سال 1983،جرارد کارگل اولین و آخرین فیلم کارنامه ی هنریش رو ساخت.
اون با همین فیلم در تاریخ سینما ماندگار شد.
اون زمانی این فیلم رو ساخت که سینمای اتریش نه میشائیل هانکه رو داشت،نه الریخ سیدل.(اولین فیلم جناب هانکه یعنی "قاره هفتم" ۶ سال بعد از angst ساخته شد)
اما چرا؟چرا فقط با یه فیلم صاحب اعتبار و شهرت فراوانی شد؟
موضوع و شخصیت اصلی فیلم،یعنی قتل و قاتل،قطعا تو سال 1983 چیز جدیدی نبودن.
اما نوع نگاه جرارد کارگل به این مسئله،کاملا متفاوت بود.
شاید،خود قتل و قاتل هم متفاوت بودن...
کارگل میخواست هر جور شده این فیلم رو بسازه،بنابراین کلی بدهی بالا آورد.
در واقع ریسک کرد،اما میدونست ریسکش جواب میده.
چون همچین فیلمی تو اتریش،خیلی خیلی غریب بود.
اما انگار قضیه پیچیده تر از این حرفهاست،چون فیلم تو آمریکا و اکثر کشورهای اروپایی ممنوع شد.(اما معجزه ی بلوری بعدا بدجوری به فیلم کمک کرد)
فیلم از نظر سینمایی یه شاهکار تمام عیاره.
سکانس آغازین فیلم،نمایی از زندانیه که قاتل قراره چند دقیقه بعد ازش آزاد بشه.
و ما،نریشنهای ترسناکی رو همراه صدای چکه کردن آب میشنویم،اعصاب خردکنه نه؟
این تازه اولشه.
همه چیز این فیلم فوق العادست،اما تصویربرداری فیلم میلیونها کیلومتر جلوتره.
فیلمبردار عزیزمون،سعی کرده فیلم کاملا رئالیستی بشه،و موفقم شده،بدجور.
سکانسهای قتل،کلوزاپها،ترکینگها،و....شاهکارن.
و اما نریشنها...
این همون چیزیه که به نظرم فیلم رو متفاوت میکنه.
نریشنهای وحشتناک شخصیت اصلی یا همون قاتل،مخاطب رو خیلی بیشتر از قتلهای بیپرده ی فیلم میترسونه.
کتک خوردن از ناپدری،مادری که تو رو میذازه تو برف تا یخ بزنی،مادربزرگی که تو تاریکی زندانیت میکنه،زنی که چندبرابر تو سن داره و...
ترس فقط بصری نیست،ذهنیه،روحیه!!!
موسیقی الکترونیک جناب شولتز فضای خفقان آور و خوفناک فیلم رو چندبرابر کرده.
اروین لدر هم که...
من معتقد نیستم که بازیگری توی فیلم از کار تو معدن سختتره اما حقیقتا بازی تو این فیلم یه استثناست.
تو باید نقش یه قاتل نکروفیل و سادیست رو بازی کنی که میره تو یه خونه و تمام افراد اون خونه رو میکشه،کار هر کسی نیست.
فقط باید ببینید لدر چجوری جگرتون رو کباب میکنه،اونم فقط با صورتش.
ایرادی بزرگی که میشه به فیلم گرفت،زمان کوتاهشه.
فیلم میتونست خیلی طولانیتر از این حرفها باشه.
چون اطلاعاتی زیادی از کودکی و دادگاه قاتل عزیزمون موجوده.
و این میتونست جنبه های روانشناختی فیلم رو تقویت کنه،صدالبته با وجود نریشنها شاهد کمی وجهه روانشناختی هستیم،به هر حال...
گر چه آقای کارگل گفته میتونم بهترشو بسازم.
بساز مرد،منتظریم.
ضمنا اینم بگم گاسپار نوئه گفته این فیلم یکی از محبوبترین فیلمهای عمرشه،فکر کنم کافی باشه.