مطلب ارسالی کاربران
https://www.tarafdari.com/node/1906682
ساده بود دل کندن از اون همه خاطره برات
الان خوبی بی من خوش میگذره آروم شبات
توی دست های من گل نبود پوچ شد
شیرین بود خنده هات زندگیم نوچ شد
گیر کردم تو شبی که گفتی باید جدا شیم
چشامو وا میکنم میبندم پیشم شاید تو باشی
قرار بود این موقع باشیم کجا ببین حالا کجاشیم
اتفاقی یه روز رد شدم از اون خیابون
دیدمت یخ زدم چه پیر شدیم ما هر دوتامون
ساده بودم برات زندگیم سخت شد
گریه کردم که تو زندگیت تلخ شد
گیر کردم تو شبی که گفتی باید جدا شیم
چشامو وا میکنم میبندم پیشم شاید تو باشی
قرار بود این موقع باشیم کجا ببین حالا کجاشیم