با پایان یافتن مرحله یک چهارم نهایی لیگ قهرمانان اروپا، تکلیف چهار تیم نهایی مشخص شد. رئال مادرید، چلسی، پاریسن ژرمن و منچسترسیتی. رئال مادرید که 13 بار فاتح لیگ قهرمانان شده پرافتخارترین تیم بین این چهار تیم است؛ چلسی هم تنها یک بار فاتح اروپا شده و دو تیم منچسترسیتی و پاریسن ژرمن هم که در سودای فتح اولین لیگ قهرمانان اروپا خود هستند.
در اینجا باید به هواداران و بازیکنان این دو باشگاه تبریک گفت؛ چرا که نهایتا از بین سیتی و پیاسجی یکی به فینال خواهد رفت و شانس خوبی برای قهرمانی دارد.
حال در این متن به بررسی یک مسئله مهم در فوتبال خواهیم پرداخت. اصالت بهتر است یا ثروت؟!
فی الواقع اصالت امری جدانشدنی از فوتبال است. تیمهایی که در طول تاریخ خوب بودند و شاید در برخی از فصول نتوانستند خودشان را حفظ کنند، با برخی تغییرات دوباره به فرم خوبشان برگشتند. تیمهایی که هیچگاه به دسته پائین نرفتند و یا اگر رفتند، خیلی در آن سطح نماندند و بعد از چند فصل مجدد در لیگ اول آن کشور قدرتنمایی کردند. باشگاههایی مثل بایرن مونیخ، رئال مادرید، بارسلونا، یوونتوس و... از این دست هستند. تیمهایی که تاریخ بسیار غنی داشته و با مدیریت درست در مسیر خوبی قرار گرفته و عقب نشینی نکردند. از سمتی دیگر باشگاههایی مثل منچسترسیتی و پاریسن ژرمن در طی سالیان گذشته، به لطف تجار ثروتمند و مدیران و اسپانسران متمول و ورود آنها به عرصه فوتبال جان گرفتند و جرئت رقابت کردن پیدا کردند. باشگاههایی که وجودشان مبتنی بر ثروت صاحبان باشگاه است و به لطف آنان باشگاه را از نو ساختند. البته سرمایهداری در فوتبال فقط به باشگاههای تازه به دوران رسیده منتهی نمیشود و همه فوتبال را در بر گرفته است.
دیگر نمیشود گفت که پاریسن ژرمن سرمایهدار است و رئال از این حیث ضعف دارد، چرا که اگر ثروت رئالیها بیشتر نباشد، خیلی هم کمتر نیست و به عبارتی باشگاههای برتر دنیا در شرایطی یکسان به دنبال خرید ستارههای چند ده یا چند صد میلیون دلاری مورد نظر خودشان هستند و اختلاف و جنگ بر سر سه-چهار میلیون دلار است.
در این بین ایجنتها نقش زیادی دارند. آنها هستند که مسیر را مشخص میکنند و باشگاهها باید بیشتر از بازیکنان به ایجنتها نزدیک شوند.
حال باید دید که کدام مهمتر است. ثروت محض؟ اصالت؟ یا میانهروی؟
در این شرایط باید گفت که تفاوت چندانی ندارد، چرا که همانطور که باشگاههای بزرگ از باشگاههای کوچک درست میشوند، آرام آرام جان میگیرند و با پشتکار و تلاش به قله موفقیت میرسند. باشگاههایی نظیر لیورپول، میلان و... در ابتدا تیمهای قدرتمندی نبودند و سپس با چندین قهرمانی در چند ده سال، به باشگاه ابرقدرتمند فعلی تبدیل شدند. موضوع این است که باشگاهها در حال حاضر در حال گذر از چه دورانی هستند؛ آیا در مسیر پیشرفت و صعود قرار دارند یا فقط یکی-دو سال خوبند و سپس به جایگاه سابق خود برمیگردند. بحثی که مطرح است، مدت زمان قدرتمند ماندن یک تیم است که بیان میکند تا چه اندازه میتوان به آن تیم امیدوار بود.
از طرفی باشگاههایی مانند لیورپول بعد از سالها مجدد خودی نشان دادند و این فرض که خوب یا بد بودن و به عبارتی خوب یا بد ماندن در فوتبال امری دائمی است، کاملا اشتباه است.
در خصوص طرفداری کردن از تیمهای بی اصالت یا بی ریشه، باید عنوان کرد که در عصر حاضر با توجه به ظهور تیمهای بنا شده بر اساس ثروت، طرفداران این دست تیمها بیشتر از قبل شدهاست.
تا قبل از ظهور شیخ منصور و امثالهم باشگاههایی نظیر پاریسن ژرمن و منچسترسیتی طرفدارانی به این تعداد نداشت. به این معنی که با ظهور پادشاهان سرمایهداری جهان، این باشگاهها هم طرفداران خود را پیدا کردند.