشش نمی دم
NOLAN FANS