هانسی فلیک پس از شکست 2- 3 برابر مونشن گلادباخ گفت:” چنین شکستی در یک بازی، بخشی از بازی است، حتی برای بایرن مونیخ.”
هدف این مربی 55 ساله این بود که این نتیجه ناامید کننده در بروسیا پارک را بیش از حد دراماتیک نکند و چرا باید چنین کاری انجام میداد؟ به یاد داشته باشید که این فقط دومین شکست بایرن در 23 بازی در تمامی رقابتها در این فصل و چهارمین شکست از زمان حضور فلیک روی نیمکت این تیم در نووامبر 2019 بود. بایرن هنوز در صدر جدول ایستاده، شانس اصلی به مرحله بعدی لیگ قهرمانان و جام حذفی است و مدعی قهرمانی جام جهانی باشگاهها در ماه آینده است (توضیح: این مطلب قبل از شکست شب گذشته بایرن مقابل هولستاین کییل و کنار رفتن از جام حذفی نوشته شده است).
جدای از عوامل غیرقابل کنترل تاثیرگذار، به نظر نمیرسید که اشتباهات زیادی برابر تیم گلادباخ با هدایت مارک روزه انجام شده باشد. بایرن در ابتدا عملکرد خوبی داشت (به نظر لئون گورتزکا، هافبک این تیم، “این بهترین 30 دقیقه فصل بود”) و در حالی که با دو گل پیش بود به خوبی توپ و حریف را کنترل کرد. سپس آنها کمی افت کردند، دو گل به دلیل حرکت غیرمنسجم دفاع چهار نفره تیم دریافت کردند و پس از آن یک پاس اشتباه در بازیسازی و تعلل نیکلاس زوله این فرصت را به فلوریان نویهاوس داد که گل پیروزیبخش تیمش را در اوایل نیمه دوم به ثمر برساند.
پس از آن، تیم بایرن شور و شوق کافی در خلاقیت و ایجاد سرعت برای عبور از حریف که به خوبی و با انسجام از عمق دفاع میکرد، را نداشت. این اتفاق حتی برای بهترین تیمها و حتی برای بایرن رخ میدهد، خصوصا در فصلی که نمایشهای بینقص به ندرت ارائه میشوند. نیاز به هراس بیش از حد نیست.
اما… یک “اما” بسیار بزرگ وجود دارد چون جمعه شب یک اتفاق نادر نبود. تیم فاتح سه گانه فصل 20-2019 فلیک در طول این فصل هیچ شباهتی به نمایشهای عالی و ویران کننده فصل قبل نداشته و تعداد گلهای دریافتی آنها به تعدادی است که پس از فصل 82- 1981 دیده نشده است: 24 گل در 15 بازی لیگ.
بله، آنها 46 گل هم به ثمر رساندهاند که 15 گل بیشتر از هر تیم دیگری بوده است. اما آنها از نظر دفاعی به قدری خوب نبودهاند- تنها ماینتس، شالکه، کلن، هوفنهایم و هرتابرلین که همگی در ردههای پایینتر از هفتم هستند عملکرد بدتری داشتهاند- که عملکرد درخشان خط حمله این تیم به صورت مداوم توسط نقاط ضعف خط دفاعی بیاثر شده است. آمار اساسی آنها باعث نگرانی بسیار است.
میانگین گلهای مورد انتظار (xG) بایرن- که کیفیت شوتهای زده شده را اندازه میگیرد- روی عدد 2.0 بوده و میانگین گلهای مورد انتظار داده شده به رقبا 1.4 بوده که میانگین تفاضل گلهای مورد انتظار 0.6 را به آنها میدهد. به عبارتی آنها به صورت میانگین در هر بازی تنها نیم گل بهتر از رقیبان عمل کردهاند. این موضوع هنوز هم قابل قبول است اما فاصله بسیاری از سلطه همیشگی این تیم دارد: رقبا تا به حال هشت بار در تمامی رقابتها از نظر گلهای مورد انتظار بهتر از آنها عمل کردهاند. چنین اتفاقی فقط دو بار در 35 بازی ابتدایی حضور فلیک روی نیمکت در فصل گذشته رخ داده بود- در فینال لیگ قهرمانان برابر پاری سن ژرمن (1.0 به 1.8) و در دیدار تعیین کننده سرنوشت قهرمانی برابر بروسیا دورتموند (0.8 به 0.9) که با پیروزی 0-1 در ماه می به پایان رسید.
تاثیرگذاری بیشتر بایرن در خط حمله (میانگین گل مورد انتظار: 2.6 ) و انسجام بهتر در دفاع ( میانگین گل مورد انتظار حریفان: 0.9 ) منجر به میانگین تفاضل گلهای مورد انتظار 1.7 در آن دوره موفقیتآمیز شد. با توجه به آمارهای این فصل میتوان گفت که تیم فعلی نه تنها قدرتی ویرانکننده نیست بلکه سایهای از تیم سابق است و صرفا با یک سوم ظرفیت فتح سهگانه خود عمل میکند.
برای درک بهتر این سقوط شدید از نمایشهایی درخشان به وضعیت فعلی، باید بگوییم که بایرن همچنین نیمی از تیمی است که در دوران بیثمر فصل دوم حضور نیکو کوواچ روی نیمکت این تیم بود؛ که میانگین تفاضل گلهای مورد انتظار 1.3 (گرد شده به سمت بالا)، از میانگین گل مورد انتظار 2.6 و میانگین گل مورد انتظار حریفان 1.2 را داشت. اکثریت اعضای این تیم ایمان خود به مربیگری این مربی کروات را در زمان اخراج او در اوایل نووامبر 2019 از دست داده بودند. با این حال شرایط در حال بدتر شدن هم هست.
نگاهی به میانگین 10 بازی بایرن در سه فصل گذشته نشان میدهد که خروجی خط حمله آنها از بازی دهم (تساوی 3-3 خانگی برابر لایپزیش در 5 دسامبر) به شکل واضحی افت کرده و خط دفاع نیز به همین اندازه ضعیف شده است. تاثیر نهایی شوکه کننده است: با توجه به نحوه رخ دادن اتفاقات برای قهرمان آلمان و اروپا، آنها با اختلافی بسیار کم موفق شدهاند که گلهای زده بیشتری از گلهای دریافت کرده داشته باشند. این دستورالعمل متوسط بودن است که در باواریا همان “فاجعه” ترجمه میشود.
تغییر روند گلهای مورد انتظار بایرن و گلهای مورد انتظار حریفان مقابل این تیم در 10 دیدار از سه فصل اخیر
پاسخ دادن به این سوال که چرا بایرن باید از سرعتی که کمی قبل با آن پیش میرفت تا این اندازه عقب باشد، آسان نیست.
گورتسکا پیش از آغاز فصل علنا این سوال را مطرح کرده بود که آیا پرسینگ از جلوی زمین تیم بایرن میتواند در طول این فصل با تقویم فشرده قابل استفاده باشد. پاسخ دادن به این سوال کار دشواری است. پرسنیگ بایرن در یک سوم هجومی کمی افت کرده است (از 34 درصد در فصل 20- 2019 تحت هدایت فلیک به 31 درصد) اما هنوز هم آماری بهتر از دوران تحت هدایت کواچ (28 درصد) دارد و شاید مهمتر این باشد که تاثیرگذاری آن به صورت کلی کاهش پیدا نکرده است.
درصد پرسینگ موفق آنها (درصد زمانی که بایرن در عرض 5 ثانیه با ایجاد فشار مالکیت را پس گرفته) همچنان 35 درصد باقی مانده که با درصد فصل گذشته در زمان حضور فلیک برابر است. بنابراین نمیتوان به آسانی گفت که پرسینگ آنها دیگر کارگشا نیست. با این حال چیزی اشتباه است.
بایرن در هر بازی به صورت میانگین اجازه زدن 25 درصد شوت بیشتر نسبت به فصل گذشته (11.3 به 8.5) را به حریفان داده و میانگین کیفیت این شوتها افزایش کمی داشته است (از 0.11 گل مورد انتظار به 0.12 گل مورد انتظار). این آمار به خودی خود چندان بد به نظر نمیرسد اما محصول، این آمار است (1.4 گل مورد انتظار به حریف) که خوب نیست: اهدای نیمموقعیت گل بیشتر به حریف در هر بازی نسبت به فصل گذشته به صورت میانگین به شکل اجتنابناپذیری منجر به افزایش تعداد گلهای دریافتی از سوی حریفان خواهد شد؛ حتی وقتی که مانوئل نویر، دروازهبان تیم، در شرایط خوبی قرار داشته باشد. این نمونه کوچکی از شرایط در این فصل است اما این روند نمود مثبتی برای بایرن در حال حاضر ندارد.
در غیاب عدم موفقیت (واضح) سیستمی، شاید مشکل در عملکردهای فردی باشد. هیچ کدام از اعضای دفاع چهار نفره قطعا در همان سطوح درخشان فصل گذشته بازی نمیکنند. بنجامین پاوارد در سمت راست کند است و آلفونسو دیویس نیز در سمت چپ هنوز با مصدومیت مچ پا درگیر است. زوله و جروم بواتنگ در کنار داوید آلابا که آمادگی خودش هم به شکل قابل توجهی افت کرده، راحت نیستند.
تغییرات مکرر در خط میانی که جاشوا کیمیش و گورتسکا تنها 7 بار از 21 بازی این فصل در بوندسلیگا و لیگ قهرمانان کنار هم قرار گرفتهاند، تاثیرات مخربی روی ثبات تیمی داشته و بدون شک کمبود زمان تمرین نیز بی تاثیر نبوده است. خستگی، مصدومیت و کمبود حیاتی بازیکنان تاثیرگذار از روی نیمکت همگی باعث تشدید این شرایط میشوند، همانطور که در لیورپول نیز به صورت اتفاقی پس از مصدومیت دیگو ژوتا چنین اتفاقی رخ داد.
حفظ بازی انرژیک، پرسرعت و با پرسینگ دقیق بایرن بدون جانشینهای ثابت دشوار است. این چه اشتباه حسن صالح حمیدزیچ، مدیر ورزشی، تیم در عدم جذب بازیکنان به اندازه کافی خوب یا اشتباه فلیک برای عدم اهدای زمان بازی بیشتر به بازیکنانی چون مارک روکا باشد، یکی از سوالاتی که درباره مشکلات مدیریت باشگاه در صورت ادامه شرایط ناگوار مطرح خواهد شد. در همین حال هر دو مربی و تیم عملکرد خوبی در درک این که نمایشها تا چه حد افت کردهاند، داشتند.
شکست برابر گلادباخ شاید فقط یکی از آن بازیها باشد اما اگر شرایط به صورت اساسی در هر دو سمت زمین بهبود پیدا نکند، شکستهای دردناک دیگری در پیش خواهد بود.
کاری از حزب جمهوری خواهان 🇨🇴🇨🇴
ممنون میشم با لایک و فالو هاتون به ما انرژی بدید ❤️❤️❤️❤️