مطلب ارسالی کاربران
«جنگ را هیچ کس دوست ندارد. در جنگ، پدران پسران را به خاك مىسپارند حال آن که در صلح، پسران پدران را » ! کرزوس پادشاه لیدیه
بسیارى از مردم جنگ را امرى عبث و قابل اجتناب مىدانند و کمتر کسى آن را دوست دارد. شاید نظامیان، به ویژه نظامیان کار کشته و جنگ دیده بیش از دیگران از جنگ دورى کنند. کسانى که سابقهى مبارزه در میادین جنگى را دارند، به خوبى به خاطر مىآورند در میدان نبرد، مرگ انسانها بسیار ساده اتفاق مىافتد و سربازان خیلى زود به مرگ همقطاران، دوستان و حتا برادران خود عادت مىکنند اما همین افراد به محض تغییر شرایط و پایان جنگ پى مىبرند که در جنگ چه بر آنها گذشته و چه بر سر دشمنان خود آوردهاند. اما از یک نکته هیچ وقت نمىتوان فرار کرد: جنگ اجتنابناپذیر است. شاید ضرورى نباشد اما اگر زمان رخ دادن آن برسد، هیچ کس نمىتواند مانع آغاز آن شود. نظامیان نقطه آغاز جنگ را سیاستمداران مىدانند و سیاستمداران برعکس آنان، جنگ را در نتیجه علامتهاى غلط نظامیان ذکر مىکنند اما امروز عامل دیگرى نیز به این دو عامل اضافه شده است. افکار عمومى، گاهى افکار عمومى جنگ را مىطلبد. بررسى تاریخ جنگها نشان مىدهد پس از مدتى تخاصم لفظى و یا دست اندازىهاى محدود، شعلهى جنگ ناگهان بین دو یا چند ملت شعلهور و کشور، قاره و و یا دنیایى به آتش کشیده مىشود. دلیل بروز نبردها ساده و گاهى کم اهمیت جلوه مىکند اما واقعیت چیز دیگرىست دلیل بروز نبرد مربوط به یک یا چند عامل ساده نیست. دهها و یا شاید صدها علت کوچک و بزرگ باعث انباشت کینهى ملتها علیه یکدیگر مىشود و آن زمان که وقت فوران خشم فرا مىرسد، کسى نمىتواند مانع وقوع نبرد شود. همه چیز مانند بازى «دومینو» برهم مىریزد و حوادث زنجیروار رخ مىدهد. گم شدن یک زن، حرکت یک واحد جنگى به داخل خاك کشور مقابل، شلیک یک گلوله، ترور یک شخص مهم، نحوهى استفاده از یک رودخانهى مشترك، بندر مشترك، منبع انرژى مشترك، استناد به یک ادعاى کهنه ارضى، اعلام استقلال یک نژاد تحت ستم، علایق نژادى، شوونیستى، راسیستى، ایدئولوژیکى و دهها دلیل دیگر! اما ملتهاى خسته از جنگ پس از آن که جنگى را به پایان رساندند تا سالها و دههها تمایلى به جنگ ندارند. آنها به دنبال صلح مىروند و در صلح پیشرفت مىکنند و قدرتمند مىشوند تا آن که مجددا با خسته شدن از زندگى در صلح، جنگ را آغاز مىکنند معمولا یک نسل تا زمانى که خاطرات ناراحت کنندهى جنگ را در حافظه دارد، علاقهاى به نبرد نشان نمىدهد. اما جنگها ویژگى دیگرى نیز دارند و آن مرگ قهرمانان است. معمولا در جنگها «بهترینها» دلیرانه مىجنگند و کشته مى شوند. آنها ناگریز از جنگیدن هستند و همین قهرمانان بعدها تبدیل به اسطورههاى ملتها مىشوند. البته جنگ یکسره پدیدهاى منفى نیست. جنگ سبب رشد خلاقیتها، افزایش دلاورىها و بروز اخلاق مردانه مىشود. جنگ ادبیات مىسازد. «گذشت» مىآموزد و از خود گذشتن. اما بىتردید مردان جنگ دیده اولین مخالفان جنگ هستند چرا که دیگر طاقت به خاك سپردن همقطاران خود را ندارند.