آخرین جام
آخرین جام را میخورم به سلامتی
پیوندی که از هم گسست٬
تنهایی ما دو٬
اندوه من.
همیشه خواهم خورد به سلامتی
لبانی که دروغ گفتند٬
چشمانی که چون گور سرد بودند٬
دنیایی بی رحم و خشن٬
و نجات بخشی که در خواب است.
"آنا آخماتووا"
بگذار این گونه باشد
ای شب من
به تو میاندیشم شوریدهوار،
ای روز من
و به تو بیاعتنا:
بگذار اینگونه باشد!
برمیگردم و به سرنوشت خود لبخند میزنم
که مرا فقط نکبت داده است.
دودهای دیروزی هولناکند،
شعلههایی که مرا میسوزانند بر نخواهند افتاد،
به نظرم،این آتش فروزان،
آسمانی آفتابی نخواهد شد.
آنا آخماتووا
منبع:سایت اکولالیا