رویکرد تاکتیکی اوله گونار سولسشر در مسابقات بزرگ اغلب به خوبی جواب داده است ولی تصمیم گیری ضعیف بازیکنان او بارها موجب ناکام ماندن این مربی شده است. در بازی روز یکشنبه، منچستریونایتد در ابتدا توسط یک ضربه پنالتی به گل رسید و گل دوم از سمت چپ زمین طراحی شد؛ همان نقطه ای که در طول بازی روی آن تاکید داشتند. اما چیزی که بیشتر نمود داشت، رویکرد منچستریونایتد در زمان در اختیار نداشتن توپ بود که باعث شد کلین شیت دیگری برای آن ها به ثبت برسد.
طرفداری | وقتی مقابل منچسترسیتی قرار می گیرید، هدف اصلی باید جلوگیری از صاحب توپ شدن دو هافبک هجومی آن ها (اغلب ایلکای گوندوعان و کوین دی بروین) در فضای خالی باشد. پپ گواردیولا معمولا برای بزرگ کردن میدان مسابقه، از دو وینگر چسبیده به خط طولی زمین استفاده می کند تا بدین ترتیب شکاف بین مدافعان کناری و میانی حریف بزرگ تر شود. چنین رویکردی باعث شده است حریفان در این فصل مقابل سیتی از سیستم های نامتعارفی استفاده کنند؛ یکی از برجسته ترین این موارد، به طرح موفقیت آمیز ژوزه مورینیو در جریان برد ۲-۰ ماه نوامبر تاتنهام بر می گردد؛ جایی که او از پیر امیل هویبرگ و موسی سیسوکو خواست تا به خط دفاعی ملحق شوند و بدین ترتیب با وجود این که در پست هافبک دفاعی یک خلا به وجود آمد، کانال های ارتباطی در خط دفاعی مسدود شدند. در واقع چینش تیم او بیشتر شبیه به خط دفاعی شش نفره بود.
سولسشر هم به همان اندازه نگران خط دفاعی تیمش بود ولی در عین حال نمی خواست خط میانی را به سیتی واگذار کند. به همین جهت او نسبت به مورینیو اقدام متفاوتی انجام داد که البته تاثیر مشابه ای داشت. در طول نیمه اول بازی، چیزی که بیش از هر چیز دیگری در بازی منچستریونایتد جلب توجه می کرد، فاصله دو هافبک دفاعی تیم یعنی فرد و اسکات مک تومینای از یکدیگر بود.
معمولا تیمی که می خواهد تهدید حریفی که خیلی از پاس های بین خطوط استفاده می کند را خنثی کند، از هافبک های خود می خواهد تا با حالتی فشرده و نزدیک به هم بازی کنند و بدین ترتیب فضای پشت محوطه جریمه به خوبی پوشش داده شود. منچستریونایتد اما چندان دغدغه ای از این بابت نداشت. همان طور که تصویر زیر نشان می دهد، مک تومینای باید چسبیده به گوندوعان بازی می کرد و فرد هم مسئولیت یارگیری دی بروین را بر عهده داشت.
و این باعث می شد چینش بازیکنان منچستریونایتد درون زمین اغلب عجیب به نظر برسد. در تصویری که خواهید دید، گوندوعان و دی بروین به کنار خط مایل می شوند و بدین ترتیب هافبک دفاعی های یونایتد هم آن ها را تعقیب می کنند. در این شرایط هافبک های هجومی تیم در چینش ۱-۳-۲-۴ به هم نزدیک تر شدند. در اینجا دنیل جیمز و مارکوس رشفورد دیگر نقش هافبک کناری یا وینگر را ایفا نمی کنند و در عوض به وسط زمین منتقل شده اند. در این نمونه، جیمز در بالای تصویر دقیقا رو به روی مک تومینای قرار گرفته است در حالیکه با قرار گرفتن جیمز در کنار مک تومینای، ۱-۳-۲-۴ به ۱-۱-۴-۴ تغییر حالت می دهد.
اما این یک ۱-۳-۲-۴ واقعی است. این الگو در سراسر بازی تکرار شد. در این شرایط به خاطر تحرک آزادانه «شماره ۸ های سیتی» یعنی گوندوعان و دی بروین، شکاف بزرگی در خط میانی ایجاد شد اما سه هافبک هجومی یونایتد مسیر پاس دادن مدافعان میانی سیتی به آن ها را مسدود می کردند. اینجا دو مورد دیگر را مشاهده می کنید.
نکته جالب دیگر این بود که اگر دی بروین به سمت چپ زمین می رفت، فرد هم دنبال او حرکت می کرد و این یعنی هافبک دفاعی های یونایتد اغلب با علم به این که اگر گوندوعان و دی بروین را از جریان بازی خارج کنند خطری آن ها را تهدید نخواهد کرد، فضای زیادی را در میانه میدان خالی می گذاشتند.
نکته مهم این است که یونایتد به خط دفاعی شش نفره تغییر حالت نداد. مک تومینای در خیلی از صحنه ها گوندوعان را تعقیب می کرد ولی وقتی او به خط دفاع یونایتد می رسید، مک تومینای او را به مدافع میانی تیم می سپرد و خودش جلو می رفت. در این صحنه که او از دنبال کردن هافبک آلمانی حریف دست می کشد، به ویکتور لیندلوف و آرون ون بیساکا اشاره می کند که مراقب او باشند.
یک استثنا صحنه ای بود که مک تومینای گوندوعان را تعقیب می کرد و یک لحظه احساس کرد محرز قصد دارد پاس پشت دفاعی برای او ارسال کند...
... بنابراین او گوندوعان را تعقیب کرد و به مدافع پنجم یونایتد تبدیل شد...
... اما در حالی که مورینیو از هافبک هایش می خواست عقب بروند و همان جا بمانند، مک تومینای به طور موقت عقب برگشت و با واگذار کردن گوندوعان به خط دفاعی، دوباره به مرکز زمین برگشت.
سیتی چگونه دنبال نفوذ به خط دفاعی یونایتد بود؟ زمانی که گوندوعان و دی بروین در دسترس نبودند، ژائو کانسلو از یک مدافع راست به هافبک وسط تغییر پست می داد تا گزینه پاس دیگری برای هم تیمی هایش باشد. اما فاصله گرفتن رشفورد از کنار خط و مایل شدن او به وسط زمین، حتی این گزینه را هم از سیتی سلب می کرد. در این تصویر، رشفورد مانع از پاس دادن جان استونز به کانسلو می شود.
در این شرایط سیتی مجبور بود که توپ را به کناره ها ببرد. با توجه به این که رشفورد و جیمز در وسط زمین مشغول بودند، مدافعان کناری یونایتد همیشه در نبردی تن به تن با وینگر حریف قرار می گرفتند و سولسشر به یک نمایش دفاعی بی نقص از آن ها نیاز داشت. ون بیساکا مثل همیشه رحیم استرلینگ را به خوبی کنترل کرد و یکی از مهم ترین حرکاتش، تکل زدن برای متوقف کردن استرلینگ در این صحنه بود...
... اما لوک شاو که در فاز هجومی عالی عمل کرد، در امور دفاعی مقابل محرز بیشتر به دردسر افتاد.
بزرگ ترین امید سیتی برای ضربه زدن به یونایتد، دور زدن سه هافبک آن ها بود. در اینجا می بینیم که استونز توانست آزادانه و بدون مزاحمتی از جانب رشفورد پیشروی کند...
... و این به یک مسیر تهاجمی امیدوار کننده تبدیل شد. در حالی که رشفورد و برونو فرناندز روی مسدود کردن کانال میانی زمین تمرکز کرده بودند و حواس فرد هم معطوف به دی بروین بود، استونز قادر بود به راحتی از خط میانی یونایتد عبور کند و در صحنه ای کم نظیر در این مسابقه، کانسلو را کنار خط راه بیاندازد.
هر چه به دقایق پایانی بازی نزدیک تر شدیم، تمایل گواردیولا برای حمله کردن از جناحین و در کناره های خط دفاعی فشرده یونایتد افزایش پیدا کرد. کایل واکر به جای کانسلو به بازی آمد تا از سمت راست زمین نفوذ کند و نتیجه آن، این ارسال عالی برای رحیم استرلینگ بود...
... فیل فودن هم به عنوان وینگر چپی با پای چپ تخصصی روانه میدان شد تا همین کار را در سمت مقابل انجام دهد و استرلینگ هم به مرکز خط حمله منتقل شود.
سیتی در ۲۰ دقیقه پایانی با عقب تر نشستن یونایتد، چندین فرصت خوب گلزنی ایجاد کرد. اما شکی وجود ندارد که رویکرد تاکتیکی سولسشر از همان ابتدا به خوبی جواب داد و درخشش مک تومینای و فرد نیز در پست غیر عادی شان در کناره های زمین برای پایان دادن به روند ۲۱ برد پیاپی سیتی حیاتی بود.