سلام دوستان.
از بهترین سرگرمی های مادر این دور و زمونه فیلم دیدنه.سعی کنید با دیدن فیلمهای برتر تاریخ سینما به معلومات سینمایی خودتون اضافه کنید و ساعاتی از این دنیای بلبشو دور شوید.
امشب با هم فیلم روانی هیچکاک همیشه استاد را مرور میکنیم:
«روانی» (Psycho) یک فیلم بزرگ است که خیلی زود به شناخته شدهترین عنوان در میان شاهکارهای متعدد آلفرد هیچکاک تبدیل شد و هنوز هم تفاوت بسیاری با دیگر آثار او دارد. با بودجه نسبتاً پایین و تُِن تصویری عمدتاً تاریک خود، «روانی» فیلمی است که به شکلی بی سابقه کیفیتی بدون تاریخ مصرف را به نمایش میگذارد که هر حتی پس از دههها نیز هنوز تازه و مرتبط جلوه میکند. خشونت صادقانه فیلم و شخصیت شرور غیرمعمول و غیرکلیشهای آن در همان روزهای اول اکران باعث حیرت سینماروها شد و هنوز هم تحول روایی فیلم در نیمه راه داستان نیز تاثیرگذارترین نمونه در میان این سبک داستان پردازی در سینما باقی مانده است.
با کشتن خیلی زود شخصیتی که همه فکر میکردند شخصیت اصلی داستان است و تا انتها باقی خواهد ماند، مابقی داستان غیرقابل پیش بینی بوده و در بهترین حالت ما را نگران و مضطرب نگه میدارد. آنتونی پرکینز بدون شک بهترین گزینه و انتخاب برای بازی در نقش نورمن بیتس بود که یکی از شوکه کنندهترین شخصیتهای سینمایی تاریخ لقب گرفته است.
شیوهای که پرکینز در ادای لکنت آمیز دیالوگ هایش دارد نشان میدهد که او به خوبی در شخصیت بیتس فرو رفته و کسی نمیتواند چنین نقش آفرینی را تکرار کند. بازی شیطانی کمتر مورد توجه قرار گرفته او استاندارد جدیدی را برای رئالیسم در عرصه بازیگری تعیین میکند. «روانی» بی دلیل به فیلمی افسانهای تبدیل نشده است و کیفیت بالای آن باعث شده که تاثیر آن بر کلیت سینما برای همیشه تثبیت شود.
ماجرا از انتشار یک رمان به نام «روانی»، نوشته رابرت بلاک آغاز شد. بلاک رمان خود را بر اساس داستان واقعی یک قاتل سریالی در دهه ۵۰ به نام اد گین خلق کرده بود. آلفرد هیچکاک بدون آن که هویت خود را افشا کند، حق اقتباس از کتاب برای ساخت فیلم را به مبلغ ۹ هزار دلار از بلاک خرید و تا مدتها تمام نسخههای چاپشده از کتاب را جمعآوری کرد تا قصه فیلم برای مردم تازگی داشته باشد. او اهمیت زیادی برای فیلمنامه قائل بود و از جوزف استفانو خواسته بود تا فیلمنامهای جذاب بر اساس کتاب بنویسد. زمانی که اولین روز تولید فرارسید، هیچکاک از کل تیم درخواست کرد تا دست راستشان را بالا بیاورند و قسم بخورند که حتی یک کلمه از فیلمنامه را لو نخواهند داد. هیچکاک حتی به این موضوع هم قناعت نکرد و نحوه پایانبندی فیلم را تا زمان فیلمبرداری آن صحنهها برای کسی توضیح نداد.
در رمان رابرت بلاک، نورمن بیتس شخصیت اصلی داستان است؛ مردی قدکوتاه، چاق و ناخوشایند که از بیماری تجزیه شخصیتی رنج میبرد. اما آلفرد هیچکاک تصمیم گرفت از بازیگری جوان، خوشقیافه و جذاب به نام آنتونی پرکینز برای کاراکتر او استفاده کند. همچنین برخلاف رمان، هیچکاک توجه بیشتری به کاراکتر ماریون کرین (با بازی جنت لی) داشت و میخواست داستان را با او آغاز کند.
از آنجا که استودیو پارامونت پیکچرز حس خوبی نسبت به فیلمنامه نداشت، بودجه کمی برای «روانی» در نظر گرفته بود؛ موضوعی که شاید تاثیر زیادی در سیاهوسفید بودن فیلم گذاشت. آنها خیال میکردند فیلم شکست خواهد خورد و به همین دلیل سهم زیادی از سود فروش را به هیچکاک واگذار کردند. آن زمان دستمزد کارگردانی هیچکاک ۲۵۰ هزار دلار بود اما او تصمیم گرفت در عوض این مبلغ، ۶۰ درصد از سود فروش فیلم را دریافت کند؛ چیزی که پس از اکران به ۱۵ میلیون دلار تبدیل شد و اگر بخواهیم نرخ تورم را در نظر بگیریم، این مبلغ در سال ۲۰۱۶ ارزشی بیش از ۱۲۰ میلیون دلار داشت.
توجه هیچکاک به جزئیات این فیلم بسیار جالب است. برای مثال ماریون کرین در ابتدای فیلم، قبل از دزدیدن پولها، یک کیف سفیدرنگ به همراه دارد اما پس از سرقت، کیفی سیاهرنگ را انتخاب میکند. این موضوع در مورد لباسهای او نیز صدق میکند و هدف هیچکاک از این کار، نمایش نمادین یک فرشته سفید و پاک است که پس از انجام کاری شیطانی، سیاه و پلید میشود.
شاید همه شنیده باشیم که برخی کارگردانها در آثار خود نقش بسیار کوتاهی ایفا میکنند. هیچکاک هم جزو این دسته از فیلمسازان بود و همین موضوع باعث شده بود تا هوادارانش هنگام تماشای فیلمهای او پیوسته منتظر دیدنش باشند. به همین دلیل، هیچکاک تصمیم گرفت خیلی زود و در دقایق ابتدایی فیلم «روانی» نقش خود را ایفا کند تا توجه مردم روی داستان متمرکز باشد نه کارگردان. او از مدیران سینما خواسته بود وقتی فیلم آغاز شد اجازه ورود به هیچکسی ندهند. همچنین اجازه نداد قبل از اکران گسترده، هیچ رسانه، خبرنگار یا منتقدی فیلم را ببیند. او دستور داده بود برای دیدن فیلم همه باید همچون مردم عادی در صف بایستند؛ صفهایی طولانی که شاید به مذاق منتقدان خوش نمیآمد.
«بهترین دوست یک پسر مادرشه» از سوی انجمن فیلم آمریکا در جایگاه ۵۶ام بهترین نقلقولها قرار گرفته است. این موضوع بیدلیل هم نیست زیرا کاراکتر مادر در فیلم «روانی» نقشی محوری دارد و شاید تجربیات کارگردان و نویسنده به باورپذیرشدن آن کمک کرده باشد. به قول مارتین اسکورسیزی، «فیلمها هر چه شخصیتر باشند، خلاقانهتر هستند.» این موضوع زمانی جالب میشود که بدانیم جوزف استفانو در زمان نگارش فیلمنامه فیلم «روانی» مشکلاتی در رابطه با مادرش داشت و به همین دلیل در جلسات مشاوره شرکت میکرد. آلفرد هیچکاک و آنتونی پرکینز نیز در کودکی تجربهای مشابه با نورمن بیتس در رابطه با مادرش داشتند.
فیلم «روانی» الهامبخش فیلمسازان زیادی بوده است. اگر هیچکاک این فیلم را نمیساخت، بیشک آثاری همچون «چه بر سر بیبی جین آمد؟» ، «بانی و کلاید» «بچه رزماری» و «جنگیر» جذابیت فعلی خود را نداشتند. تغییری که فیلم «روانی» در شیوه مرسوم روایت داستان ایجاد کرد بسیار تأثیرگذار بود؛ تغییری که خیلیزود در فیلمهای اروپایی از جمله آثار گدار، آنتونینی و بسیاری دیگر به کار گرفته شد.
شب خوش